* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 11 شهريور 1387 تعداد بازديد: 30989 
پاسخى بر سخنان و ادعاهاى مولوى خيرشاهى
 







بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله ربّ العالمين وصلى الله على محمد وآله الطاهرين




چندى است فيلم کوتاهى به صورت بلوتوثِ موبايل،(1) حاوى سخنان يکى از مولوى‌هاى اهل سنت به نام خيرشاهى، دست به دست مى‌شود.

اين آقاى مولوى، به بهانه دفاع از اهل سنت و خلفايشان، در سخنانى توهين‌آميز، ايرانيان را مرهون احسانات عمر مى‌داند، و از آنان مى‌خواهد پاى عمر را ببوسند، حتى پا را فراتر نهاده، مى‌گويد: «به والله قسم بايد سُم اسب حضرت عمر را ببوسند!!» و در جسارتى ديگر مى‌گويد: «هزاران امام خمينى، به والله قسم شاگرد مکتب عمر و ابوبکر هم حساب نمى‌شوند.» و...

البته سخنان اين آقاى مولوى ـ که به ضدّيت با تشيع شهره است ـ به همين فيلم خلاصه نمى‌شود و در همه سخنانش توهين و جسارت موج مى‌زند. در اين نوشته به محورهاى مطرح شده در اين سخنان مى‌پردازيم و پاسخ به ديگر سخنانش را به فرصتى ديگر موکول مى‌کنيم.





* * *




* جناب مولوى، شما در باب علم و دانش خليفه‌ى دوم جناب عمر سخن گفته‌ايد و آن را چند هزار برابر علم امام خميني(ره) دانسته‌ايد.

فرض کنيد در واقع هم همينطور باشد، ولى چگونه مى‌توانيد آن را ثابت کنيد؟

در مسند احمد بن حنبل، ج4، ص319 و در سنن ابي‌داوود، ج1، ص53 و سنن نسائي، ج1، ص60 آمده است که: در مورد کسى که يک ماه و دو ماه آب پيدا نمى‌کند خليفه گفت: «اما من نماز نمى‌خوانم تا آب پيدا کنم» يعنى مسأله تيمم را در خاطر نداشت.

در سنن کبري، ج7، ص442 و تفسير رازي، ج7، ص484 و درّالمنثور سيوطى، ج1، ص288 و کتاب‌هاى ديگر آمده است که: خليفه دوم تصميم گرفت زنى را که در شش ماهگى فرزندش متولد شده بود، سنگسار کند. حضرت علي(عليه‌السلام) با خواندن آيه‌ى «وَحَمْلُهُ وَفصالُه ثَلاثونَ شَهراً»2 ثابت کرد که مدت باردارى مى‌تواند شش ماه باشد. و عمر، آن زن را آزاد کرد و گفت: «لَولا عليٌ لَهَلَکَ عُمَر؛ اگر على نبود عمر هلاک مى‌شد.»

در تفسير ابن کثير، ج1، ص467 و درّالمنثور، ج2، ص133 و بسيارى از کتاب‌هاى ديگر دانشمندان اهل سنت آمده است که: «خليفه دوم به زيادىِ مهر زن‌ها اعتراض کرد. يکى از زنان به خليفه معترض شده و آيه «وَآتَيْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنطَاراً»3 را خواند و خليفه اشتباه خود را پذيرفت» يعنى خليفه به آيه‌ى شريفه‌ى قرآن توجه نداشت.

در تفسير ابن‌جرير، ج30، ص38 و کشاف زمخشري، ج3، ص253 و درّالمنثور سيوطى، ج6، ص317 و بسيارى ديگر از کتاب‌هاى بزرگان اهل سنت آمده است که خليفه آيه‌ى شريفه‌ى «وَفَاکِهَةً وَأَبّاً»4 را تلاوت کرد و درباره‌ى معناى آن از ديگران! سؤال کرد و بعد گفت: «ما از به تکليف افتادن در فهم اين‌ها منع شديم!»

شما براى اينکه بدانيد نظر خود جناب عمر درباره‌ى علم و دانش خودش چيست، کافى است به جمله‌ى «کُلُّ النّاسِ أَعلَم مِن عُمَر» در تفسير قرطبي، ج14، ص227 و تفسير زمخشري، ج2، ص445 و تفسير سيوطي، ج5، ص229؛ و جمله‌ى «کُلُّ أَحَدٍ أَفقَهُ مِن عُمَر» در کتاب رياض النضرة، ج2، ص196 و کفايه کنجي، ص105، مراجعه کنيد.

خطبه‌ى خليفه را بخوانيد که گفت: «هر کس مى‌خواهد از قرآن سؤال کند، به نزد ابى بن کعب برود و هر کس مى‌خواهد از حلال و حرام سؤال کند، سراغ معاذ بن جبل برود و هر کس مى خواهد از واجبات سؤال کند، به نزد زيد بن ثابت برود و هر کس مى‌خواهد از مال و ثروت سؤال کند، نزد من بيايد که من خزانه‌دار مى‌باشم.» اين خطبه در سنن کبرى بيهقي، ج6، ص210 و سيره‌ى عمر ابن‌جوزي، ص87 آمده است.

همچنين به کتاب صحيح بخارى (ج3، ص151) مراجعه کنيد. در آنجا آمده است: «تمتّعنا على عهد رسول الله صلى الله عليه وسلّم ونزل القرآن قال رجل برأيه ما شاء» که نشان مى‌دهد يا خليفه نظر رسول خدا(صلى‌الله عليه وآله) را نمى‌دانسته و يا نظر خود را بر نظر رسول خدا(ص) ترجيح داده است!.

در مورد علم و دانش خليفه مراجعه کنيد به: بيهقى در شعب‌الايمان و تفسير قرطبى، ج1 ص34 و ابن‌جوزى در سيره‌ى عمر، ص165 با سند صحيح از عبدالله بن عمر آورده که گفت: «تَعلّم عُمَر سورة البقرة في اثنَتي عَشرة سَنة فلمّا ختمها نَحر جزوراً؛ عمر سوره‌ى بقره را در دوازده سال! ياد گرفت و چون ختمش نمود، شترى قربانى کرد.» حالا حساب کنيد اگر يادگيرى سوره‌ى بقره ـ که کمتر از دو و نيم جزء قرآن است ـ 12 سال طول بکشد، تمام قرآن چه قدر طول مى‌کشد؟!

* همچنين آقاى مولوى، به مناسبت يادى هم از خليفه‌ى اول (ابى‌بکر) کرده‌اند و درباره‌ى علم ايشان سخن گفته‌اند.

جناب ابوبکر که بنا بر ادعاى بعضى از علماى اهل سنت، اولين! نفر و از نظر همه، جزو اولين کسانى بوده است که به رسول خدا(ص) گرويده است و حدود 20 سال در محضر شريف ايشان بوده و دو سال و اندى هم پس از ايشان بر کرسىِ خلافت نشسته و محل مراجعه‌ى همه افراد و قبائل و عشاير بوده است، تمام رواياتى که از ايشان نقل شده، فقط 142 روايت است و «درّالمنثور» از هفده هزار حديث، کمتر از ده حديث از خليفه‌ى اول نقل شده است! تازه از اين 142 حديث، مسلم و بخارى هر دو با هم تنها بر صحّت 6 روايت آن اتفاق دارند و شخص بخارى 21 روايت و شخص مسلم تنها يک عدد از اين‌ها را صحيح مى‌داند!. حالا شما مقايسه کنيد بين روايات خليفه‌ى اول و احمد بن حنبل که مى‌گويد هفتصدوپنجاه هزار حديث از پيامبر در اختيار داشتم و حافظ مسلم صاحب صحيح که مى‌گويد در نزد او سيصد هزار حديث بوده است. و نيز مقايسه کنيد با ابوهريره که تنها سه سال با پيامبر بوده است و ابن مخلّد تنها پنج‌هزاروسيصدوچند حديث از ابوهريره نقل کرده است. آن‌وقت ببينيد ادعاى جناب مولوى در مورد علم و دانش اين دو صحابه‌ى پيامبر چه قدر با آنچه علماى بزرگ اهل سنت گفته‌اند، مطابقت دارد؟

* در مسأله اهانت به خلفا و اينکه نبايد عواطف برادران اهل سنت را خدشه‌دار کرد، من هم با شما موافق هستم و همه‌ى مصلحين هم بر اين مسأله تأکيد مى‌ورزند. ولى اى کاش مسلمان‌هاى صدر اسلام نيز حساسيت شما را داشتند و از اهانت و تضعيف اصحاب پيامبر خوددارى مى‌کردند. اما متأسفانه اين‌طور نشد. شما خوب مى‌دانيد اصحاب پيامبر(ص) اهانت به خليفه سوم عثمان را به کجا کشاندند. آيا اصحاب پيامبر بر عليه خليفه شورش نکردند؟ آيا حتى آب را بر روى او نبستند؟ که به گواه تاريخ، على(ع) برايش آب فرستاد. آيا بالآخره او را نکشتند؟ آيا محمد بن ابي‌بکر که خال المؤمنين است، يکى از سردمداران مخالفان خليفه نبود؟ و آيا جناب ام‌المؤمنين عائشه، بارها مردم را عليه عثمان تحريک نکرده بود که «اقتُلوا نَعثلاً فقد کَفر؛ نعثل را بکشيد که کافر گشته است»؟5

نمى‌دانم چگونه صداقتتان را باور کنم که در يک سخنرانى هم از اهانت به خلفا و صحابه‌ى پيامبر(ص) گلايه مى‌کنيد و هم از طلحه و زبير دفاع مى‌کنيد؟! مگر همين طلحه و زبير نبودند که مردم را بر عليه خليفه سوّم شوراندند؟ مگر همين طلحه و زبير نبودند که همسران خود را در پرده نگه داشتند ولى در يک توهين آشکار به پيامبر اکرم(ص)، همسر او و دختر خليفه اول، عايشه را سوار بر شتر کرده و به ميدان جنگ کشاندند؟ مگر راه‌اندازى جنگ بر عليه خليفه‌ى چهارم از خلفاى راشدين، على(ع) و کشتن چند هزار از ياران آن حضرت و به کشتن دادن چند برابر آن از مردمانى که به‌خاطر اعتقاد به عايشه ام‌المؤمنين، به ميدان جنگ با خليفه‌ى مسلمين آمدند، بزرگترين اهانت به اسلام و خليفه‌ى مسلمين و آن اهل حلّ و عقدى که على(ع) را انتخاب کردند، نيست؟

چگونه است طلحه و زبير آزاد هستند با بيرون آوردن همسر پيامبر از خانه به پيامبر اهانت کنند، با جنگيدن با خليفه‌ى مسلمين به او و کسانى که او را انتخاب کردند اهانت کنند، بلکه به روى آنها شمشير بکشند و آنها را بکشند؛ آن وقت ديگران حق ندارند حتى آنچه را در تاريخ به وقوع پيوسته و کارهايى را که آنها انجام داده‌اند، در روزنامه‌اى بنويسند و يا در سريالى به تصوير بکشند؟

شما چرا به طلحه و زبير نمى‌گوييد: «اى کاش خنجر را به قلب ما فرو مى‌کرديد ولى مردم را بر عليه خليفه‌ى سوم تحريک نمى‌کرديد. اى کاش شما خنجر را به قلب ما مى‌کوبيديد ولى همسر پيامبر را از خانه بيرون نمى‌کشيديد و براى اهداف شوم سياسى خود از شهرت و محبوبيت او سوء استفاده نمى‌کرديد. اى کاش خنجر خود را در قلب من ملّا فرو مى‌برديد ولى بر عليه خليفه‌ى مسلمين، جنگ جمل را به راه نمى‌انداختيد.»

آقاى مولوى، آيا مى‌توانيد انکار کنيد که ده‌ها سال از زمان معاويه تا زمان عمر بن عبدالعزيز، على(ع) را در نمازهاى جمعه و منابر سبّ و لعن و اهانت مى‌کردند و اين کار توسط معاويه و به دستور او شروع شد و بقيه‌ى بنى‌اميه هم اين سنّت! را ادامه دادند؟ شما چرا به معاويه و بنى‌اميه اعتراض نمى‌کنيد که: «اى کاش خنجر خود را در قلب من ملّا و مدافع صحابه فرو مى‌کرديد ولى خليفه‌ى چهارم، داماد پيامبر(ص)، شوهر حضرت زهرا(س) و پدر حسن و حسين(ع) دو سروَر جوانان اهل بهشت را سبّ و لعن نمى‌کرديد»؟

چرا از طعنه يا بدگويى بعضى از مردم نسبت به تعداد اندکى از صحابه ناراحت مى‌شويد و از آن همه توهين‌هايى که بعد از رسول خدا(ص) به على(ع) و پاره‌ى تن رسول خدا، فاطمه زهرا(س) و صحابه‌ى بزرگى همچون ابوذر و عمار شد، ناراحت نمى‌شويد و به مسبّبين آن اعتراض نمى‌کنيد؟

چرا به حافظ محمد ابراهيم اعتراض نمى‌کنيد که داستان‌هاى تلخ بعد از رحلت پيامبر(ص) را ـ که شما و همفکرانتان بر خلاف مستنداتى که در کتب و منابع خودتان آمده اصرار داريد منکرش شويد ـ به‌صورت افتخارآميز! در قصيده‌ى خود آورده و با اين کار، آتش کينه و دشمنى را بين برادران مسلمان شعله‌ور کرده است؟ آنجايى که (در ج1 ص82 ديوانش) گفته است:

و قولةٍ لِعلي قالها عُمر  .........   اکرم بسامِعها اعظم بمُلقيها

حرّقت طرک الا ابقي عليک بها  .........  ان لم تبايع و بنتُ المصطفى فيها

ما کان غير أبي حفص يفوه بها  .........  أمام فارس عدنان و حاميها(6)

و عجيب‌تر آنکه برخى از بزرگان مصر هم از چنين شاعرى ـ با اين شعورش ـ تقدير کرده و ديوانش را مکرّر چاپ مى‌کنند!. چرا به اين شاعر و امثال آن نمى‌گوييد: «خنجر به قلب من ملاّ فرو کنيد ولى پسر عمو و داماد پيامبر و بانوى بزرگ اسلام(ع) را با شعر خود مورد اهانت قرار ندهيد و مجدداً خاطرات تلخ تاريخ را زنده نکنيد.»؟

جناب مولوى، به مردم چه بگوييم؟ صحابه‌ى پيامبر(ص) که آن شخصيت بي‌نظير را از نزديک ديده بودند. شخصيتى که قرآن خطاب به وى مى‌فرمايد: «إنّکَ لَعَلى خُلُق عَظيم» و از طرف ديگر به همه و بيش از همه به صحابه مى‌فرمايد: «ولکم في رسول الله اسوة حسنة». آن وقت همين صحابه به جان يکديگر مى‌افتند. برخى را مى‌کشند، همانگونه که عثمان را کشتند. بعضى بر عليه بعضى ديگر لشکر‌کشى مى‌کنند، آنطور که طلحه و زبير و ديگران بر عليه على(ع) اين کار را کردند. بعضى عدّه‌اى از صحابه را تبعيد مى‌کنند، آنگونه که عثمان، ابوذر (صحابى بزرگ پيامبر) را تبعيد کرد تا تنها و مظلومانه در ربذه جان باخت. برخى از صحابه صحابه‌ى ديگر را بر عليه ديگر اصحاب پيامبر(ص) تحريک مى‌کنند، همانطور که طلحه و زبير و عايشه و عمروعاص نسبت به عثمان کردند. بعضى ناسزا و سبّ و لعن را نسبت به بعضى ديگر رسمى مى‌کنند، آنگونه که معاويه نسبت به على(ع) کرد. بعضى با بعضى قهر کرده و با خدا عهد مى‌کنند که تا زنده‌اند با آن ديگرى حرف نزند آنطور که عبدالرحمن‌بن‌عوف نسبت به عثمان، خليفه‌ى سوم انجام داد.

با اين همه سوابقى که برخى از صحابه دارند، انصاف دهيد آيا مردم از ما و شما قبول مى‌کنند که باز هم همه‌ى آنان را مبرّاى از خطا و گناه دانسته و هيچ نقدى را بر آنان روا نشمريم و به مردم بگوييم شما حق نداريد به هيچ‌يک از کسانى که چند صباحى با پيامبر(ص) بودند و عنوان «صحابه» داشتند، بگوييد بالاى چشمتان ابرو؟

مگر شما ادّعا نمى‌کنيد پيامبر فرمود: «أصحابي کالنّجوم بأيّهم اقتدَيتُم اهتَدَيتُم؛ اصحاب من مانند ستارگان هستند به هر کدام اقتدا کنيد هدايت مى‌شويد.»7 اگر مردم به شما بگويند ما به آن صحابه‌اى که به يکديگر ناسزا گفته و صحابه‌ى ديگر را سبّ مى‌کردند، مى‌خواهيم اقتدا کنيم، چه جوابى داريد به آنها بدهيد؟

از همه بالاتر مردم به ما مى‌گويند: وقتى خود پيامبر(ص) برخى از اصحابش را لعنت مى‌کند، اين نشانه‌ى اين است که بعضىِ از اصحاب مستحق لعن بوده و لعنت کردن آنان جايز است وگرنه خود پيامبر ـ که اسوه‌ى حسنه است ـ اين کار را نمى‌کرد.

مى‌گويند: مگر پيامبر(ص) (همان‌طور که در تاريخ طبرى ج11 ص357 آمده) روزى که ابوسفيان را سواره ديد که معاويه و برادرش همراهش بودند، نفرمود: «اللّهم الْعَن الْقائِد والسائِق والراکِب؛ خدايا آنکه سواره بر مرکَب است و آنکه مرکَب را مى‌کَشد و آنکه مرکَب را به جلو مى‌راند لعنت کن»؟

بايد جواب مردم را چه داد؟ آيا بايد به دروغ به مردم گفت: اينها همه کذب است و هر چه فلان مولوى مى‌گويد راست است؟!

* قسم ياد کرده‌ايد که هزاران امام خمينى، شاگرد مکتب عمر و ابوبکر هم حساب نمى‌شوند.

هرچند اين سخن از طرف شما به‌صورت توهين‌آميز و به زعم خودتان با هدف کوچک‌شمردن امام راحل(ره) و بزرگ جلوه‌دادنِ خلفا گفته شده، ولى حقيقت هم همين است که مکتب خلفايتان نتوانسته و توان اين را هم ندارد که مُصلحانى همچون امام خمينى(قدّس سرّه) بپروراند. اگر با ديده‌اى حقيقت‌بين به تاريخ 1400 ساله بنگريد، خواهيد ديد هر جا کسى در مقابل ظلم و جور پرچم برافراشته و با جان و مال از اسلام ناب محمدّى(ص) دفاع کرده است، پرورش‌يافته‌ى مکتب اهل‌بيت(ع) بوده است، نه مکتب خلفا.

* همچون ديگر همفکرانتان ـ مخصوصاً آنهايى که اصولاً ما ايرانيان، اعم از شيعه و سنى را مجوس مى‌نامند ـ فتوحات صدر اسلام (مخصوصاً فتح ايران) را پتکى ساخته‌ايد که به‌خاطر آن بايد پاى عمر و سم اسبش را هم ببوسيم!.

عجب از شما و همفکرانتان که بوسيدن کعبه و ضريح پيامبر(ص) را شرک مى‌دانيد، آنگاه ما را صراحتاً و آشکارا دعوت به چنين شرکى مى‌کنيد؟

اگر اندک مطالعه‌ى تاريخى ـ حداقل در کتب معتبر خودتان ـ مى‌داشتيد و اوضاع اجتماعى، سياسى و فرهنگى ايرانيان را مى‌دانستيد و از چگونگى قبول اسلام از طرف ايرانيان اطلاع کسب مى کرديد، اينگونه توهين‌آميز سخن نمى‌رانديد و سُم اسب جناب عمر را به رخ ما نمى‌کشيديد و آن را جايگزين نور تابنده‌ى اسلام ـ که قلب هر انسان ستم ديده را تسخير مى‌کرد ـ نمى‌کرديد!

سخن از فتوحاتى که به اسم اسلام انجام شد و انحرافاتى که توسط برخى عوامل آن پديد آمد و ظلمها وجناياتى که بر بى‌گناهان و اسيران روا داشته شد، بسيار است که قتل‌عام مردم تسليم شده و امان داده شده‌ى شهر طميسه در جنگ گرگان توسط سعيدبن‌عاص،(8) کورکردن چشم هزار تن از ساکنان شهر انبار در جنگ ذات‌العيون توسط خالدبن‌وليد9 و گردن‌زدن اسيران در صف 22 کيلومترى در جنگ طالقان10 تنها گوشه‌اى از آن است.

جهت اطلاع بيشتر مى‌توانيد به فصلنامه‌ى تاريخ در آيينه پژوهش (وابسته به مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى(ره)) و نيز مقالات موجود در سايت مؤسسه حضرت ولى عصر(عج) به نشانى
www.valiasr-aj.com مراجعه کنيد.

* از نماز جمعه‌ها و رسانه‌ها و صدا و سيما و سريال‌ها ـ با الفاظى توهين‌آميز ـ گلايه کرده‌ايد که چرا گاهى حقيقتى از تاريخ را بيان مى‌کنند که در آن عملکرد برخى از اصحاب مورد نقد قرار مى‌گيرد؟

جناب مولوى، چاره کار اينها نيست. چاره اين کار کتب حديث و تاريخ و فقه و رجال اهل سنت است. براى از بين‌بردن نقاط ضعف برخى از صحابه، بايد دعا کرد خداوند ريشه تمام اين کتاب‌ها را از ميان بر کند! زيرا پيروان مکتب اهل بيت(عليهم‌السلام) اکثر نقاط ضعف صحابه را از ميان همين کتاب‌ها در طول تاريخ پيدا کرده‌ا‌ند. البته اين دعا هم قابل استجابت نيست، زيرا خداوند اراده کرده است که فضائل اهل بيت و نقاط ضعف کسانى که در مقابل اهل بيت(ع) بوده‌اند، در همين کتاب‌هاى اهل سنت ـ با آن همه جرح وقدح وجعل احاديثى که توسط بنى‌اميه و ديگران روا شد ـ باشد و در همه دنيا پراکنده شود تا حجت بالغه‌ى الهى بر کسانى که طالب حق و حقيقت‌اند، تمام باشد.

* اما اظهار نظر شما راجع به جمعيت 20 ميليوني!!! اهل سنت در ايران

براى اينکه براى جسارتهاى متعدّدتان ـ که بخش کوچکى از آن در اين قطعه فيلم بود ـ توجيهى دست‌وپا کنيد، مى‌گوييد 20 ميليون اهل سنت در ايران وجود دارد! ان‌شاءالله که بقيه اطلاعات شما مانند اين آمار غلط نباشد، که متأسفانه چون همه‌جا عينک تعصّبِ افراطى بر چشم نهاده‌ايد، اشتباهاتتان خيلى فراتر از اين‌هاست.

اولاً: در فرهنگ قرآنى، آنچه مطلوب و داراى ارزش است، کيفيّت است، نه کمّيت. اگر نظرى بر قرآن کريم بياندازيد خواهيد ديد خداوند متعال بارها و بارها جمعيت کم ـ داراى کيفيّت ـ را تحسين فرموده است: «کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثيرَةً بِإِذْنِ اللّهِ»11 و «وَ قَليلٌ مِنْ عِبادِي الشّکُورُ»12 اما از آن طرف اکثريتِ بى‌محتوا، همواره مورد مذمّت خداوند در قرآن کريم است:

«وَما أَکْثَرُ النّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنينَ وَلَکِنّ أَکْثَرَهُمْ لايَشْکُرُونَ»13 و «وَلَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنّمَ کَثيراً مِنَ الْجِنّ‏ِ وَاْلإِنْسِ»14

شيطان گفت «وَلا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرينَ»15 و خداوند هم سخن او را ردّ نکرد، بلکه فرمود: «لأَمْلأنَّ جَهَنَّمَ مِنکُمْ أَجْمَعِينَ»(16)

برويد در قرآن شمارش کنيد ببيند چه‌قدر درباره‌ى اکثريت فرموده است: يَجْهَلوُن، فاسِقُون، لايَشکُرُون، لايُؤمِنُون، لايَسْمَعُون، لايَعْقِلُون؟

پس صِرف جمعيت فراوان از يک قوم و فرقه و مذهب، در منظر قرآن هيچ فضيلت و منقبتى به حساب نمى‌آيد، همانگونه که صِرف صحابى بودن يا هم عصر بودن با پيامبر(ص)، به خودى خود مقام و شأنيتى براى افراد ايجاد نمى‌کند و آنچه اصل است ـ و شامل صحابه هم مى‌شود ـ تقواست، «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ»17

الآن جمعيت مسيحيان دنيا بيشتر از همه اديان است ولى آيا اکثريت بودن آنها دليل بر حقانيتشان است؟ الآن اکثريت جميعت مسلمين، فرقه‌هاى مختلف برادران اهل سنت هستند. آيا اين دليلِ صحّت همه‌ى اعتقادات آنها مى‌شود؟

پس اگر 99% مردم ايران هم از اهل سنت باشند، شايد بتوان با قدرت حکومت کرد ولى با حکومت و قدرت نمى‌توان به خداوند گفت: بايد در روز قيامت آنچه را که عدّه‌اى از صحابه مى‌پسنديدند و بعد از رحلت پيامبر(ص) آن را با زور و قدرت بر جاى آنچه پيامبر فرموده بود، نشاندند بايد بپذيرى! بدون ترديد حرف آخر را خداى متعال مى‌زند، نه اقليت، نه اکثريت، نه مردم، نه مولوي‌ها، نه صحابه و نه هيچ کس ديگر.

ثانياً: با کدام مستند، ادعاى جمعيت بيست ميليونى داريد؟ و طبق چه آمار علمى هر سال چند ميليون! به جمعيت‌تان مى‌افزاييد؟ اصولاً کل جمعيت استان‌هايى که عزيزان اهل سنت در برخى شهرهاى آن اکثريت‌اند، چه‌قدر است که سهم شما بيست ميليون شود؟ به سايت‌هاى حاميان خارجى‌تان ـ همچون سايت قرضاوى ـ سرى بزنيد و ببينيد با همه‌ى بزرگ‌نمايى که دوست دارند در حقّتان انجام دهند، نتوانسته‌اند جمعيتتان را از ده درصد بالاتر ببرند.

با اين ادّعاهاى بى‌اساس و غير علمى و غير منطقى چه چيز را مى‌خواهيد ثابت کنيد؟ مگر همين شماها که تا دو سه سال قبل ادعاى جمعيت دويست هزار! نفره در تهران را داشتيد، الآن مدّعى نيستيد شهر تهران يک ميليون!! سنى دارد؟ اگر ديگران اطلاعى نداشته باشند، مردم تهران خبر دارند که فقط چند هزار نفر سنّى در شهر تهران و حاشيه‌ى آن وجود دارد و اکثرشان هم کارگران مهاجر افغان هستند.

بنابراين بيهوده زحمت نکشيد و جمعيت چهار پنج ميليونى برادران اهل سنت را با تبليغات و مظلوم‌نمايى، بيست ميليون! جلوه ندهيد. به دوستان مولوى‌تان در سيستان‌وبلوچستان هم بفرماييد: عبارت «ما اهل سنت يک‌سوم! جمعيت کشور را تشکيل مى‌دهيم» را از بخش عربىِ سايت رسمى‌شان حذف کنند تا موجب خدشه‌دار شدن آبروى خودشان و اثبات عدم صداقت‌شان نشود.

به‌جاى اينگونه سخنان کذب و مغالطه‌آميز که نتيجه‌اى جز تحريک قومى و مذهبى و ايجاد فتنه و اختلاف (که هدف اصلى دشمنان قسم‌خورده‌ى اسلام و مسلمين است) ندارد، بگذاريد مردم شريف اهل سنت (هر جمعيتى که دارند) با آرامش به زندگى‌شان بپردازند، همانگونه که هميشه همراه نظام و انقلاب بوده و حقوق شهروندى‌شان هم مانند شيعيان و پيروان ساير فرق و اديان محفوظ بوده و هست.

والسلام على من اتّبع الهدى

حوزه علميه قم

نورى

________________

1. در ابتدا حتماً عدّه‌اى اين کار را به قصد ترويج اعتقاداتشان و يا ضدّيت با نظام اسلامى نشر داده‌اند، اما مطمئناً اکثر افراد آن را نه به عنوان سخنى علمى، بکه به عنوان طنز ردّ و بدل مى‌کنند و تعدادى هم با تعجب آن را به ديگران نشان مى‌دهند که چگونه در نظام اسلامى، کسانى به اين راحتى به همه چيز جسارت مى‌کنند!.

2. سوره‌ى احقاف، آيه‌ى 15: و دوران حمل و از شير بازگرفتنش سى‌ماه است.

3. آيه‌ى 20 سوره نساء. وَإِنْ أَرَدتُّمُ اسْتِبْدَالَ زَوْجٍ مَّکَانَ زَوْجٍ وَآتَيْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنطَارًا فَلاَ تَأْخُذُواْ مِنْهُ شَيْئًا أَتَأْخُذُونَهُ بُهْتَاناً وَإِثْماً مُّبِيناً؛ و اگر تصميم گرفتيد که همسر ديگرى به جاى همسر خود انتخاب کنيد، و مال فراوانى [به عنوان مهر] به او پرداخته‏ايد، چيزى از آن را پس نگيريد! آيا براى بازپس گرفتن مهر آنان‏، به تهمت و گناه آشکار متوسل مى‏شويد؟!

4. سوره عبس، آيه‌ى 30، يعنى «و ميوه و چراگاه».

5. الإمامة والسياسة ابن قتيبه، ج1، ص71 و تاريخ طبرى، ج3، ص477 و النهاية ابن‌اثير، ج5، ص79 و...

6. يعنى: گفتارى از عمر به على است که شنونده‌اش را اکرام کن و گوينده‌اش را بزرگ بشمار (که گفت): اگر بيعت نکنى خانه‏ات را آتش مى‌زنم و چيزى در آن برايت باقى نمى‌گذرام با اينکه دختر پيغمبر در آن خانه است! غير از عمر کسى نمى‌توانست به يکه‌سوار قبيله عدنان و حامى دختر پيامبر (يعنى على) چنين سخنى بگويد!.

7. فيض القدير، ج1 ص209 و مشکاة المصابيح، ج3 ص1696

8. الکامل ابن اثير، ج3، ص110

9. البداية ‌و النهاية ابن کثير، ج6، ص386

10. الکامل ابن اثير، ج4، ص545

11. سوره‌ى بقره، آيه‌ى 249: چه بسيار گروه‏هاى کوچکى که به فرمان خدا، بر گروه‏هاى عظيمى پيروز شدند.

12. سوره‌ى سبأ، آيه‌ى 13: عده کمى از بندگان من شکرگزارند.

13. سوره‌ى يوسف، آيه‌ى 103: بيشتر مردم‏، هر چند اصرار داشته باشى‏، ايمان نمى‏آورند.

14. سوره‌ى اعراف، آيه‌ى 179: به يقين‏، گروه بسيارى از جن و انس را براى دوزخ آفريديم.

15. سوره‌ى اعراف، آيه‌ى 17: و بيشتر آنها را شکرگزار نخواهى يافت.

16. همان، آيه‌ى 18: جهنم را از شما همگى پر مى‏کنم.

17. سوره‌ى حجرات، آيه‌ى 13: همانا گرامى‏ترين شما نزد خداوند باتقواترين شماست‏.


نورى
    فهرست نظرات  
1   نام و نام خانوادگي:  محمد علي     -   تاريخ:  11 شهريور 87 - 00:00:00
با سلام
من هم اين كليپ رو ديدم. مملكت ما خيلي به اينها رو داده. خداوند دشمنان رسول خدا(ص) و اهل بيت اش را لعنت كند...
2   نام و نام خانوادگي:  غلام حيدر     -   تاريخ:  11 شهريور 87 - 00:00:00
بسم رب الحيدر
بسيار منطقي جواب داده شد. متاسفانه اين گروه سطحي نگر هستند و به چيز ديگه اي توجه نمي كنن. قسمتي كه جواب به ياوه هاي ايشان درباره جمعيت بيست ميليوني داديد خيلي جالب بود. در ذهن خودم بود ولي در سايت نديده بودم. ولي شما با استدلال قوي خود اين را مطرح كرديد. جداي از اين آنها نقشه اي به نمايش مي گذارند كه نقشه كل دنيا را ترسيم كرده و مشخص شده كه اهل سنت از اهل تشيع بيشتر هستند. ولي به قول شما و بالاتر از آن به قول قرآن واكثرهم لايعقلون
يا علي
3   نام و نام خانوادگي:  مجتبي     -   تاريخ:  12 شهريور 87 - 00:00:00
سلام عليکم
خسته نباشيد
آقا به دشمن بها بديم همينه ديگه سادات حسيني و عالم شيعي با .... العياذ و به الله
انشاء با اشاعه فرهنگ حقه شيعه در مقابل دشمنان دين بتوانيم ايستادگي کنيم
يا علي
4   نام و نام خانوادگي:  طاهر     -   تاريخ:  12 شهريور 87 - 00:00:00
براي آگاهي از فضايل (البته بخوانيد ....)خليفه دوم به سايت زير مراجعه كنيد (زبان سايت عربي است وبراي خوانده شدن سايت به اين طريق عمل كنيد :راست كليك +encoding +عربيك ويندوز)
http://www.members.optushome.com.au/alfarook/
آدرس ديگر سايت www.al-farook.com

5   نام و نام خانوادگي:  ميثم     -   تاريخ:  12 شهريور 87 - 00:00:00
طيب الله انفاسكم
6   نام و نام خانوادگي:  حق شناس     -   تاريخ:  12 شهريور 87 - 00:00:00
سلام عليكم
حلول ماه رحمت و مغفرت بر شما و همه بندگان صالح خداوند مبارك باد.
از انتشار اين نوشته، ممنون و سپاسگزاريم.
متن تنظيم شده آن با فرمت PDF هم جهت چاپ و انتشار در وبلاگ «گفتمان مذهبى» وجود دارد كه عزيزان مى‌توانند مراجعه فرمايند.
www.shia-sunni.ir
اجر همه با خداى متعال
7   نام و نام خانوادگي:  اسماعيل     -   تاريخ:  13 شهريور 87 - 00:00:00
باسلام
خيلي خوب جواب داديد متشکرم
8   نام و نام خانوادگي:  رحمان     -   تاريخ:  13 شهريور 87 - 00:00:00
حرف حساب جواب ندارد. درود بر شما
9   نام و نام خانوادگي:  زاخهزث1428     -   تاريخ:  15 شهريور 87 - 00:00:00
بسم الله الرحمن الرحيم
با سلام
بهتر است كه خود علماي اهل سنت با درايت كامل از انتشار اينگونه اباطيل جلوگيري كنند و اين وهابيان جيره خوار ملحد كه خود را به عناوين مولوي بودن يه اهل سنت مربوط ميكنند و سعي در ايجاد اختلاف ميكنند كه از اين اب گل الود دولار و پوند صيد كنند و علماي شيعه را مجبور به افشاي حقايقي بكنند كه باعث كدورت شود و قياسهاي باطل بكنند و اولاد پيغمبر را با غير مقايسه كنند . يك نگاه ساده به اطراف خودتان بكنيد والاترين و محبوب ترين شخصيت حاضر دنيا اسلام مقلد امام و رهبر است متوجه شديد دنياي اسلام يعني ............ يا علي

10   نام و نام خانوادگي:  ح ش - ن     -   تاريخ:  18 شهريور 87 - 00:00:00
سلام جناب حسيني قزويني انشاء الله خدا خير تان دهد بنده و خيل كثيري از برادران سني از شما تشكر ميكنيم و از شما خواهشمنديم ما را از وقايع تاريخي آگاه نمائيد .
11   نام و نام خانوادگي:  منطقي     -   تاريخ:  25 شهريور 87 - 00:00:00
سلام عزيزان

خواستار طر موضوعي يا مقاله اي در باره رد شبهات نويسنده احمد الكاتب مخصوصا به كتاب او )تطور الفكر الشيعي من الامامه و النص الي الشوري


اميدوارم به درخواست من جواب مثبت دهيد

جون اين نويسنده كل عقيده شيعه در باره عصمت و نص زير سوال مي برد

و نظريه شوري را ترجيح مي كند در زمان غيبت

سلام
جواب نظر:
شما كتاب (شبهات و ردود ) جناب آقاي سيد سامي البدري را مطالعه نماييد كه به سخناني بي اساس و سراسر دروغ احمد الكاتب، پاسخ كوبنده داه است.
12   نام و نام خانوادگي:  جوادراستگو     -   تاريخ:  25 شهريور 87 - 00:00:00
آقاي خيرشاهي.ماهم معتقديم که امام خميني شاگرد مکتب عمر نيست.رهبري که ميگويد"ولله درتمام عمرم يکبارهم نترسيدم"شاگرد مکتب کسي است که درغزوات وجنگها زره او پشت نداشت.نه مثل بعضيها که به شهادت اسناد تاريخي خودتان از فراريان جنگ بودند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
13   نام و نام خانوادگي:  فرهاد.ف     -   تاريخ:  27 شهريور 87 - 00:00:00
سلام عليكم !

از جناب خير شاهي بخاطر مزاح هاي زيبا و فكاهي سپاس گذارم !

حالا بهتره ببنيم تاريخ در مورد خليفه دوم چه ميگه:

1.منع كردن مردم از پرسيدن و دانستن تفسير قرآن :

وحرم (عمر) السؤال والبحث في تفسير الآيات القرآنيه. الدر المنثور 2/7 ، 227 ـ سنن الدارمي 1/54 ـ كنز العماّل 2/331 ، 510 و 11/296


2.اعتراض به شفاعت رسول خدا براي مسلمانان :

واعترض(عمر) في تبشير النبي (صلى الله عليه وآله وسلم) الناس بالجنه بقولهم كلمه التوحيد . { صحيح مسلم 1/59 }

3.اعتراض به وقت نماز پيامبر :

واعترض(عمر) على الرسول (صلى الله عليه وآله وسلم) في تأخير الصلاه . { صحيح مسلم 1/441 }

4.پايه گذاري كارهاي خلاف شرع = بدعت در دين :

وابتدع( عمر ) الجماعه في صلاه النوافل ( التراويح ) ، { صحيح مسلم 1/523 و 2/251 ـ فتح الباري 4/314 }


5.اعتراف به جهل خود و اين كه دانشش كمتر از زنان خانه نشين است :

وكان(عمر) يذعن ويعترف بقله علمه حتى بالنسبه الى النساء . { صحيح الترمذي 3/423 ـ سنن ابن ماجه 1/607 ـ سنن النسائي /ح3297 ـ سنن الدارمي /ح 2103 ـ شرح نهج البلاغه لابن ابي الحديد 1/182 ـ الدر المنثور 2/133 ـ سنن البيهقي 7/233 }

6.فرار از جبهه هاي جنگ اسلام :

ويشهد التاريخ بمدى في عمر جبنه في الحروب !!!!
{ صحيح البخاري 2/100 و 3/67 ـصحيح مسلم 2/324 ـ سيره ابن هشام ـ مجمع الزوائد 9/124 ـ مستدرك الحاكم 3/37 ـ الجمع بين الصحيحين ـ السيره الحلبيه 3/123 ـ مفاتيح الغيب للفخر الرازي 9/52 ـ الدر المنثور 2/88 ـ تفسير الطبري 4/95 ـ روح المعاني للآلوسي 4/99 }

في (المستدرك ج2 ص 143، ومسند أحمد ج1 ص 156) عن علي (عليه السلام) قال: (كنا إذا حمي البأس ولقي القوم اتقينا برسول الله (صلى الله عليه وآله) فلا يكون أحد منا أدنى إلى القوم منه).

صحيح البخاري/ عمر من الهاربين يوم حُنَينْ... إقرأ أول أسطر من الرواية ثم الشرح يقول: فتحلل ودفعته ثم قتلته وانهزم المسلمون وانهزمت معهم فإذا بعمر بن الخطاب ، رقم 3978
http://hadith.al-islam.com/Display/Display.asp?hnum=3978&doc=0

در صورتي كه قران ميفرمايد :

الانفال آيه 16 (وَمَن يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلاَّ مُتَحَرِّفاً لِّقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزاً إِلَى فِئَةٍ فَقَدْ بَاء بِغَضَبٍ مِّنَ اللّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ)

....

ديدگاه قران در مورد اكثريت :

الانعام آيه 116 (وَإِن تُطِعْ أَكْثَرَ مَن فِي الأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَن سَبِيلِ اللّهِ إِن يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُونَ)

اگر از بيشتر كسانى كه در روى زمين هستند اطاعت كنى‏، تو را از راه خدا گمراه مى كنند؛ [زيرا] آنها تنها از گمان پيروى مى‏نمايند، و تخمين و حدس [واهى‏] مى‏زنند.

قال الله تبارك و تعالي : فَبَشِّرْ عِبَاد . الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئكَ الَّذِينَ هَدَئهُمُ اللَّهُ وَ أُوْلَئكَ هُمْ أُوْلُواْ الْأَلْبَاب‏ .الزمر /17 و 18 .

يا حق
14   نام و نام خانوادگي:  سيد فريدالدين محمد صديقيان     -   تاريخ:  01 مهر 87 - 00:00:00
برادران اين عـــــــــــــــــــــــــــــمر همان است كه به استاندارش زياد ابن ابيه در مداين دو ذرع ريسمان فرستاد (دو ذرع حدودا يك متر است ) و نوشت هر مجوسي را يفتي درازتر از اين ريسمان گردنش را بزن
زياد ديد با نامه نگاري نمي تواند راي اين شتر سركش لجوج (؟؟؟) ( اين تعبير علي ع در خطبه شقشقيه است ) تغيير دهد
خود به مدينه رفت وانقدر توضيح داد و دليل و برهان اورد تا او را راضي كرد از اين دستور بگذرد
ايا اين فرد لجوج دشمن رسول خدا و دشمن قران و سنت خدا ( لطفا اهل به ظاهر سنت برويد لااقل در صحاح سته خودتان در باره اين دراز بي دين تحقيق كنيد و خدا لعنت كند كسي را كه چشم بسته دين و مذهب خود را فقط بر اساس گفتار پدران قبول و از ان دفاع كور كورانه كند پس برويد كتابهاي خودتان را باز كنيد و جستجو كنيد اين سايت هم كار شما را راحتتر كرده و ادرس مطالب را داده ) به گردن ايراني حق دارد علم او بقدري بود كه نمي توانست كاه و جو دو الاغ را از هم سوا كند او مقام علمي دارد خدا هر گروه را با پيشوايش در قيامت وارد ميكند .
قال رسول الله ص يا علي انت و شيعتك في منابر من نور مبيضه وجوههم حولي في الجنه و هم جيراني
15   نام و نام خانوادگي:  هادي عباسي     -   تاريخ:  02 مهر 87 - 00:00:00
سلام عليكم
فتاواي رسواي اهل سنت را در وبلاگ چرا شيعه؟ چرا سنى ؟ http://www.eslaami.mihanblog.ir/
مطالعه بفرمائيد
16   نام و نام خانوادگي:  سيد حسين     -   تاريخ:  06 مهر 87 - 00:00:00
متاسفانه اين آقاي مولوي مجددا در اقدامي ؟؟؟ كليپ ديگري از سخنراني هاي ؟؟؟ خود را منتشر كرده و با اين كار خود بساط شادي و خنده مردم را سر سفره هاي افطار فراهم كرده است در اين كليپ كه سراسر آن تناقض گويي و به نوعي تقليد از روضه خواني شيعيان مي باشد داستانهايي حماسي و البته پر از تناقض گويي از عمر بن خطاب نقل مي شود به عنوان مثال در ابتدا مي گويد من آن آقاي حاجي اسلامي را اصلا نديدم و در آخر درست عكس اين حرف را مي زند و مي گويد من خودم آب زمزمي را كه حضرت عمر پر كرده بود را از دست او گرفتم در جاي ديگري مي گويد ماري خود را پيچ داده بود و نوشته بود عمررررررررررررر ( البته مار مظهر شيطان مي باشد) در جاي ديگري مي گويد آن دوستم به خواي قيلوله فرو رفت و در خواب حضرت عمر را ديد و از او يك بطري آب زمزم گرفت و وقتي بيدار شد آن را براي من آورد . اگر به همين چند تكه از سخنان اين مولوي نگاه كنيم به وضوح متوجه تناقض گويي هاي بي شمار او خواهيم شد . به هر حال توصيه هاي ما به اين آقاي مولوي اين است كه بهتر است راههاي ديگري را براي خود نمايي و محبوب كردن خود انتخاب كند و بيش از اين وجهه خود را با اين مزخرفات بين مردم و به ويژه اهل تسنن خراب نكند چون در غير اين صورت ممكن است همين مقدار محبوبيت در ميان طرفداران خود را هم از دست بدهد .
17   نام و نام خانوادگي:  يزدان     -   تاريخ:  09 مهر 87 - 00:00:00
به اين شخص ابله بگوييد كتاب شرح دعاي سحر امام خميني قدس الله سره العزيز را كه حضرتش در سن 27 سالگي تاليف فرموده است بخواند. ببيند اصلا چيزي از عرفان اين مرد بزرگ مي فهمد؟ اگر تمام علماي اهل سنت در طول تاريخ جمع شوند چنين كتابي در سن 80 سالگي هم نمي توانند بنويسند. بعد بيايد عمر بي سواد را با آن حضرت مقايسه كند!
18   نام و نام خانوادگي:  يزدان     -   تاريخ:  09 مهر 87 - 00:00:00
اهل سنت به پوچ بودن تمامي مولوي هاي خود پي برده اند. آن از مرادزهي كه در مناظره افتضاح كرد. اين از خيرشاهي كه مضحكه خاص و عام شده آن هم از بزرگشان عبدالحميد كه از ترس اين كه به روز اين ها دچار نشود در مناظره با علامه قزويني شركت نكرد. اما زرنگ است. اين ها را كوك مي كند تا هم مقاومت اندكي در برابر شيعه نشان داده باشد و هم خودش ضايع نشده باشد.
19   نام و نام خانوادگي:  بهار حسيني     -   تاريخ:  13 مهر 87 - 00:00:00
به نظر من و همهء اهل سنتى ها لعنت خدا بر هر حي شيعه
20   نام و نام خانوادگي:  حسين اسيري     -   تاريخ:  14 مهر 87 - 00:00:00
خانم يا آقاي " بهار حسيني "
آنطور كه ميدانيم شما لعن نميكنيد وميكيد در قرآن نيست !!!
21   نام و نام خانوادگي:  بهار حسيني     -   تاريخ:  15 مهر 87 - 00:00:00
اصلآ براى ما كراهت داره كه شما رافضى ها اسم مبارك حضرت عمر رضى الله عنه و خلفاى راشدين و حضرت عايشه را به زبان بياريد .
شما رافضى يعنى رفض كننده و منافق هستيد.
22   نام و نام خانوادگي:  بهاره حسينى     -   تاريخ:  15 مهر 87 - 00:00:00
اصلآ براى ما كراهت داره كه شما رافضى ها اسم مبارك حضرت عمر رضى الله عنه و خلفاى راشدين و حضرت عايشه را به زبان بياريد .
شما رافضى يعنى رفض كننده و منافق هستيد.
23   نام و نام خانوادگي:  محسن زارعي     -   تاريخ:  16 مهر 87 - 00:00:00
با تشكر از اين جوابيه منطقي و مودبانه. از پيروان اهل بيت(ع) خواهش مي كنم در برابر اين توهين ها همچنان همانند بزرگان شيعه در اظهارنظرها رعايت ادب را داشته باشند،چون اگر طرف مقابل منطقي باشد كه توهين نمي كند و اگر نباشد كه صحبت با او به هر نحوي فايده ندارد.
24   نام و نام خانوادگي:  سيد حسين     -   تاريخ:  18 مهر 87 - 00:00:00
در پاسخ به بهاره حسيني:
توهين و بي ادبي كار انسان مسلمان نيست اگر واقعا راست مي گوييد با منطق و استلال و مستندات تاريخي حقانيت مذهب خود را ثابت كنيد . فرض كنيد كه شمابا به كار بردن اين الفاظ نا مناسب به زعم خود به ما شيعيان توهين كنيد!
با مستندات تاريخي و كتب روايي و حديثي خود چه مي كنيد ؟ در روز قيامت و در محضر خداوند سبحان چه جواب خواهيد داد؟ آن طور كه از لحن سخن گفتن شما بر مي آيد شما عايشه را به عنوان الگوي خود انتخاب كرده ايد آيا مي خواهيد منكر اين واقعيت تاريخي شويد كه عايشه مردم را بر عليه عثمان تحريك كرده ؟
آيا مي توانيد انكار كنيد كه عايشه در توهيني آشكار به عثمان او را نعثل ناميده ؟ (نعثل در عربي به معناي كفتار مي باشد و نام فردي يهودي نيز بوده است .
آيا منكر اين مساله مي شويد كه عايشه بر خلاف دستور قران كه خطاب به همسران پيامبر مي فرمايد : و قرن في بيو تكن و لا تبرجن تبرج الجاهليه الولي سوار بر شتر شده و جنگ خونين جمل را بر عليه خليفه مسلمين به راه انداخته ؟
آيا مي توانيد اين حقايق تاريخي را از كسي پنهان كنيد ؟
با وجود اين اوصاف آيا باز هم حاضريد عايشه را به عنوان الگوي خود انتخاب كنيد ؟
25   نام و نام خانوادگي:  رضا از زاهدان     -   تاريخ:  19 مهر 87 - 00:00:00
خانم بهار از شما و تمام وهابيون خواهش مي كنم مطالعه فرمايد و اينقدر از روي جهل و ناداني تهمت و لعن نكنيد از حقيقت پروا داريد ؟؟ از خداي بزرگ و تبارك و تعالي خواستارم شما و ديگر وها بيون كافر را هدايت كند انشا الله
26   نام و نام خانوادگي:  رضا     -   تاريخ:  19 مهر 87 - 00:00:00
بسم الله الرحمن الرحيم
اتفاقا براي ما هم کراهت دارد که نام خارج کنندگان دين از مجراي اصلي آن و غاصبين حق علي ابن ابيطالب و ائمه ي معصومين را بر زبان بيا وريم. ؟؟؟ کسي است که در عيد غدير به مولاي متقيان علي ابن ابيطالب تبريک گفت و بعد از رحلت پيامبر اکرم صل الله در حالي که جنازه ي مبارکشان هنوز بر روي زمين مانده بود آن افتضاح تاريخي و جريان سقيفه را به راه انداخت.حالا به من بگو ببينم رافضي و ؟؟؟ ماييم يا شما ؟
27   نام و نام خانوادگي:  شيخ حسن     -   تاريخ:  26 مهر 87 - 00:00:00
سلام عليکم تمام عزيزاني که در راه دفاع از مکتب اهل بيت عليهم السلام قدم بر ميداريد حتما در بهشت از دست ساقي کوثر سير اب ميشويد شما که موفق هستيد براي ما هم دعا کنيد تا بتوانيم در اين راه قدم برداريم
28   نام و نام خانوادگي:  محمد     -   تاريخ:  30 مهر 87 - 00:00:00
به همه خواهران وبرادران اهل سنت توصيه ميكنم با تحقيق وتفحص در تاريخ ومتون ديني شيعه وسني راه حق را انتخاب نمايند و از لجاجت و تنگ نظري پرهيز نمايند آخرت خود را از روي لجاج وعناد تباه نكنند امروز با توجه به امكانات موجود حجت بر همه تمام است وهيچ كس در پيشگاه حضرت حق معذور نيست.
29   نام و نام خانوادگي:  مهدي     -   تاريخ:  30 مهر 87 - 00:00:00
در عجبم از سياست هاي دو گانه اي كه اهل سنت در پيش گرفته اند !!!! خانم بهار شما كه از لعن كردن معاويه و يزيد لعنه الله عليهم كه قاتل دو نوه پيامبر و سيد جوانان اهل بهشت هستند خود داري مي كنيد و مي گوييد ما در لعن كردن خيلي احتياط مي كنيم و لعن كردن را حتي بر حيوانات هم مجاز نمي دانيم پس چطور به اين راحتي همه شيعيان را لعن مي كنيد ؟
30   نام و نام خانوادگي:  محمد     -   تاريخ:  01 آبان 87 - 00:00:00
جناب مولوي خيرشاهي شما كه اكثريت اهل سنت را دليل بر حقانيت اهل سنت ميدانيد آيا هيچ از خود پرسيده ايد چراخليفه دوم عمر با وجودي كه اكثريت نفهم آن روزگار با ابوبكر بيعت كرده بودند باز هم به دنبال بيعت علي با ابوبكر بود ابوبكر كه نصف بعلاوه يك آرا را آورده بود و نظر امثال شما را تامين نموده بود آخر او شايد فهميده بود كه آن اكثريت لا يعقلون و لايشعرون هستند و لذا كشان كشان علي (ع) را براي بيعت به مسجد برد. كاش شما هم لا اقل به اندازه عمر ميفهميديد كه اكثريت مورد ادعاي شما بر ضلالت وگمراهي هستند. اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمدا و آل محمد و آخر تابع له علي ذلك اللهم العنهم جميعا
31   نام و نام خانوادگي:  مجاهدسيستاني     -   تاريخ:  06 آبان 87 - 00:00:00
البته بايد يادآورشوم كه برخي از مولويهاي سني همچون مولوي پردل و مولوي نعمت الله نيز مانند خيرشاهي در كليپ هاي تصويري به شيعيان توهين كرده انشا ءالله جواب آنها رانيز بايد دليل هاي محكم بدهبد
32   نام و نام خانوادگي:  مهندس تنکابن     -   تاريخ:  08 آبان 87 - 00:00:00
به اين آقاي مولوي بگوييد اين سيد حسني که از شرف و ناموس اعراب در جنگ با صهيونيست دفاع کرده شاگرد عمر بوده يا تربيت شده مکتب خميني کبير؟
33   نام و نام خانوادگي:  رضا     -   تاريخ:  14 آبان 87 - 00:00:00
نظر جواد راستگو خيلي خووووووووووووووب بووووود.
34   نام و نام خانوادگي:  سعيد     -   تاريخ:  19 آبان 87 - 00:00:00
بابا چه کار با اين بنده خدا داريد؟تا موقعي که امثال جناب حضرت مولوي خيرشاهي هستند مردم ايران داراي افسردگي نمي شوند چون جناب مولوي باعث شادي و خنده مي شوند.بنده که با شنيدن اظهارات ايشان کلي شاد شدم و توصيه بنده اينست که اظهارات ايشان در تمام شبکه هاي تلويزيوني به طور مرتب پخش شود تا اسباب تفريح مردم ايران جور شود.
35   نام و نام خانوادگي:  علي رضايي فارس     -   تاريخ:  27 آبان 87 - 00:00:00
النبي اولي با لمومنين من انفسهم و ازواجه امهاتهم ((و ژيامبر نسبت به مومنان از از خودش اولي تر است و همسران پيامبر مادران شما هستند)) حالا شما به مادر خودتان توهين كنيد
جواب نظر:
جناب علي رضائي ! اين كه زنان رسول خدا «ام المؤمنين»‌ هستند ، كسي شك ندارد ؛ اما اين سبب نخواهد شد كه آن‌ها معصوم از خطا و اشتباه باشند ! زن حضرت نوح و حضرت لوط نيز ، زن پيامبر بودند ؛ اما طبق نص صريح قرآن كريم به شوهرانشان خيانت كردند و كافر از دنيا رفتند ؛ همان طور كه «قتيله» همسر ديگر رسول خدا صلي الله عليه وآله طبق صريح كلمات ذهبي و ديگر بزرگان سني به خاطر جنگيدن برادرش با ابوبكر مرتد حساب شد .
عائشه دختر ابوبكر نيز از دشمنان امير المؤمنين عليه السلام به حساب مي‌آيد و طبق نص صريح روايت بخاري و مسند احمد بن حنبل حتي دوست نداشت نام امام علي عليه السلام را بر زبانش جاري كند .
او كسي است كه عليه خليفه رسول خدا ، خروج كرد و با آن كه رسول  خدا با علم غيبي كه خداوند به آن حضرت عطا كرده بود ، اين واقعه را پيش بيني و عائشه را از اين كار منع كرده بود ، سوار بر شتر شد و در جنگي شركت كرد كه بيش از بيست هزار نفر از فرزندانش كشته شدند . مقصر اصلي در اين جنگ ام المؤمنين عائشه بود .
ما هر گز به عائشه اهانت نخواهيم كرد ؛ اما اين سبب نخواهد شد كه اعمال نا پسند وي را متذكر نشويم .
والسلام علي من اتبع الهدي
گروه پاسخ به شبهات

36   نام و نام خانوادگي:  ستاره اشتياني     -   تاريخ:  28 آبان 87 - 00:00:00
جاي تاسف است كه ادمابدون تحقيق سخن ميگن عايشه پاكه چون همسرش حبيب خداپاك بوده زمين اسمان بخاطرش بوجودامد پيامبران دچاراشتباه شدن ومجازات مت حضرت يونس سليمان يوسف موسي اماپيامبردچاراشتباهي نشدخداوندزني پاك ودانا عطا كردكه بيشترين سوره هاروحفظ وهديه به مادا
37   نام و نام خانوادگي:  مهندس- تنکابن     -   تاريخ:  29 آبان 87 - 00:00:00
خانم آشتياني اگر امام علي را به عنوان خليفه اول وجانشين پيغمبر قبول نداري حتما اورا به عنوان خليفه چهارم وبه عنوان پسر عم پيامبر ص يا به عنوان صحابه قبول داري وهمه ميدانيم كه عا يشه با پسر عم پيامبر وخليفه وقت جنگ كرده به نظر شما حق با كدامشان بود ؟ وآيا رفتار عايشه در تضاد با نص صريح قرآن نيست ؟
كه ميگويد اي زنان پيغمبر در خانه هايتان قرار گيريد مانند زنان جاهليت..(احزاب 33 )-ولي ايشان سوار شتر شده ويك زن ميان بيست هزار سرباز نا محرم جولان داده ؟
آنوقت شما ميگوييد چون پيامبر پاك بوده حتما عايشه هم پاك بوده !!! تعصبات جاهلانه هم حدي دارد در ضمن ام المومنين خواندن همسران پيامبر از ناحيه قرآن به خاطر اين بوده كه كسي بعد از پيامبر با آنها ازدواج نكند وبا اين دستاويز فتنه ايجاد نشده و فخر فروشي وتفاخر ايجاد نشود ! و هيچ دليلي براي پاك بودنشان نيست چنانكه حضرات نوح ولوط هم نتوانستند موجب نجات همسرانشان شوند مثلا كرم خاكي سوار كشتي نوح نبي شد ولي براي همسر نوح (ع) جانبود!!!!حالا فهميدي كي بدون تحقيق سخن ميگه - خدا دلت را به نور حقيقت روشن كند-آمين
38   نام و نام خانوادگي:  خاک پاي اهل بيت     -   تاريخ:  07 آذر 87 - 00:00:00
با سلام و درود فراوان خدمت تمامي مدافعان مظلوميت اهل بيت عليهم السلام. من دست تک تک شما عزيزان را که با سعه صدر و دلايل متقن سعي در اثبات حقانيت اهل بيت داريد ميبوسم اما بدانيد که خداوند متعال در قرآن عظيم الشان خود در توصيف افرادي که با وجود براهين روشن همچنان بر باطل خود استوارند ميفرمايد:(ختم الله علي قلوبهم وعلي سمعهم وعلي ابصارهم غشاوه) و دلي که خدا بر آن پرده افکنده هرگز به نور حقيقت روشن نميشود
39   نام و نام خانوادگي:  محمد     -   تاريخ:  12 آذر 87 - 00:00:00
باسلام
من تهراني الا صل و از اهلسنت مركز كشور مي باشم قابل ذكر و توجه تمامي اخوندهاي فاشيستي و تندرو از انجائي كه رهبر بزرگ و عزيز ايران امام خميني در اوايل انقلاب زميني را جهت ساخت مسجد مستقل به اهلسنت ايران دادند و شما تندروان و بدخواهان وحدت شعيه و سني مانع از ساخت مسجد بعد از گذشت 30 سال شده ايد حال اگر به خود جرائت داده و حسن نيت خود رانشان بدهيد و اجازه ساخت مسجد را به اهل سنت كه ارزوي ديرينه انها نيز مي باشد بدهيد ان وقت كثرت جمعيت اهلسنت را در خود تهران خواهيد دهيد و قطعا حرف اقاي مولوي خيرشاهي در مورد جمعيت 20ميليوني سني ايران را تائيد خواهيد كرد .
40   نام و نام خانوادگي:  محمد علي     -   تاريخ:  13 آذر 87 - 00:00:00
اولا اولين كساني كه رافضي ناميده شدند ساحراني بودند كه به موسي ايمان اوردند و ما رافضي هستيم چون باطل را رد و حق را پذيرفتيم الان جمعيت اهل سنت در خوشبينانه ترين حالت 11درصد جمعيت ايران هستند




  صفحه بعد [1] [2] [3] [4] [5] [6] [7]  

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما