* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 11 شهريور 1387 تعداد بازديد: 30983 
پاسخى بر سخنان و ادعاهاى مولوى خيرشاهى
 







بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لله ربّ العالمين وصلى الله على محمد وآله الطاهرين




چندى است فيلم کوتاهى به صورت بلوتوثِ موبايل،(1) حاوى سخنان يکى از مولوى‌هاى اهل سنت به نام خيرشاهى، دست به دست مى‌شود.

اين آقاى مولوى، به بهانه دفاع از اهل سنت و خلفايشان، در سخنانى توهين‌آميز، ايرانيان را مرهون احسانات عمر مى‌داند، و از آنان مى‌خواهد پاى عمر را ببوسند، حتى پا را فراتر نهاده، مى‌گويد: «به والله قسم بايد سُم اسب حضرت عمر را ببوسند!!» و در جسارتى ديگر مى‌گويد: «هزاران امام خمينى، به والله قسم شاگرد مکتب عمر و ابوبکر هم حساب نمى‌شوند.» و...

البته سخنان اين آقاى مولوى ـ که به ضدّيت با تشيع شهره است ـ به همين فيلم خلاصه نمى‌شود و در همه سخنانش توهين و جسارت موج مى‌زند. در اين نوشته به محورهاى مطرح شده در اين سخنان مى‌پردازيم و پاسخ به ديگر سخنانش را به فرصتى ديگر موکول مى‌کنيم.





* * *




* جناب مولوى، شما در باب علم و دانش خليفه‌ى دوم جناب عمر سخن گفته‌ايد و آن را چند هزار برابر علم امام خميني(ره) دانسته‌ايد.

فرض کنيد در واقع هم همينطور باشد، ولى چگونه مى‌توانيد آن را ثابت کنيد؟

در مسند احمد بن حنبل، ج4، ص319 و در سنن ابي‌داوود، ج1، ص53 و سنن نسائي، ج1، ص60 آمده است که: در مورد کسى که يک ماه و دو ماه آب پيدا نمى‌کند خليفه گفت: «اما من نماز نمى‌خوانم تا آب پيدا کنم» يعنى مسأله تيمم را در خاطر نداشت.

در سنن کبري، ج7، ص442 و تفسير رازي، ج7، ص484 و درّالمنثور سيوطى، ج1، ص288 و کتاب‌هاى ديگر آمده است که: خليفه دوم تصميم گرفت زنى را که در شش ماهگى فرزندش متولد شده بود، سنگسار کند. حضرت علي(عليه‌السلام) با خواندن آيه‌ى «وَحَمْلُهُ وَفصالُه ثَلاثونَ شَهراً»2 ثابت کرد که مدت باردارى مى‌تواند شش ماه باشد. و عمر، آن زن را آزاد کرد و گفت: «لَولا عليٌ لَهَلَکَ عُمَر؛ اگر على نبود عمر هلاک مى‌شد.»

در تفسير ابن کثير، ج1، ص467 و درّالمنثور، ج2، ص133 و بسيارى از کتاب‌هاى ديگر دانشمندان اهل سنت آمده است که: «خليفه دوم به زيادىِ مهر زن‌ها اعتراض کرد. يکى از زنان به خليفه معترض شده و آيه «وَآتَيْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنطَاراً»3 را خواند و خليفه اشتباه خود را پذيرفت» يعنى خليفه به آيه‌ى شريفه‌ى قرآن توجه نداشت.

در تفسير ابن‌جرير، ج30، ص38 و کشاف زمخشري، ج3، ص253 و درّالمنثور سيوطى، ج6، ص317 و بسيارى ديگر از کتاب‌هاى بزرگان اهل سنت آمده است که خليفه آيه‌ى شريفه‌ى «وَفَاکِهَةً وَأَبّاً»4 را تلاوت کرد و درباره‌ى معناى آن از ديگران! سؤال کرد و بعد گفت: «ما از به تکليف افتادن در فهم اين‌ها منع شديم!»

شما براى اينکه بدانيد نظر خود جناب عمر درباره‌ى علم و دانش خودش چيست، کافى است به جمله‌ى «کُلُّ النّاسِ أَعلَم مِن عُمَر» در تفسير قرطبي، ج14، ص227 و تفسير زمخشري، ج2، ص445 و تفسير سيوطي، ج5، ص229؛ و جمله‌ى «کُلُّ أَحَدٍ أَفقَهُ مِن عُمَر» در کتاب رياض النضرة، ج2، ص196 و کفايه کنجي، ص105، مراجعه کنيد.

خطبه‌ى خليفه را بخوانيد که گفت: «هر کس مى‌خواهد از قرآن سؤال کند، به نزد ابى بن کعب برود و هر کس مى‌خواهد از حلال و حرام سؤال کند، سراغ معاذ بن جبل برود و هر کس مى خواهد از واجبات سؤال کند، به نزد زيد بن ثابت برود و هر کس مى‌خواهد از مال و ثروت سؤال کند، نزد من بيايد که من خزانه‌دار مى‌باشم.» اين خطبه در سنن کبرى بيهقي، ج6، ص210 و سيره‌ى عمر ابن‌جوزي، ص87 آمده است.

همچنين به کتاب صحيح بخارى (ج3، ص151) مراجعه کنيد. در آنجا آمده است: «تمتّعنا على عهد رسول الله صلى الله عليه وسلّم ونزل القرآن قال رجل برأيه ما شاء» که نشان مى‌دهد يا خليفه نظر رسول خدا(صلى‌الله عليه وآله) را نمى‌دانسته و يا نظر خود را بر نظر رسول خدا(ص) ترجيح داده است!.

در مورد علم و دانش خليفه مراجعه کنيد به: بيهقى در شعب‌الايمان و تفسير قرطبى، ج1 ص34 و ابن‌جوزى در سيره‌ى عمر، ص165 با سند صحيح از عبدالله بن عمر آورده که گفت: «تَعلّم عُمَر سورة البقرة في اثنَتي عَشرة سَنة فلمّا ختمها نَحر جزوراً؛ عمر سوره‌ى بقره را در دوازده سال! ياد گرفت و چون ختمش نمود، شترى قربانى کرد.» حالا حساب کنيد اگر يادگيرى سوره‌ى بقره ـ که کمتر از دو و نيم جزء قرآن است ـ 12 سال طول بکشد، تمام قرآن چه قدر طول مى‌کشد؟!

* همچنين آقاى مولوى، به مناسبت يادى هم از خليفه‌ى اول (ابى‌بکر) کرده‌اند و درباره‌ى علم ايشان سخن گفته‌اند.

جناب ابوبکر که بنا بر ادعاى بعضى از علماى اهل سنت، اولين! نفر و از نظر همه، جزو اولين کسانى بوده است که به رسول خدا(ص) گرويده است و حدود 20 سال در محضر شريف ايشان بوده و دو سال و اندى هم پس از ايشان بر کرسىِ خلافت نشسته و محل مراجعه‌ى همه افراد و قبائل و عشاير بوده است، تمام رواياتى که از ايشان نقل شده، فقط 142 روايت است و «درّالمنثور» از هفده هزار حديث، کمتر از ده حديث از خليفه‌ى اول نقل شده است! تازه از اين 142 حديث، مسلم و بخارى هر دو با هم تنها بر صحّت 6 روايت آن اتفاق دارند و شخص بخارى 21 روايت و شخص مسلم تنها يک عدد از اين‌ها را صحيح مى‌داند!. حالا شما مقايسه کنيد بين روايات خليفه‌ى اول و احمد بن حنبل که مى‌گويد هفتصدوپنجاه هزار حديث از پيامبر در اختيار داشتم و حافظ مسلم صاحب صحيح که مى‌گويد در نزد او سيصد هزار حديث بوده است. و نيز مقايسه کنيد با ابوهريره که تنها سه سال با پيامبر بوده است و ابن مخلّد تنها پنج‌هزاروسيصدوچند حديث از ابوهريره نقل کرده است. آن‌وقت ببينيد ادعاى جناب مولوى در مورد علم و دانش اين دو صحابه‌ى پيامبر چه قدر با آنچه علماى بزرگ اهل سنت گفته‌اند، مطابقت دارد؟

* در مسأله اهانت به خلفا و اينکه نبايد عواطف برادران اهل سنت را خدشه‌دار کرد، من هم با شما موافق هستم و همه‌ى مصلحين هم بر اين مسأله تأکيد مى‌ورزند. ولى اى کاش مسلمان‌هاى صدر اسلام نيز حساسيت شما را داشتند و از اهانت و تضعيف اصحاب پيامبر خوددارى مى‌کردند. اما متأسفانه اين‌طور نشد. شما خوب مى‌دانيد اصحاب پيامبر(ص) اهانت به خليفه سوم عثمان را به کجا کشاندند. آيا اصحاب پيامبر بر عليه خليفه شورش نکردند؟ آيا حتى آب را بر روى او نبستند؟ که به گواه تاريخ، على(ع) برايش آب فرستاد. آيا بالآخره او را نکشتند؟ آيا محمد بن ابي‌بکر که خال المؤمنين است، يکى از سردمداران مخالفان خليفه نبود؟ و آيا جناب ام‌المؤمنين عائشه، بارها مردم را عليه عثمان تحريک نکرده بود که «اقتُلوا نَعثلاً فقد کَفر؛ نعثل را بکشيد که کافر گشته است»؟5

نمى‌دانم چگونه صداقتتان را باور کنم که در يک سخنرانى هم از اهانت به خلفا و صحابه‌ى پيامبر(ص) گلايه مى‌کنيد و هم از طلحه و زبير دفاع مى‌کنيد؟! مگر همين طلحه و زبير نبودند که مردم را بر عليه خليفه سوّم شوراندند؟ مگر همين طلحه و زبير نبودند که همسران خود را در پرده نگه داشتند ولى در يک توهين آشکار به پيامبر اکرم(ص)، همسر او و دختر خليفه اول، عايشه را سوار بر شتر کرده و به ميدان جنگ کشاندند؟ مگر راه‌اندازى جنگ بر عليه خليفه‌ى چهارم از خلفاى راشدين، على(ع) و کشتن چند هزار از ياران آن حضرت و به کشتن دادن چند برابر آن از مردمانى که به‌خاطر اعتقاد به عايشه ام‌المؤمنين، به ميدان جنگ با خليفه‌ى مسلمين آمدند، بزرگترين اهانت به اسلام و خليفه‌ى مسلمين و آن اهل حلّ و عقدى که على(ع) را انتخاب کردند، نيست؟

چگونه است طلحه و زبير آزاد هستند با بيرون آوردن همسر پيامبر از خانه به پيامبر اهانت کنند، با جنگيدن با خليفه‌ى مسلمين به او و کسانى که او را انتخاب کردند اهانت کنند، بلکه به روى آنها شمشير بکشند و آنها را بکشند؛ آن وقت ديگران حق ندارند حتى آنچه را در تاريخ به وقوع پيوسته و کارهايى را که آنها انجام داده‌اند، در روزنامه‌اى بنويسند و يا در سريالى به تصوير بکشند؟

شما چرا به طلحه و زبير نمى‌گوييد: «اى کاش خنجر را به قلب ما فرو مى‌کرديد ولى مردم را بر عليه خليفه‌ى سوم تحريک نمى‌کرديد. اى کاش شما خنجر را به قلب ما مى‌کوبيديد ولى همسر پيامبر را از خانه بيرون نمى‌کشيديد و براى اهداف شوم سياسى خود از شهرت و محبوبيت او سوء استفاده نمى‌کرديد. اى کاش خنجر خود را در قلب من ملّا فرو مى‌برديد ولى بر عليه خليفه‌ى مسلمين، جنگ جمل را به راه نمى‌انداختيد.»

آقاى مولوى، آيا مى‌توانيد انکار کنيد که ده‌ها سال از زمان معاويه تا زمان عمر بن عبدالعزيز، على(ع) را در نمازهاى جمعه و منابر سبّ و لعن و اهانت مى‌کردند و اين کار توسط معاويه و به دستور او شروع شد و بقيه‌ى بنى‌اميه هم اين سنّت! را ادامه دادند؟ شما چرا به معاويه و بنى‌اميه اعتراض نمى‌کنيد که: «اى کاش خنجر خود را در قلب من ملّا و مدافع صحابه فرو مى‌کرديد ولى خليفه‌ى چهارم، داماد پيامبر(ص)، شوهر حضرت زهرا(س) و پدر حسن و حسين(ع) دو سروَر جوانان اهل بهشت را سبّ و لعن نمى‌کرديد»؟

چرا از طعنه يا بدگويى بعضى از مردم نسبت به تعداد اندکى از صحابه ناراحت مى‌شويد و از آن همه توهين‌هايى که بعد از رسول خدا(ص) به على(ع) و پاره‌ى تن رسول خدا، فاطمه زهرا(س) و صحابه‌ى بزرگى همچون ابوذر و عمار شد، ناراحت نمى‌شويد و به مسبّبين آن اعتراض نمى‌کنيد؟

چرا به حافظ محمد ابراهيم اعتراض نمى‌کنيد که داستان‌هاى تلخ بعد از رحلت پيامبر(ص) را ـ که شما و همفکرانتان بر خلاف مستنداتى که در کتب و منابع خودتان آمده اصرار داريد منکرش شويد ـ به‌صورت افتخارآميز! در قصيده‌ى خود آورده و با اين کار، آتش کينه و دشمنى را بين برادران مسلمان شعله‌ور کرده است؟ آنجايى که (در ج1 ص82 ديوانش) گفته است:

و قولةٍ لِعلي قالها عُمر  .........   اکرم بسامِعها اعظم بمُلقيها

حرّقت طرک الا ابقي عليک بها  .........  ان لم تبايع و بنتُ المصطفى فيها

ما کان غير أبي حفص يفوه بها  .........  أمام فارس عدنان و حاميها(6)

و عجيب‌تر آنکه برخى از بزرگان مصر هم از چنين شاعرى ـ با اين شعورش ـ تقدير کرده و ديوانش را مکرّر چاپ مى‌کنند!. چرا به اين شاعر و امثال آن نمى‌گوييد: «خنجر به قلب من ملاّ فرو کنيد ولى پسر عمو و داماد پيامبر و بانوى بزرگ اسلام(ع) را با شعر خود مورد اهانت قرار ندهيد و مجدداً خاطرات تلخ تاريخ را زنده نکنيد.»؟

جناب مولوى، به مردم چه بگوييم؟ صحابه‌ى پيامبر(ص) که آن شخصيت بي‌نظير را از نزديک ديده بودند. شخصيتى که قرآن خطاب به وى مى‌فرمايد: «إنّکَ لَعَلى خُلُق عَظيم» و از طرف ديگر به همه و بيش از همه به صحابه مى‌فرمايد: «ولکم في رسول الله اسوة حسنة». آن وقت همين صحابه به جان يکديگر مى‌افتند. برخى را مى‌کشند، همانگونه که عثمان را کشتند. بعضى بر عليه بعضى ديگر لشکر‌کشى مى‌کنند، آنطور که طلحه و زبير و ديگران بر عليه على(ع) اين کار را کردند. بعضى عدّه‌اى از صحابه را تبعيد مى‌کنند، آنگونه که عثمان، ابوذر (صحابى بزرگ پيامبر) را تبعيد کرد تا تنها و مظلومانه در ربذه جان باخت. برخى از صحابه صحابه‌ى ديگر را بر عليه ديگر اصحاب پيامبر(ص) تحريک مى‌کنند، همانطور که طلحه و زبير و عايشه و عمروعاص نسبت به عثمان کردند. بعضى ناسزا و سبّ و لعن را نسبت به بعضى ديگر رسمى مى‌کنند، آنگونه که معاويه نسبت به على(ع) کرد. بعضى با بعضى قهر کرده و با خدا عهد مى‌کنند که تا زنده‌اند با آن ديگرى حرف نزند آنطور که عبدالرحمن‌بن‌عوف نسبت به عثمان، خليفه‌ى سوم انجام داد.

با اين همه سوابقى که برخى از صحابه دارند، انصاف دهيد آيا مردم از ما و شما قبول مى‌کنند که باز هم همه‌ى آنان را مبرّاى از خطا و گناه دانسته و هيچ نقدى را بر آنان روا نشمريم و به مردم بگوييم شما حق نداريد به هيچ‌يک از کسانى که چند صباحى با پيامبر(ص) بودند و عنوان «صحابه» داشتند، بگوييد بالاى چشمتان ابرو؟

مگر شما ادّعا نمى‌کنيد پيامبر فرمود: «أصحابي کالنّجوم بأيّهم اقتدَيتُم اهتَدَيتُم؛ اصحاب من مانند ستارگان هستند به هر کدام اقتدا کنيد هدايت مى‌شويد.»7 اگر مردم به شما بگويند ما به آن صحابه‌اى که به يکديگر ناسزا گفته و صحابه‌ى ديگر را سبّ مى‌کردند، مى‌خواهيم اقتدا کنيم، چه جوابى داريد به آنها بدهيد؟

از همه بالاتر مردم به ما مى‌گويند: وقتى خود پيامبر(ص) برخى از اصحابش را لعنت مى‌کند، اين نشانه‌ى اين است که بعضىِ از اصحاب مستحق لعن بوده و لعنت کردن آنان جايز است وگرنه خود پيامبر ـ که اسوه‌ى حسنه است ـ اين کار را نمى‌کرد.

مى‌گويند: مگر پيامبر(ص) (همان‌طور که در تاريخ طبرى ج11 ص357 آمده) روزى که ابوسفيان را سواره ديد که معاويه و برادرش همراهش بودند، نفرمود: «اللّهم الْعَن الْقائِد والسائِق والراکِب؛ خدايا آنکه سواره بر مرکَب است و آنکه مرکَب را مى‌کَشد و آنکه مرکَب را به جلو مى‌راند لعنت کن»؟

بايد جواب مردم را چه داد؟ آيا بايد به دروغ به مردم گفت: اينها همه کذب است و هر چه فلان مولوى مى‌گويد راست است؟!

* قسم ياد کرده‌ايد که هزاران امام خمينى، شاگرد مکتب عمر و ابوبکر هم حساب نمى‌شوند.

هرچند اين سخن از طرف شما به‌صورت توهين‌آميز و به زعم خودتان با هدف کوچک‌شمردن امام راحل(ره) و بزرگ جلوه‌دادنِ خلفا گفته شده، ولى حقيقت هم همين است که مکتب خلفايتان نتوانسته و توان اين را هم ندارد که مُصلحانى همچون امام خمينى(قدّس سرّه) بپروراند. اگر با ديده‌اى حقيقت‌بين به تاريخ 1400 ساله بنگريد، خواهيد ديد هر جا کسى در مقابل ظلم و جور پرچم برافراشته و با جان و مال از اسلام ناب محمدّى(ص) دفاع کرده است، پرورش‌يافته‌ى مکتب اهل‌بيت(ع) بوده است، نه مکتب خلفا.

* همچون ديگر همفکرانتان ـ مخصوصاً آنهايى که اصولاً ما ايرانيان، اعم از شيعه و سنى را مجوس مى‌نامند ـ فتوحات صدر اسلام (مخصوصاً فتح ايران) را پتکى ساخته‌ايد که به‌خاطر آن بايد پاى عمر و سم اسبش را هم ببوسيم!.

عجب از شما و همفکرانتان که بوسيدن کعبه و ضريح پيامبر(ص) را شرک مى‌دانيد، آنگاه ما را صراحتاً و آشکارا دعوت به چنين شرکى مى‌کنيد؟

اگر اندک مطالعه‌ى تاريخى ـ حداقل در کتب معتبر خودتان ـ مى‌داشتيد و اوضاع اجتماعى، سياسى و فرهنگى ايرانيان را مى‌دانستيد و از چگونگى قبول اسلام از طرف ايرانيان اطلاع کسب مى کرديد، اينگونه توهين‌آميز سخن نمى‌رانديد و سُم اسب جناب عمر را به رخ ما نمى‌کشيديد و آن را جايگزين نور تابنده‌ى اسلام ـ که قلب هر انسان ستم ديده را تسخير مى‌کرد ـ نمى‌کرديد!

سخن از فتوحاتى که به اسم اسلام انجام شد و انحرافاتى که توسط برخى عوامل آن پديد آمد و ظلمها وجناياتى که بر بى‌گناهان و اسيران روا داشته شد، بسيار است که قتل‌عام مردم تسليم شده و امان داده شده‌ى شهر طميسه در جنگ گرگان توسط سعيدبن‌عاص،(8) کورکردن چشم هزار تن از ساکنان شهر انبار در جنگ ذات‌العيون توسط خالدبن‌وليد9 و گردن‌زدن اسيران در صف 22 کيلومترى در جنگ طالقان10 تنها گوشه‌اى از آن است.

جهت اطلاع بيشتر مى‌توانيد به فصلنامه‌ى تاريخ در آيينه پژوهش (وابسته به مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى(ره)) و نيز مقالات موجود در سايت مؤسسه حضرت ولى عصر(عج) به نشانى
www.valiasr-aj.com مراجعه کنيد.

* از نماز جمعه‌ها و رسانه‌ها و صدا و سيما و سريال‌ها ـ با الفاظى توهين‌آميز ـ گلايه کرده‌ايد که چرا گاهى حقيقتى از تاريخ را بيان مى‌کنند که در آن عملکرد برخى از اصحاب مورد نقد قرار مى‌گيرد؟

جناب مولوى، چاره کار اينها نيست. چاره اين کار کتب حديث و تاريخ و فقه و رجال اهل سنت است. براى از بين‌بردن نقاط ضعف برخى از صحابه، بايد دعا کرد خداوند ريشه تمام اين کتاب‌ها را از ميان بر کند! زيرا پيروان مکتب اهل بيت(عليهم‌السلام) اکثر نقاط ضعف صحابه را از ميان همين کتاب‌ها در طول تاريخ پيدا کرده‌ا‌ند. البته اين دعا هم قابل استجابت نيست، زيرا خداوند اراده کرده است که فضائل اهل بيت و نقاط ضعف کسانى که در مقابل اهل بيت(ع) بوده‌اند، در همين کتاب‌هاى اهل سنت ـ با آن همه جرح وقدح وجعل احاديثى که توسط بنى‌اميه و ديگران روا شد ـ باشد و در همه دنيا پراکنده شود تا حجت بالغه‌ى الهى بر کسانى که طالب حق و حقيقت‌اند، تمام باشد.

* اما اظهار نظر شما راجع به جمعيت 20 ميليوني!!! اهل سنت در ايران

براى اينکه براى جسارتهاى متعدّدتان ـ که بخش کوچکى از آن در اين قطعه فيلم بود ـ توجيهى دست‌وپا کنيد، مى‌گوييد 20 ميليون اهل سنت در ايران وجود دارد! ان‌شاءالله که بقيه اطلاعات شما مانند اين آمار غلط نباشد، که متأسفانه چون همه‌جا عينک تعصّبِ افراطى بر چشم نهاده‌ايد، اشتباهاتتان خيلى فراتر از اين‌هاست.

اولاً: در فرهنگ قرآنى، آنچه مطلوب و داراى ارزش است، کيفيّت است، نه کمّيت. اگر نظرى بر قرآن کريم بياندازيد خواهيد ديد خداوند متعال بارها و بارها جمعيت کم ـ داراى کيفيّت ـ را تحسين فرموده است: «کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثيرَةً بِإِذْنِ اللّهِ»11 و «وَ قَليلٌ مِنْ عِبادِي الشّکُورُ»12 اما از آن طرف اکثريتِ بى‌محتوا، همواره مورد مذمّت خداوند در قرآن کريم است:

«وَما أَکْثَرُ النّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنينَ وَلَکِنّ أَکْثَرَهُمْ لايَشْکُرُونَ»13 و «وَلَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنّمَ کَثيراً مِنَ الْجِنّ‏ِ وَاْلإِنْسِ»14

شيطان گفت «وَلا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرينَ»15 و خداوند هم سخن او را ردّ نکرد، بلکه فرمود: «لأَمْلأنَّ جَهَنَّمَ مِنکُمْ أَجْمَعِينَ»(16)

برويد در قرآن شمارش کنيد ببيند چه‌قدر درباره‌ى اکثريت فرموده است: يَجْهَلوُن، فاسِقُون، لايَشکُرُون، لايُؤمِنُون، لايَسْمَعُون، لايَعْقِلُون؟

پس صِرف جمعيت فراوان از يک قوم و فرقه و مذهب، در منظر قرآن هيچ فضيلت و منقبتى به حساب نمى‌آيد، همانگونه که صِرف صحابى بودن يا هم عصر بودن با پيامبر(ص)، به خودى خود مقام و شأنيتى براى افراد ايجاد نمى‌کند و آنچه اصل است ـ و شامل صحابه هم مى‌شود ـ تقواست، «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ»17

الآن جمعيت مسيحيان دنيا بيشتر از همه اديان است ولى آيا اکثريت بودن آنها دليل بر حقانيتشان است؟ الآن اکثريت جميعت مسلمين، فرقه‌هاى مختلف برادران اهل سنت هستند. آيا اين دليلِ صحّت همه‌ى اعتقادات آنها مى‌شود؟

پس اگر 99% مردم ايران هم از اهل سنت باشند، شايد بتوان با قدرت حکومت کرد ولى با حکومت و قدرت نمى‌توان به خداوند گفت: بايد در روز قيامت آنچه را که عدّه‌اى از صحابه مى‌پسنديدند و بعد از رحلت پيامبر(ص) آن را با زور و قدرت بر جاى آنچه پيامبر فرموده بود، نشاندند بايد بپذيرى! بدون ترديد حرف آخر را خداى متعال مى‌زند، نه اقليت، نه اکثريت، نه مردم، نه مولوي‌ها، نه صحابه و نه هيچ کس ديگر.

ثانياً: با کدام مستند، ادعاى جمعيت بيست ميليونى داريد؟ و طبق چه آمار علمى هر سال چند ميليون! به جمعيت‌تان مى‌افزاييد؟ اصولاً کل جمعيت استان‌هايى که عزيزان اهل سنت در برخى شهرهاى آن اکثريت‌اند، چه‌قدر است که سهم شما بيست ميليون شود؟ به سايت‌هاى حاميان خارجى‌تان ـ همچون سايت قرضاوى ـ سرى بزنيد و ببينيد با همه‌ى بزرگ‌نمايى که دوست دارند در حقّتان انجام دهند، نتوانسته‌اند جمعيتتان را از ده درصد بالاتر ببرند.

با اين ادّعاهاى بى‌اساس و غير علمى و غير منطقى چه چيز را مى‌خواهيد ثابت کنيد؟ مگر همين شماها که تا دو سه سال قبل ادعاى جمعيت دويست هزار! نفره در تهران را داشتيد، الآن مدّعى نيستيد شهر تهران يک ميليون!! سنى دارد؟ اگر ديگران اطلاعى نداشته باشند، مردم تهران خبر دارند که فقط چند هزار نفر سنّى در شهر تهران و حاشيه‌ى آن وجود دارد و اکثرشان هم کارگران مهاجر افغان هستند.

بنابراين بيهوده زحمت نکشيد و جمعيت چهار پنج ميليونى برادران اهل سنت را با تبليغات و مظلوم‌نمايى، بيست ميليون! جلوه ندهيد. به دوستان مولوى‌تان در سيستان‌وبلوچستان هم بفرماييد: عبارت «ما اهل سنت يک‌سوم! جمعيت کشور را تشکيل مى‌دهيم» را از بخش عربىِ سايت رسمى‌شان حذف کنند تا موجب خدشه‌دار شدن آبروى خودشان و اثبات عدم صداقت‌شان نشود.

به‌جاى اينگونه سخنان کذب و مغالطه‌آميز که نتيجه‌اى جز تحريک قومى و مذهبى و ايجاد فتنه و اختلاف (که هدف اصلى دشمنان قسم‌خورده‌ى اسلام و مسلمين است) ندارد، بگذاريد مردم شريف اهل سنت (هر جمعيتى که دارند) با آرامش به زندگى‌شان بپردازند، همانگونه که هميشه همراه نظام و انقلاب بوده و حقوق شهروندى‌شان هم مانند شيعيان و پيروان ساير فرق و اديان محفوظ بوده و هست.

والسلام على من اتّبع الهدى

حوزه علميه قم

نورى

________________

1. در ابتدا حتماً عدّه‌اى اين کار را به قصد ترويج اعتقاداتشان و يا ضدّيت با نظام اسلامى نشر داده‌اند، اما مطمئناً اکثر افراد آن را نه به عنوان سخنى علمى، بکه به عنوان طنز ردّ و بدل مى‌کنند و تعدادى هم با تعجب آن را به ديگران نشان مى‌دهند که چگونه در نظام اسلامى، کسانى به اين راحتى به همه چيز جسارت مى‌کنند!.

2. سوره‌ى احقاف، آيه‌ى 15: و دوران حمل و از شير بازگرفتنش سى‌ماه است.

3. آيه‌ى 20 سوره نساء. وَإِنْ أَرَدتُّمُ اسْتِبْدَالَ زَوْجٍ مَّکَانَ زَوْجٍ وَآتَيْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنطَارًا فَلاَ تَأْخُذُواْ مِنْهُ شَيْئًا أَتَأْخُذُونَهُ بُهْتَاناً وَإِثْماً مُّبِيناً؛ و اگر تصميم گرفتيد که همسر ديگرى به جاى همسر خود انتخاب کنيد، و مال فراوانى [به عنوان مهر] به او پرداخته‏ايد، چيزى از آن را پس نگيريد! آيا براى بازپس گرفتن مهر آنان‏، به تهمت و گناه آشکار متوسل مى‏شويد؟!

4. سوره عبس، آيه‌ى 30، يعنى «و ميوه و چراگاه».

5. الإمامة والسياسة ابن قتيبه، ج1، ص71 و تاريخ طبرى، ج3، ص477 و النهاية ابن‌اثير، ج5، ص79 و...

6. يعنى: گفتارى از عمر به على است که شنونده‌اش را اکرام کن و گوينده‌اش را بزرگ بشمار (که گفت): اگر بيعت نکنى خانه‏ات را آتش مى‌زنم و چيزى در آن برايت باقى نمى‌گذرام با اينکه دختر پيغمبر در آن خانه است! غير از عمر کسى نمى‌توانست به يکه‌سوار قبيله عدنان و حامى دختر پيامبر (يعنى على) چنين سخنى بگويد!.

7. فيض القدير، ج1 ص209 و مشکاة المصابيح، ج3 ص1696

8. الکامل ابن اثير، ج3، ص110

9. البداية ‌و النهاية ابن کثير، ج6، ص386

10. الکامل ابن اثير، ج4، ص545

11. سوره‌ى بقره، آيه‌ى 249: چه بسيار گروه‏هاى کوچکى که به فرمان خدا، بر گروه‏هاى عظيمى پيروز شدند.

12. سوره‌ى سبأ، آيه‌ى 13: عده کمى از بندگان من شکرگزارند.

13. سوره‌ى يوسف، آيه‌ى 103: بيشتر مردم‏، هر چند اصرار داشته باشى‏، ايمان نمى‏آورند.

14. سوره‌ى اعراف، آيه‌ى 179: به يقين‏، گروه بسيارى از جن و انس را براى دوزخ آفريديم.

15. سوره‌ى اعراف، آيه‌ى 17: و بيشتر آنها را شکرگزار نخواهى يافت.

16. همان، آيه‌ى 18: جهنم را از شما همگى پر مى‏کنم.

17. سوره‌ى حجرات، آيه‌ى 13: همانا گرامى‏ترين شما نزد خداوند باتقواترين شماست‏.


نورى
    فهرست نظرات  
81   نام و نام خانوادگي:  آريا زارعي     -   تاريخ:  29 بهمن 87 - 00:00:00
درود بر مولوي خيرشاهي.شما شيعه ها امام پرست هستيد شما قبر پرستيد مرده پرستيد.خدا لعنتان كند.خدا ؟؟؟ را از اين دنيا پاك كند كه شماها رو فريب ميده.از خدا بترسيد
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
همين طرفداري چشم بسته از امثال اين مولوي سبب شده است كه اينگونه به شيعيان جسارت كنيد ؛ اما در اسلوب ما هيچ گونه جسارت و بد دهاني جايي ندارد ؛ در مورد تهمت مرده پرستي نيز مي توانيد به آدرس  ذيل مراجعه نماييد :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1326
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
82   نام و نام خانوادگي:  امير     -   تاريخ:  29 بهمن 87 - 00:00:00
به نام خدا
آقاي آريا
تفاوت ما با شما اهل تسنن در انتخاب مسير است .شيعه در طرف+واهل تسنن در طرف منفي هستند..شيطان هم در طرف منفي است .به اسم كه شيعه نمي شود .از ما شيعيان هم هر كدام از مسير ائمه برگرديم ,منحرف شده ايم.به نظر شما آيا شيطان وقت صرف مي كند نيروهاي خودش را فريب بدهد يا نيروهاي مخالفش را.؟!!!!!!!!!!!!!!!!
در ضمن بسياري از اهل تسنن به مثابه آيه 26 سوره مباركه زخرف هستند كه پس از آن همه ادله آشكار پيامبران باز هم لجاجت مي كردند و مي گفتند ما پدران خود را بر اين راه يافتيم.
حالا هم: شما و پدرانتان را بر اين راه بيابيد كه خشت بر دريا زدن بي حاصل است.زياد هم نگران اين مولوي نباشيد چون در شهر كور ها آدم يه چشم پادشاه است!!!!!!!!!!
83   نام و نام خانوادگي:  اصغر     -   تاريخ:  07 اسفند 87 - 00:00:00
به نام يگانه هستي بخش

برادران چرا بحث وجنجال , هركس كه كلمه ( الله) را بر زبان ارد از نضر من مسلمان است .

اكنون دشمنان ما اسرايل و امريكا هستند .

من از شما انتضار دارم بجاي اين بحثها به فكر ايجاد خلاقيت وتكنولوزي باشيد .

يك دست صدا ندارد.

اين تفرقه بين شما برادران يادگار استعمار است.

با تشكر ....
84   نام و نام خانوادگي:  ابوزهرا     -   تاريخ:  08 اسفند 87 - 00:00:00
اصغر جان !!!
بهتر بود قبل از چنين نصيحت هايي کمي سواد خود را بالا مي برديد تا املاء کلماتي همچون ارد (آرد) ، نضر (نظر)، انتضار (انتظار) ، تکنولوزي (تکنولوژي) و... را بهتر ياد مي گرفتيد
85   نام و نام خانوادگي:  فرشاد حيدري     -   تاريخ:  10 فروردين 88 - 00:00:00
در يك سخنراني از خوابيكه يك نفر به نام حاجي اسلامي ديده ميگويد. به نظر من جديدترين طرحي كه براي جلب افكار به سمت خود ريخته اند بازي با احساسات مردم است. اما ما شيعيان چرا به فكرنيستيم.....؟
86   نام و نام خانوادگي:  ف.محسني     -   تاريخ:  10 فروردين 88 - 00:00:00
سلام عليكم خدايا ما را به راه راست هدايت فرما.خدايا ما يگانگي تو را و عادل بودن تو را كه پيام اصلي حضرت محمد(ص) براي انسانها بود قبول داريم و رفتار و كردار پيغمبرت را الگوي خود قرار ميدهيم و از تو ميخواهيم و به تو توكل ميكنيم كه تو خير المتوكليني كه هر كسي را كه در راه ارائه دين اسلام به بندگانت و پيروي از پيامبرت قدم مثبتي برداشته اجر وپادداش عطا فرمائي و اگر عالما و عامدا قدم منفي برداشته مجازات فرمائي .والسلام
87   نام و نام خانوادگي:  رضا     -   تاريخ:  19 ارديبهشت 88 - 00:00:00
اي بابا مولوي خير شاهي كه ديگه پاسخ نمي خواد خودش تو كليپ هاي خنده دار خودش جواب خودش رو داده من يك كلكسيون پر از كليپ هاي همين اقا در اختيار دارم كه واقعا ..... از يك انسان كم عقل چنين حرف هايي صادر مي شود.
88   نام و نام خانوادگي:  محمد ارهمي عزيز     -   تاريخ:  01 مرداد 88 - 00:00:00
با تشكر از جوابيه محكم و كوبنده حوزه علميه قم و ساير برادران محترم شيعه- به اميد روزي كه حقانيت اهل بيت و شيعيان براي اين كور دلان سني روشن شود.ان شاالله
89   نام و نام خانوادگي:  شهسواري     -   تاريخ:  10 مرداد 88 - 00:00:00
باعرض سلام وتحييات الهي به همه انسانهاي موحد و آزاده كه در تائيد و تكذيب هر سخن ابتدا با فكر وانديشه آن سخن را آناليز كرده وسپس با دليل و منطق معقول آن را تكذيب يا تائيد مي كنند زيبا سخن از حضرت علي (ع) كه مي فرمايند : سخن حق را بپذيريد هرچند گوينده آن كافر باشد .
لذا آنان كه داراي عقل سليم و روح كريم هستند بدور از هر تعصب كوركورانه و تنها به حكم عقل و باستناد مدارك و اسناد و شواهد معتبر در مقابل هر سخن حقي سرتعظيم فرود آورده و مي پذيرند در غير اينصورت آنان را بايد به حال خود رها كرد كه درجهل مركب خود بمانند و در جهالت بميرند چراكه آنان كه نور و گرما را ديده و احساس مي كنند وباز خورشيد را انكار مي كنند جوابي جزء اين نيست .
90   نام و نام خانوادگي:  محسن     -   تاريخ:  11 شهريور 88 - 00:00:00
؟؟؟؟ يك آدم بودكه در علم دين چيزي رانمي دانست. دريك كتاب خود نوشته كه دوازده امام شيعيه به مقام وجاي رسيده كه پيامبران مرسل و ملايکه ها نرسيده؟ چگونه اين امامان که راباپيامبران مقايسه مي کند اين امام. حيف است که امام بناميم خميني را. درضمن تو شيعه احمق حق نداري که درباره صحابه رسول خدا ص حرف بزني. حضرت عمر عليه السلام بزرگترين رهبر و خليفه اسلام است
91   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:  11 شهريور 88 - 00:00:00
جناب محسن

شما که احمق نيستيد و از طرز نگارشتان مشخص است که اسلام شناس متبحر و محققي وزين هستيد لطف کنيد کتابي ويا نامه اي و يا خطبه اي و يا اکتشافي و يا اختراعي که به عمر منتسب است را به ما معرفي کنيد تا ما هم با شخصيت علمي عمر آشنا شويم.

خداي نکرده خداي نکرده نمي‌خواهيد بگوييد که اسلام دين علم نيست؟ نمي‌خواهيد بگوييد که اسلام دين تفکر نيست؟ نمي ‌خواهيد بگوييد که دين اخلاق نيست؟
نعوذ بالله ادعا نمي‌کنيد که در اسلام از تحقيق و تدبر و اکتشاف خبري نيست؟

وقتي کسي رهبر اسلام باشد آنهم «بزرگترين» رهبر اسلام بايد در علم و قرآن و تفکر از همه بالاتر باشد.
لطفا گوشه اي از علم و دانش و خرد و تفکر بالاي عمر را براي ما بازگو کنيد.
ايشان حتما به عنوان «بزرگترين رهبر» اسلام بايد بزرگترين دانشند و عالم و خردمند اسلام هم باشد.
آخر چگونه ممکن است کسي «بزرگترين رهبر» بزرگترين انقلاب علمي بشريت باشد و بعد نه کتابي ونه شاگردي و نه هيچ گونه آثار علمي از ايشان مانده باشد.

راستي مگر اين اسلام عظيم ترين جنبش فکري نيست؟ مي‌شود بفرماييد سر کلاسهاي درس عمر اين «بزرگترين رهبر» اسلام چند نفر دانشجو شرکت مي‌کردند؟

مگر اين اسلام چيزي است جز اين آيه شريفه «ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ إِلَّا اللّهُ و الرّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ »؟

وفتي شخصي «بزرگترين رهبر» اسلام است بايد راسخ ترين افراد در علم هم باشد.
راستي مجموع احاديث گهر بار از جناب عمر چند صفحه است؟

------------------------
جناب محسن آن اسلامي که عمر بزرگترين رهبرش بود اسلام چپاول و خونريزي و غارت گري و کشور گشايي و برده گيري و کتاب سوزي بود.
اسلام محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله) اسلام خرد و است انديشه.
اگر به اسلام محمد مصطفي(صلي الله عليه و آله) علاقه اي داري بسم الله.
وگرنه برو دنبال همون کمربند انفجاري.
92   نام و نام خانوادگي:  سيد حسين     -   تاريخ:  15 شهريور 88 - 00:00:00
با سلام جناب momen abdullah

آقا محسن راست مي گويند عمر بن خطاب علم و دانش بسياري داشته اند . !!! اين هم نمونه هاي از علم عمر :

حافظه حضرت خليفه

بيهقي در کتاب شعب الا يمان و قرطبي در کتاب تفسيري خود به سند صحيح از عبدالله بن عمر (ابن الخليفه)آورده اند :عمر سوره بقره را در 12 سال فرا گرفت و به شکرانه اين نعمت شتري قرباني کرد نکته زيبا و جالب توجه اين است حافظه جناب عمر بن الخطالب به قدري ضعيف است که اگر مي خواست تمامي قرآن را فرا گيرد بايد بيش از 150 سال عمر مي کرد .

2-معني کلمات قرآن را نمي دانست

انس ابن مالک گويد : که عمر بالاي منبر اين آيه را قرائت کرد:

<<فانبتنا فيها حبا/و عنبا و قبا/وزيتونا و نخلا/ و حدائق غلبا/وفا کهه و ابا/متاعالکمو لا نعامکم

پس رويانديم در زمين دانه و انگورنوعي خرما و زيتون و درخت خرما و باغ هاي پر ميوه و چراگاه را متاعي براي شما و حيوانات شما

عمر گفت: تمامي کلمات را شناختم ولي (اب) را نداستيم .سپس عصايي در دستش بود انداخت و گفت: به خدا قسم اين کار دشواري است پس چه عيبي دارد بر تو اگر ندانستي کمله(اب) چيست؟ پيروي کنيد از قرآن و هدايت آن زيرا براي هدايت شما مهيا شده است و آنچه نشناختيد آن را به پرودگارش وا گذاريد.

حکم به تعطيلي نماز در صورت جنابت و نبودن آب مسند احمد بن جنبل جلد 4 صفحه 346سنن ابي داود جلد 1 صفحه 53

حکم به سنگسار زني که 6 ماهه صاحب فرزند شده بود . سنن کبري بيهقي جحلد 7 صفحه 442 / مسند احمد بن حنبل جلد 1 صفحه 117باب مناقب علي ابن ابي طالب


93   نام و نام خانوادگي:  احمد     -   تاريخ:  20 شهريور 88 - 00:00:00
با سلام روي سخنم با تمام اختلاف برانگيزان و فتنه انگيزان جامعه اسلامي هست چند سوال داشتم لطفا مرا قانع كنيد مگر قران نفرموده اي كساني كه ايمان اورديد ايمان بياوريد مانند كساني كه ايمان اوردند انگاه هدايت مي شويد مگر خداوند در قران از چه كشاني اعلان رضايت كرده است 23 سال نبوت جناب محمد رسول الله تلاش براي اصلاح جامعه بود نعوذبالله پيامبر در اين مدت به گفته اهل تشييع نتوانست كسي را تربيت كند و به گفته برخي از علماي شيعه فقط تعداد محدودي مسلمان ماندند مگر رفتار اهل بيت رسول با خود رسول فرق داشته وقتي قران رسول خدارا اسوه حسنه معرفي كرده چرا روش زندگيه ان حضرت كه همان روش زندگي اصحاب و ياران و اهل بيت رسول بوده را سرلوحه خود قرار ندهيم در مورد سخنراني جناب مولوي خيرشاهي بايد بدانيد كه اين جواب يكي از هزاران توهين اهل تشييع به اهل سنت در سطح رسانه ملي و غيره است شما سخنراني هاي ؟؟؟؟ را فراموش كرديد كه با وقاهت تمام اهل سنت را حرام زاده مي داند ان هم برطبق فقه شيعه كه مي گويد اهل سنت طواف نسا, را انجام نمي دهند پس حرامزاده اند همان طواف نسائي كه اهل سنت به ان طواف وداع ميكويند ايا اين توهين ها چه جوابي دارد مرحوم مولانا دامني و مولانا سربازي و علماي بزرگ اهل سنت بارها دعوت به مناظره علني و منطقي و عادلانه كردند چه كسي از واقعيت مي ترسد ايا اين طرح مسائلي كه حضرت فاطمه رضي الله عنها به شهادت رسيده اند ان هم از حدمد 15 سال پيش بزرگترين توهين به شجاعت حضرت علي نيست اي محبان علي ايا اگر ولايت حضرت علي از طرف خدا مي بود ايا نپذيرفتن ولايت يا به گفته بعضي ها سكوت در اين مورد بزرگترين شبهه بر اقتدار و ظلم ستيزي حضرت علي نيست حضرت علي مي فرمايد هركس كه غيرت ندارد هيچ خيري در او نيست بله اهل سنت علي بي غيرت را قبول ندارد علي ترسو را كه از ناموسش نتوانست دفاع كند قبول ندارد ما حضرت علي ميشناسيم و قبول داريم شير خدا فاتح خيبر كه در شجاعت و تمام صفت خوب سرمشقمان است اين را بدانيد اي طرفداران اهل بيت شما با همان حرف هاي خودتان بزرگترين توهين ها را به حضرت علي نسبت داده ايد شما اهل سنت را متهم به تحريف تاريخ و حتي قران مي كنيد در صورتي كه اعتقاد به تحريف قران كفر محض است مگر خدا در قران نفرموده كه ما قران را نازل كرديم و ما خودمان از ان حفاظت ميكنيم اگر تحريف تارخ هم باشد شما بزرگترين تحرف كنندگانيد كه بعد 1400 سال وفات حضرت فاطمه را به شهادت مبدل ساختيد و با اين كار خواسته و ناخواسته بزرگترين توهين را به حضرت علي رواداشتيد بحث بسيار است اما فرصت كم اما من تاجايي كه بتوانم و خدا ياري برساند جوابتان را مي دهم در جواب ان اقا يا خانومي كه گفته بود ما بدعت گذاريم به هركس بگوييد مي داند كه بعد وفات پيامبر مسلمانان دو گروه شدند اهل سنت و اهل بدعت خدايا چنان كن سرانجام كار تو خوشنود باشي و ما رستگار و اخرو دعوانا ان الحمد لله رب العالمين و صلي الله علي رسوله محمد و علي الهي و صحبهي اجمعين
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1- فرموده‌ايد «مگر قران نفرموده اي كساني كه ايمان اورديد ايمان بياوريد مانند كساني كه ايمان اوردند انگاه هدايت مي شويد»
آيا خداوند فرموده‌است همه صحابه مومن‌اند يا فرموده است مانند ايمان آورندگان ايمان اوريد ؟
مگر خداوند در قران تعدادي از صحابه را فاسق معرفي نكرده‌است ؟ «ان جائكم فاسق بنبا فتبينوا»
2- فرموده‌ايد «مگر خداوند در قران از چه كشاني اعلان رضايت كرده است»
رضايت خداوند ، ازمومنيني بود كه بيعت كردند ، و نه از همه بيعت كنندگان ، جداي از اينكه در همان سوره خداوند مي فرمايد اگر كسي اين بيعت را بشكند ، به ضرر خود او است ! «فمن نكث فانما ينكث علي نفسه»
در مورد اين آيه به صورت مفصل در آدرس ذيل سخن گفته شده است :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=129
3- فرموده‌ايد «به گفته برخي از علماي شيعه فقط تعداد محدودي مسلمان ماندند» اين تنها نظر علماي شيعه نيست ! بهتر است به صحيح بخاري كتاب الرقاق باب احاديث الحوض مراجعه كنيد تا ببينيد رسول خدا (ص) مي‌فرمايند گروهي از صحابه من بعد از من مرتد مي‌شوند و به جهنم خواهند رفت !
4- فرموده‌ايد «مگر رفتار اهل بيت رسول با خود رسول فرق داشته وقتي قران رسول خدارا اسوه حسنه معرفي كرده چرا روش زندگيه ان حضرت كه همان روش زندگي اصحاب و ياران و اهل بيت رسول بوده را سرلوحه خود قرار ندهيم»
خير ، سيره رسول خدا (ص) با سيره بسياري از صحابه مختلف است ! بسياري از آنان همانطور كه گفته شد ، به فرموده رسول خدا (ص) به جهنم مي‌روند ! آيا اين صحابه پيرو سيره رسول خدا (ص) بوده‌اند ؟
5- فرموده‌ايد «در مورد سخنراني جناب مولوي خيرشاهي بايد بدانيد كه اين جواب يكي از هزاران توهين اهل تشييع به اهل سنت در سطح رسانه ملي و غيره است»!
مقصود شما از توهين چيست ؟ نشر حقايقي مانند شيعه شدن تيجاني و عصام العماد و... كه انها را افسانه معرفي مي‌كرديد ؟
6- فرموده‌ايد «شما سخنراني هاي اقاي ؟؟؟؟ را فراموش كرديد كه با وقاهت تمام اهل سنت را حرام زاده مي داند ان هم برطبق فقه شيعه كه مي گويد اهل سنت طواف نسا, را انجام نمي دهند پس حرامزاده اند همان طواف نسائي كه اهل سنت به ان طواف وداع ميكويند ايا اين توهين ها چه جوابي دارد»
آيا اطلاع داريد كه كسي كه از او نام مي‌بريد به خاطر همين سخنراني 7 سال ممنوع المنبر بود و با او برخورد شديدي نيز شد ؛ و هم اكنون با استفاده از سيره اهل بيت ، ديگر اينگونه سخن نمي‌گويد ؟
بر فرض كه يكي از سخنرانان شيعه چنين بگويد ! آيا اين روش اهل سنت است كه با بي ادبي پاسخ گويند ؟ شما كه داعيه اسلام ناب داريد ؟
البته در مورد نظر شيعيان در مورد اهل سنت ، و پاسخ به اين شبهه‌اي كه او مطرح كرده‌است ، در آدرس ذيل به صورت مفصل پاسخ داده شده است :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=5695
7- فرموده‌ايد «مرحوم مولانا دامني و مولانا سربازي و علماي بزرگ اهل سنت بارها دعوت به مناظره علني و منطقي و عادلانه كردند چه كسي از واقعيت مي ترسد»
كسي از واقعيت مي‌ترسد كه نگاه به بخش مناظرات اين سايت نمي‌كند تا مناظره با بزرگترين علماي اهل سنت را ببيند !
8- در مورد علت عدم دفاع اميرمومنان از فاطمه زهرا سلام الله عليها به صورت مفصل در ادرس ذيل سخن گفته شده است :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=6015
9- فرموده‌ايد «شما اهل سنت را متهم به تحريف تاريخ و حتي قران مي كنيد در صورتي كه اعتقاد به تحريف قران كفر محض است»
خير ؛ ما اهل سنت را متهم به چنين كاري نمي‌كنيم ! بلكه ما نيز مانند شما معتقديم كه قرآن تحريف نشده و نخواهد شد ! اما آنچه ما مي‌گوييم وجود روايات القا كننده تحريف قرآن در كتب اهل سنت مانند صحيح بخاري و مسلم است ! چرا كه بخاري از آياتي سخن مي‌گويد كه در قران موجود نيست ! مانند آيه رجم و آيه لو كان لابن آدم واديين و....
10- فرموده‌ايد «در جواب ان اقا يا خانومي كه گفته بود ما بدعت گذاريم به هركس بگوييد مي داند كه بعد وفات پيامبر مسلمانان دو گروه شدند اهل سنت و اهل بدعت»!
آيا خبر داريد كه عمر در مورد نماز تراويح چه گفته است ؟ «چه خوب بدعتي است اين كار»!
آيا خبر داريد كه عمر در مورد سنت رسول خدا (ص) چه گفته است ؟ «حسبنا كتاب الله»
حال خود قضاوت كنيد كه چه كسي در واقع اهل سنت و چه كسي اهل بدعت است !
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
94   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:  26 شهريور 88 - 00:00:00
با سلام
جناب دومي + اولي : چي را راست گفت ؟؟؟؟
اين بابا نميداند كه عمر اسبي نداشته واسب سواري بلد نبوده .چي را راست گفته . فرار هاي عمر را از جنگها گفته چي را راست گفته .
لعنت خداوند بر ان كساني كه حق را پايمال كردند . تو هم بگو امين رب العالمين اگر مردي .

يا علي
95   نام و نام خانوادگي:  عمر ابوبكري     -   تاريخ:  26 شهريور 88 - 00:00:00
آقاي خيرشاهي راست گفته است
96   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني     -   تاريخ:  30 شهريور 88 - 00:00:00
سلام عليکم
خانم بهاره حسيني
با توجه به اينکه دوستان پاسخگو از طريف مستندات تاريخي و منابع اهل سنت بطور کافي و وافي جواب خيرشاهي را داده اند؛ بنده از جانب ديگري موضوع را بررسي ميکنم.
براي اينکه بتواني فرد يا فرادي را منافق بنامي بايد ابتدا معني آنرا بداني.
از شما ميخواهم معني کلمه منافق را بگوئي تا بحث منطقي صورت پذيرد.
هر چند که بعد از ينهمه جواب منطقي که به خيرشاهي داده شده است آنرا بدون ارائه هيچ دليلي نميپذيريد و حرف خودتان را ميزنيد.
حال آنکه حرفتان بايد مبناي منطقي داشته باشد.
بيائيد بررسي کنيم
سخني توسط به اصطلاح عالم اهل سنت ((خيرشاهي)) در ميان عام به زبان جاري ميشود که از هر جهت در تضاد کامل با کتب خودتان و علماي خودتان است يعني علماي خودتان هم در پذيرش آن دچار ترديد هستند.
از طرفي خود خيرشاهي هيچگونه دليلي بر ادعاي خود ((متن سخنراني)) ندارد.
از سوي ديگر فقه شيعه جواب سخنان ايشان در اين سخنراني فکاهي و تمامي شبهات مطرح شده در جاهاي ديگر از طرف سني و غير سني را داده است .
حالا اين آدم حرفي زده که نه تنها علماي ما بلکه علماي خودتان طبق اسناد و مدارک موجود در کتابهاي خودتان هم قبول ندارند.
پاسخ منطقي عزيران پاسخگو را هم که حتما خوانده ايد و يا اگر نخوانده ايد و بدون دليل ما را منافق اتلاق کرده ايد، توصيه ميکنيم بخوانيد و براي رسيدن به حقيقت بدور از تعصب جواب منطقي و قانع کننده اي بدهيد.
خب حالا به اين ميرسيم که به چه کسي منافق ميگويند.
منافق به کسي ميگويند که عليرغم اينکه ميداند حق به کيست، اما در ظاهر با او موافق و در باطن مخالف اوست و هميشه در حال دسيسه براي پنهان نگاهداشتن حقيقت است.
حالا با توجه با اينکه خيرشاهي سني بوده و از بقول خودش يکي از علماي اهل سنت است، چرا از منابع خودشان در سخنانش بهره نمي برد؟؟؟
چرا از علماي خودتان تبعيت نميکند؟؟؟
چرا دليل منطقي براي حرفهاي خود نمي آورد؟؟؟
ايا ايشان مدرکي دال بر حرفهاي خود دارند؟؟؟
آيا ايشان اين حرفها را راست ميگويد؟؟؟
ايا ايشان اين حرفها را دروغ ميگويد؟؟؟
آيا ايشان با علم بر اينکه سندي بر حرفهايش وجود ندارد سخنراني ميکند؟؟؟
يا علم ايشان به حدي نيست که بتواند براي حرفهايش سندي معرفي کند؟؟؟
اگر اينطور باشد بايد بگويئيم از دوحال خارج نيست.
اگر دانسته دروغ ميگويد به قول شما ايشان ((منافق)) است
اگر ندانسته دروغ گفته است ((جاهل)) است.
با توجه با اين نکته تکليف کساني که از چنين منافق و يا جاهلي جانبداري ميکنند مشخص است.
بنده با شنيدن سخنان اين لطيفه گو ((خيرشاهي)) ياد اعراب جاهليت افتادم.
در ضمن مشخص است که شما هم سواد نداريد بخاطر اينکه در کامنت نوشته اي رافضي يعني منافق اما در واقع معني اين کلمه ((مردود)) مي باشد.
يه کم سواد ياد بگيري بد نيست، حداقل بيسوادي شما کمتر نمود ميکنه.
اللهم العن الجبت و الطاغوت
الحمدلله که دشمنان حقيقت از احمقها هستند.
يا علي
97   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:  31 شهريور 88 - 00:00:00
با سلام جناب سعيد حسيني عزيز دل برادر اين " خانم يهاره حسيني" " مونث نيست مذكره , بهاره نيست زمستانيه , حسيني هم نيست يزيديه اهل سنت هم نيست وهابيه ". برادر عزيز جناب اقاي سيد حسين عزيز دل برادر " چرا توي ذوق اقا محسن ميزني " جناب عمر از دانش بسياري برخوردار بوده اند البته نه دانش اسلامي بلكه در خريد فروش اجناس و دلالي كردن " اينهم نمونه از معامله ايشان : انس بن مالك مى گويد: مردى اعرابى شتران خود را آورد تا بفروشد، پس عمر پيش رفت تا با او معامله كند، و شروع كرد يكايك شتران را با پا بزند او ميخواست شتر را برانگيزد تا بداند چقدر رام است. پس اعرابى مى گفت: اى بى پدر شترانم را رها كن. اما سخن اعرابى عمر را از انجام اين كار با تمام شتران بازنداشت. پس اعرابى به عمر گفت: گمان مى كنم مرد بدى باشى. پس هنگامى كه از امتحان شتران فارغ شد آنها را خريدارى نمود و گفت: شتران را بياور و قيمت آنها را بگير. اعرابى گفت: صبر كن تا جل و پلاس آنها را باز كنم. عمر گفت: موقعى كه شتران را خريدم جل و پلاس بر آنها بود بنابراين همانطورى كه آنها را خريده ام از آنِ من هستند. اعرابى گفت: گواهى مى دهم كه تو مرد بدى هستى. در بين نزاعِ آنها ناگهان على (عليه السلام) حاضر شد، پس عمر به اعرابى گفت: آيا راضى مى شوى اين مرد بين من و تو قضاوت كند؟ اعرابى گفت: آرى پس آندو قصه ى خود را براى على (عليه السلام) بازگو كردند، على (عليه السلام) فرمود: اى اميرالمؤمنين اگر جل و پلاس آنها را در خريد شرط كرده باشى از آنِ توست والا گاه مردى كالاى خود را با وسائلى تزئين مى كند كه بيش از قيمت آن كالا ارزش دارد، آنگاه اعرابى جل و پلاس آنها را باز كرد و آنها را روانه نمود، پس عمر قيمت شتران را به او پرداخت كرد.{ كنزالعمال 2/222، منتخب الكنز حاشيه مسند احمد 2/231 } برادر عزيز جناب احمد" 93 " لطفا بجاي اينقدر نوشتند قدر هم مطالعه فرمائيد : شما مرقوم فرموديد كه : ,,,,,,,, 23 سال نبوت جناب محمد رسول الله تلاش براي اصلاح جامعه بود نعوذبالله پيامبر در اين مدت به...... كي گفته چي گفته ؟؟؟؟؟ هــــــــــان ؟؟؟؟؟ 1 ) محمد بن اسماعيل بخارى مى‌نويسد: حَدَّثَنِي إِبْرَاهِيمُ بْنُ الْمُنْذِرِ، حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ فُلَيْح، حَدَّثَنَا أَبِي قَالَ، حَدَّثَنِي هِلاَلٌ، عَنْ عَطَاءِ بْنِ يَسَار، عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ، عَنِ النَّبِيِّ صلى الله عليه وسلم قَالَ " بَيْنَا أَنَا قَائِمٌ إِذَا زُمْرَةٌ، حَتَّى إِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَيْنِي وَبَيْنِهِمْ فَقَالَ هَلُمَّ. فَقُلْتُ أَيْنَ قَالَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهِ. قُلْتُ وَمَا شَأْنُهُمْ قَالَ إِنَّهُمُ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ عَلَى أَدْبَارِهِمُ الْقَهْقَرَى. ثُمَّ إِذَا زُمْرَةٌ حَتَّى إِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَيْنِي وَبَيْنِهِمْ فَقَالَ هَلُمَّ. قُلْتُ أَيْنَ قَالَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهِ. قُلْتُ مَا شَأْنُهُمْ قَالَ إِنَّهُمُ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ عَلَى أَدْبَارِهِمُ الْقَهْقَرَى. فَلاَ أُرَاهُ يَخْلُصُ مِنْهُمْ إِلاَّ مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ ". پس از تو ( صحابه ) مرتد شدند و به عقب بر گشتند. پيغمبر فرمود: من نمى‏بينم كه از آنان كسى رهايى يابد مگر تعداد اندك و انگشت شمار. البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 3، ص 1017، ح 2615، كتاب الوصايا، ب 23، باب قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى ( إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ... و ج 7، ص 209، ح 6587، كتاب الرقاق، ب 53، باب فِي الْحَوْضِ، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 - 1987 . يا ابن كثير دمشقى سلفى در البداية والنهاية به نقل از عائشه مى‌نويسد: لما قبض رسول الله صلى الله عليه وسلم ارتدت العرب قاطبة واشرأبت النفاق. پيامبر كه از دنيا رفت همه اعراب مرتد شدند و نفاق همه جا را فرا گرفت. القرشي الدمشقي، إسماعيل بن عمر بن كثير أبو الفداء (متوفاي774هـ)، البداية والنهاية، ج 6، ص 336، ناشر: مكتبة المعارف – بيروت. چرا اينهمه تهمت برادر من چـــــــرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟. برادر عزيز جناب اقاي " عبدالرحمن عثمان ال عارف "80 " فرموديد :,,,, ادامه:دلائل: هرچه در غدير بوده بوده چه درست چه غلط من هم قبول دارم پيامبر علي را جانشين خود انتخاب كرده خلاصه مردم به اين دستور عمل نكردند,,,,,,,, " عجب پس سني بودن يعني چه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ عجب به اين دليل شما ؟ برادر عزيز علي اکبر" 78 " : شما مرقوم فرموديد كه " ......بعنوان يك اهلسنت ميخواهم بگويم مساله ي وفات حضرت فاطمه(رض)كه چندين سده جلوتر اتفاق افتاده وبه نظر شماشهادت وتمامي اهلسنت براين ........... يك سوال " مسئله هابيل و قابيل چند هزار سال پيش از اسلام بوده , تازه فراموش نكنيم حضرت فاطمه الزهرا دخت پيغمبر اكرم خير النساء العالميين بوده , و و و و و و . يا علي
98   نام و نام خانوادگي:  معين     -   تاريخ:  07 مهر 88 - 00:00:00
دوست عزيز شما كه اينقدر دليل و مدرك مياريد . چرا از علماي اهل سنت تا به حال براي مذاكر دعوت نمي كنيد 2- چرا در ايران هميشه ميگين برادر مسلمان . اين چه طور مسلمانيه كه از اهل سنت استخدام نمكنند اگر شما برتر از اهل سنت هستيد چرا يك كانال تلوزيوني براي اهل سنت نيست اين چطور برادري كه تبليغ را براي ما نميداند و هركس تبليغ دين ميكند ميگيرنشون اين چطور عدالتي كه در كشور هر مذهبي تبليغ را مجاز هست ولي اهل سنت نه چرا.....؟ چرا در تهران كه امام خميني دستور ساخت مسجد را براي اهل سنت داده بود ولي العان به هيچ عنوان نمي زارند مسجد براي اهل سنت درست بشه چرا؟......... و چراررررررررررر.......؟
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1- بهتر است سري به بخش مناظرات سايت زده تا ببينيد كه آيا ما با اهل سنت مناظره نمي‌كنيم ! يا آنها وقتي پاي مناظره واقعي مي‌آيد ، پا پس مي‌كشند !
2- در ايران اهل سنت نماينده مجلس ، بخشدار ، و مسئول بسياري از ادارات را تشكيل مي‌دهند ! مدارس مخصوص به خود و حد اقل كلاس‌ها و اساتيد مخصوص به خود دارند و... آيا اينها شغل نيست ؟
3- اهل سنت ، در شبكه‌هاي تلوزيوني ماهواره اي چه چيزي جز فحش و اهانت براي گفتن داشتند كه بخواهند يك شبكه هم براي خود داشته باشند ؟
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=shobheh&id=69
4- اگر منظور شما تبليغ اهل سنت است ، ظاهرا خيل عظيم خطبا و سخنوران اهل سنت را نمي‌بينيد كه آزادانه در شهر‌هاي سني نشين و در مساجد به منبر رفته و خطبه مي‌خوانند ! و اگر منظور شما مبلغين وهابيت است ، بايد آنها را دستگير كرده و به شدت مورد مجازات قرار داد ؛ زيرا همانها هستند كه سبب ترور افرادي مانند ماموستا شيخ الاسلام مي شوند .
5- چگونه امام اجازه اين كار را دادند اما اهل سنت براي اين مطلب هيچ مدركي ارائه نكرده و تنها با سخن بدون مدرك مي‌خواهند راه خود را پيش ببرند ؟
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
99   نام و نام خانوادگي:  عمر     -   تاريخ:  09 مهر 88 - 00:00:00
مرگ بر شيعه ومكتب شيعه كه به همه تهمت ميزنه هم به علي هم به عمرررررررر علي رو بي غيرت ميگن اين شيعه هاي احمق عمر و فاسد مرگ بر شما باد علي وعمر هر دوتا دشون دو تا گلند واسه ما يكيشون بدر خانم يكي داماد
100   نام و نام خانوادگي:  عمر     -   تاريخ:  09 مهر 88 - 00:00:00
كثافت خر چرا نظراتت رو گلچين ميكني ميفرستي چرانميخواي بفهمي احمق عمررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر داماد عليه خوب سوختي همين جوابته احمق چرا شما اخوندها حقيقت رو به مردم نميگين كثافتها مرگ بر شما باد لعنت خدا بر تو خر وخميني خر بزرگتر از توباد كثافت كه علي رو هم شما خاكم به دهان بي غيرت جلوه ميدين كه نتونسته از غيرتش دفاع كنه كه عمر بيا دخترشو عقد كنه كثافت بفهم
101   نام و نام خانوادگي:  عمر     -   تاريخ:  09 مهر 88 - 00:00:00
سلام به همه عزيزاني که اين مطالب دروغين اين کثافت شيعه را ميخونند اخه احمق جان يعني اگه شما ميفرماييد حضرت عمر رضي الله تعالي عنه از امام خميني بهترنيستند پس کثافت چطور حضرت علي رضي الله تعالي عنه دختر خودشان به اسم ام کلثوم رو به عمر دادند ايا زور عمر بيشتر از شير خدا بوده که به زور بگيرندشان يا نه جنابعالي ميفرماييد اگه اون زمان امام خر شما امام خميني بودن به او ميدادند شما تا چه حد احمق ونفهم هستيد هر بچه اي رو بگيد عمر داماد علي بوده ميفهمه که حتما صلاحييت داشته که حضرت علي اونو داماد خودشون کردند با اين حرف شما معلوم ميشه که شما از حضرت علي هم بيشتر ميدونيد کي ميخواهي بفهمي کثافت قزويني تا کي ميخواي حقيقت رو پنهانش کني تعصب رو بذار کنار مرد مردانه بيا حقيقت رو بگو چرا اهل تشيع را سر در گم کردي با مذهب دروغينت شما که همين خميني خر رو از علي هم بالاترش کردي کثافت اميدوارم همه عزيزانم اينو متوجه شده باشند که عمر داماد علي هست براي عاقلان اشاره کافيست براي احمقان ديکه خودتون ميدونيد گول اخوند هاي کثيف رو نخوريد دنيا واخرتتون رو خراب نکنيد عزيزان اين اخوندها از دين هيچ اطلاعي ندارن وگرنه بايد با وضو اسم عمر رو ببرند بذار خوب بسوزي اخوند خر عمر ما داماد عليه بسوز بسوز ديگه کاريش هم نميشه کرد احمق جان حضرت علي اونو داماد خودشون کردنداين خميني خرتون تا مردو رفت وضوش کامل نبود شما همه اخوندها خريد که متوجه اين موضوع نميشيد جاي شماها تو طويله که اينجوري خر خميني رو از عمر بالاتر ميدونيد کثافت خوب تو گوشت فرو کن خوب همه رو متوجه کن که ام کلثوم دختر حضرت علي در عقد ونکاح عمرررررررررررررررررررر بودهايا حضرت علي اجازه ميده که يک فردي به نطر شما که ميگيد خرابه دخترشونو عقد کنه يعني ميفهمي چه ميگم احمق پس کجا رفت اون غيرت علي کثافت ديکه از اين چرندياتت ننويسي مرتيکه خر احمق نفهم اخوند خر کثافت ببينمت خفت ميکنم کثافت
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1- بهتر است بدانيد به اقرار علماي اهل سنت ، ام كلثوم ، همسر عمر ، دختر ابوبكر بوده است !:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=83
2- تمام استدلال شما بر نكته فوق مبتني بود ، كه پاسخ آن داده شد ؛ البته نحوه استدلال ديگري به زبان خود داشتيد كه در پاسخ آن تنها مي‌گوييم«سلاما»
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
102   نام و نام خانوادگي:  راه علـي سعادت     -   تاريخ:  11 مهر 88 - 00:00:00
بسيارمتاسفم ازکار اشتباه نويسنده عمر که اسم مولاعلي را درکنار اسم عمر مي نويسد ديگه ازاين جسارت ها نکني.
خوبه دردنياهرجايي که ظلم وستم بوده است يکي از شاگرداتن مکتب اهل بيت عصمت که يقينا شيعه ي جعفري هم بوده ظلم وستم راازبين برده اند وپرچم هدايت رابرافراشته اند.
کساني مانند ملک عبدالله وحسني مبارک پادشاه مصر وديگرکشورهاي عربي مواضعشان را مي بينيم جاي بحث نيست.
افرادي مانند امام خميني(ره)ابرمردشيعه که درتاريخ بعدازامامان معصوم مانند او نيامده است که اين گونه طاغوت راازبين برد واميرقافله ي عشق حضرت آيت الله خامنه اي ولي امرمسلمين جهان و رهبر شيعيان جهان که نهال نوپاي انقلاب اسلامي را پرورش دادند وهرروز ريشه ي آن رامحکم تر مي کند تامقدمه اي براي ظهور حضرت ولي عصر(عج) آماده کند. وبعدازاين افراد کساني مانند سيدحسن نصرالله است که زيرپاي آن همه ظلم وستم قامت اوخم نگشته وعنايات حضرت ولي عصر(عج) رانه او بلکه رهبر ايران هم آنهاراياري ميکند.
بله قدرت دست اين افراد است چون زيرسايه ي ولايت ومکتب اهل بيت اند.
103   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:  11 مهر 88 - 00:00:00
با سلام دوستان يك قياس كوچك انهم بين اين نوه برومند حضرت محمد ( ص ) و حضرت علي ابن ابي طالب حضرت روح الله الموسوي و اون 3 تا اونهم با استدلهاي تاريخي : "ايا شنيده ايد كه ميگويند «لاقياس باهل البيت » حال ببينيد من ميخواهم يك مقايسه بكنم بين اين ابر مرد كه به كمك ان پير مرد رفت و او را تنها نگذاشت و انها كه بهترين فرد عالم حضرت محمد ( ص ) را تنها گذاشتند و پا بفرار گذاشتند: ""خميني منم"" دهها کماندو و چترباز مسلح، يکباره از بام و ديوار به خانه قائد بزرگ اسلام يورش برده، در ظرف يک چشم بر هم زدن سراسر حياط، اتاق ها، زيرزمين، پشت بام و همه جا را گردش و اشغال کردند ولي امام خميني را نيافتند". "دلهره و وحشتي که سراپايشان را فرا گرفته بود، چندين برابر شد ... گمان برده بودند که حتما قائد بزرگ در داخل خانه داراي پناهگاه مستحکمي است که از طرف افراد مسلح حفاظت مي شود." "آنگاه که از يافتن ايشان نااميد شدند به چند نفر کارکناني که روزها از مهمانان امام خميني (ره) پذيرايي مي کردند، حمله کردند و آنان را زير شکنجه براي يافتن مخفيگاه امام (ره) تحت فشار قرار دادند". "امام که در منزل فرزندش حاج مصطفي استراحت مي کرد و تازه براي اداي نماز شب از خواب برخاسته بود، صداي ناهنجار و غيرعادي، ايشان را متوجه يورش دژخيمان شاه کرد و حاج آقا مصطفي را نيز بيدار کرد و گفت: مثل اينکه آمدند؟" "...در خانه روي پاشنه چرخيد... صداي رعد آسا و گيراي او در فضاي کوچه طنين افکند: روح الله خميني منم! چرا اينها را مي زنيد؟ اين چه رفتار وحشيانه اي است که با مردم مي کنيد؟" فرار ابوبكر در جنگ احد: ,,,,,,كان أبو بكر رضي الله عنه إذا ذكر يوم أحد بكى ثم قال ذاك كله يوم ,,,,,,,,,,,,,, عائشه مى‌گويد: ابوبكر هر گاه ياد روز اُحُد مى‌افتاد،‌ گريه مى‌كرد و مى‌گفت: آن روز، روز طلحه بود. سپس گفت: نخستين كسى كه در آن روز (پس از فرار) بازگشت، من بودم، رسول خدا را ديدم كه با يكى از كفار مى‌جنگيد، به طلحه گفتم: همان جايى كه هستى باش كه من چيزهايى را از دست داده‌ام، مردى از خويشان من است كه عزيزتر است از تمام آن چه بين مشرق و مغرب است. و من به رسول خدا نزديكتر بودم، كسى را كه نمى‌شناختم به طرف رسول خدا آمد، هنگامى كه نزديك شد ديدم ابوعبيده جراح است، خودمان را به پيامبر رسانديم، ديدم دندان‌هاى جلوى آن حضرت شكسته شده و صورتش شكافته و دو حلقه از حلقه‌هاى زره در صورتش فرو رفته بود. الطيالسي البصري، سليمان بن داود أبو داود الفارسي (متوفاي204هـ)، مسند أبي داود الطيالسي، ج 1، ص 3، ناشر: دار المعرفة - بيروت. الشيباني، أحمد بن حنبل أبو عبد الله (متوفاي241هـ)، فضائل الصحابة، ج 1، ص 222، تحقيق د. وصي الله محمد عباس، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: الأولى، 1403هـ – 1983م. الأصبهاني، أبو نعيم أحمد بن عبد الله (متوفاي430هـ)، حلية الأولياء وطبقات الأصفياء، ج 1، ص 87، ناشر: دار الكتاب العربي - بيروت، الطبعة: الرابعة، 1405هـ. المزي، يوسف بن الزكي عبدالرحمن أبو الحجاج (متوفاي742هـ)، تهذيب الكمال، ج 13، ص 417، تحقيق: د. بشار عواد معروف، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: الأولى، 1400هـ – 1980م. الذهبي، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفاي748هـ)، تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام، ج 2، ص 191، تحقيق د. عمر عبد السلام تدمرى، ناشر: دار الكتاب العربي - لبنان/ بيروت، الطبعة: الأولى، 1407هـ - 1987م. الصفدي، صلاح الدين خليل بن أيبك (متوفاي764هـ)، الوافي بالوفيات، ج 16، ص 273، تحقيق أحمد الأرناؤوط وتركي مصطفى، ناشر: دار إحياء التراث - بيروت - 1420هـ- 2000م. القرشي الدمشقي، إسماعيل بن عمر بن كثير أبو الفداء (متوفاي774هـ)، البداية والنهاية، ج 4، ص 29، ناشر: مكتبة المعارف – بيروت. حاكم نيشابورى پس از نقل اين روايت مى‌گويد: هذا حديث صحيح على شرط الشيخين ولم يخرجاه. النيسابوري، محمد بن عبدالله أبو عبدالله الحاكم (متوفاي405 هـ)، المستدرك على الصحيحين، ج 3، ص 298، تحقيق: مصطفى عبد القادر عطا، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1411هـ - 1990م. اعتراف عمر بن الخطاب به فرار از جنگ: يكى ديگر از دليل‌هاى فرار ابوبكر و عمر در جنگ احد، اعترافى است كه عمر بن الخطاب در زمان خلافتش كرده است. ابومظفر كنانى در لباب الآداب و ابن عبد البر قرطبى در الإستذكار نوشته‌اند: عن إسماعيل بن عمر رضي الله عنه قال: لما فرض ,,,,,,,,,, أنني منزلٌ هؤلاء بمنزلة هذا؟ إني رأيت أبا هذا جاء يوم أُحدٍ وأنا وأبو بكر قد تحدثنا أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قُتل، فقال: يا أبا بكر، ويا عمر، ما لي أراكما جالسين؟ إن كان رسول الله صلى الله عليه وسلم قُتل فإن الله حي لا يموت، ثم ولّى بسيفه، فضُرب عشرين ضربة، أعدها في وجهه وصدره، ثم قُتِل رحمه الله. اسماعيل بن عمر مى‌گويد: هنگامى كه,,,,,,,,, طلحه گفت: دوستان مرا هم در نظر داشته باش. براى آنان نيز هر كدام ششصد تعيين كرد. طلحه گفت: مانند امروز اين چنين تفاوت و اختلاف نديده‌ام. عمر گفت: فكر مى‌كنى تو و دوستانت و پسر برادرم را در يك سطح و اندازه بايد قرار دهم؟ روز اُحُد پدر اين پسر نزد من و ابوبكر آمد و ما دو نفر از كشته شدن رسول خدا (ص) صحبت مى‌كرديم، به ما گفت: چرا نشسته‌ايد، اگر رسول خدا كشته شده است، خداى او نمرده است؛ بلكه او زنده است و نمى‌ميرد. سپس شمشيرش را به دست گرفت و به جنگ دشمن رفت، بيست ضربه بر سينه و صورت وى دشمن وارد كرد كه سرانجام به شهادت رسيد. الكناني، أسامة بن منقذ أبو المظفر (متوفاى584هـ)، لباب الآداب، ج 1، ص 54؛ النمري القرطبي، يوسف بن عبد الله بن عبد البر (متوفاي463هـ)، الاستذكار الجامع لمذاهب فقهاء الأمصار، ج 3، ص 248، تحقيق: سالم محمد عطا، محمد علي معوض، ناشر: دار الكتب العلمية، بيروت، الطبعة: الأولى، 2000 م . فرار عمر در احد: خليفه دوم در زمان خلافتش، خطبه‌اى خوانده و در اين خطبه اعتراف كرده است كه يكى از فرار كنندگان از جنگ بوده است. محمد بن جرير طبرى در تفسيرش مى‌نويسد: خَطَبَ عُمَرُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ، فَقَرَأَ آلَ عِمْرَانَ، فَلَمَّا انْتَهَى إِلى قَوْلِهِ: «إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنْكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ»، قَالَ: لَمَّا كَانَ يَوْمُ أُحُدٍ هَزَمْنَاهُمْ فَفَرَرْتُ حَتَّى صَعِدْتُ الْجَبَلَ، فَلَقَدْ رَأَيْتُنِي أَنْزُو كَأَنَّنِي أَرْوَى، وَالنَّاسُ يَقُولُونَ: قُتِلَ مُحَمَّدٌ، فَقُلْتُ: لاَ أَجِدُ أَحَدَاً يَقُولُ قُتِلَ مُحَمَّدٌ إِلاَّ قَتَلْتُهُ، حَتَّى اجْتَمَعْنَا عَلى الْجَبَلِ، فَنَزَلَتْ: ) إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنْكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ. عمر در روز جمعه هنگام خطبه خواندن، سوره آل عمران را مى‌خواند تا رسيد به اين آيه: «آنان كه روز برخورد دو لشكر به شما پشت كرده و گريختند » سپس گفت: روز اُحُد پس از آن كه شكست خورديم، من فرار كردم و از كوه بالا مى‌رفتم به طورى كه احساس كردم كه همانند بزكوهى پرش و خيزش دارم و به شدت تشنه شده بودم، شنيدم مردى مى‌گفت: محمد كشته شد، ‌‌گفتم: هر كس بگويد محمد كشته شد، او را مى‌كشم، به كوه پناه آورده و همه بالاى كوه جمع شديم، در اين هنگام بود كه اين آيه نازل شد. الطبري، محمد بن جرير، جامع البيان عن تأويل آي القرآن، ج 4، ص 144، ناشر: دار الفكر، بيروت – 1405هـ؛ الأندلسي، أبو محمد عبد الحق بن غالب بن عطية، المحرر الوجيز في تفسير الكتاب العزيز، ج 1، ص 529، تحقيق: عبد السلام عبد الشافي محمد، ناشر: دار الكتب العلمية - لبنان، الطبعة: الاولى، 1413هـ- 1993م؛ السيوطي، الحافظ جلال الدين، جامع الاحاديث (الجامع الصغير وزوائده والجامع الكبير)، ج 14، ص 529 و.... فخر رازى از بزرگترين عالمان اهل سنت مى‌نويسد: ومن المنهزمين عمر، الا أنه لم يكن في أوائل المنهزمين ولم يبعد، بل ثبت على الجبل إلى أن صعد النبي صلى الله عليه وسلم. از فراريان صحنه جنگ، عمر بود؛ البته جزء نخستين فراريان نبود، بالاى كوه ماند تا پيامبر هم به آن‌ها پيوست. الرازي الشافعي، فخر الدين محمد بن عمر التميمي (متوفاي604هـ)، التفسير الكبير أو مفاتيح الغيب، ج 9، ص 42، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1421هـ - 2000م. فرار عثمان در جنگ احد: ابن عبد البر از عالمان بزرگ اهل سنت مى‌نويسد: وفر عثمان بن عفان وعقبة بن عثمان وسعد بن عثمان رجلان من الأنصار ثم من بني زريق حتى بلغوا الجلعب جبلا بناحية المدينة فأقاموا به ثلاثا ثم رجعوا إلى رسول الله عليه السلام.... عثمان بن عفان و دو نفر از انصار به نام‌هاى عقبة بن عثمان و سعد بن عثمان و افرادى از بنى زريق گريختند تا به كوه جلعب در اطراف مدينه رسيدند و سه شبانه روز در آن جا ماندند، سپس نزد پيامبر (ص) بازگشتند.... إبن عبد البر، يوسف بن عبد الله بن محمد (متوفاي463هـ)، الاستيعاب في معرفة الأصحاب، ج 3، ص 1074، تحقيق علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل - بيروت، الطبعة: الأولى، 1412هـ. الصفدي، صلاح الدين خليل بن أيبك (متوفاي764هـ)، الوافي بالوفيات، ج 20، ص 61، تحقيق: أحمد الأرناؤوط وتركي مصطفى، ناشر: دار إحياء التراث - بيروت - 1420هـ- 2000م. القرشي الدمشقي، إسماعيل بن عمر بن كثير أبو الفداء (متوفاي774هـ)، البداية والنهاية، ج 4، ص 28 29،، ناشر: مكتبة المعارف – بيروت. فخر رازى در تفسيرش مى‌نويسد: ومنهم [المنهزمين] أيضا عثمان انهزم مع رجلين من الأنصار يقال لهما سعد وعقبة، انهزموا حتى بلغوا موضعا بعيدا ثم رجعوا بعد ثلاثة أيام. عثمان با دو نفر از انصار به نام‌هاى سعد و عقبه گريختند تا به يك جاى دورى رسيدند و پس از سه روز بازگشتند. الرازي الشافعي، فخر الدين محمد بن عمر التميمي (متوفاي604هـ)، التفسير الكبير أو مفاتيح الغيب، ج 9، ص 42، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت، الطبعة: الأولى، 1421هـ - 2000م. و بسيارى از بزرگان اهل سنت نوشته‌اند كه عثمان بن عفان به همراه سه نفر ديگر گريختند و از ترس تا سه روز نتوانستند به مدينه برگردند: فر عثمان بن عفان وعقبة بن عثمان وسعد بن عثمان رجلان من الأنصار حتى بلغوا الجلعب جبل بناحية المدينة مما يلي الأعوص فأقاموا به ثلاثا ثم رجعوا إلى رسول الله صلى الله عليه وسلم فقال لهم لقد ذهبتم فيها عريضة. عثمان بن عفان، عقبة بن عثمان و سعد بن عثمان (دو نفر از انصار) آن قدر گريختند كه به كوه جلعب (كوهى در اطراف مدينه از طرف اعوض) رسيدند و سه روز در آن جا ماندند و سپس بازگشتند. رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم به آن‌ها فرمود: به چه سر زمين دورى رفته بوديد! » الطبري، محمد بن جرير (متوفاي 310هـ)، جامع البيان عن تأويل آي القرآن، ج 4، ص 145، ناشر: دار الفكر، بيروت – 1405هـ الطبري، محمد بن جرير (متوفاي 310هـ)، تاريخ الطبري، ج 2، ص 69، ناشر: دار الكتب العلمية – بيروت. الجزري، عز الدين بن الأثير أبي الحسن علي بن محمد (متوفاي630هـ)، أسد الغابة في معرفة الصحابة، ج 4، ص 63، تحقيق عادل أحمد الرفاعي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1417 هـ - 1996 م؛ القرشي الدمشقي، إسماعيل بن عمر بن كثير أبو الفداء (متوفاي774هـ) السيرة النبوية، ج 3، ص 55 ؛ العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل (متوفاي852هـ) المطالب العالية بزوائد المسانيد الثمانية، ج 17، ص 347، تحقيق: د. سعد بن ناصر بن عبد العزيز الشتري، ناشر: دار العاصمة/ دار الغيث، الطبعة: الأولى، السعودية - 1419هـ . فرار ابوبكر و عمر در جنگ خيبر: سيوطى و بسيارى از بزرگان اهل سنت نقل كرده‌اند: عَنْ عَلِيَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: سَارَ رَسُولُ اللَّهِ إِلى خَيْبَرَ، فَلَمَّا أَتَاهَا رَسُولُ اللَّهِ بَعَثَ عُمَرَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وَمَعَهُ النَّاسُ إِلى مَدِينَتِهِمْ وَإِلى قَصْرِهِمْ فَقَاتَلُوهُمْ، فَلَمْ يَلْبَثُوا أَنْ هَزَمُوا عُمَرَ وَأَصْحَابَهُ، فَجَاءَ يَجْبُنُهُمْ وَيَجْبُنُونَهُ، فَسَاءَ ذالِكَ رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ: لأبُعَثَنَّ عَلَيْهِمْ رَجُلاً يُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولُهُ، وَيُحِبُّهُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ، يُقَاتِلُهُمْ حَتَّى يَفْتَحَ اللَّهُ لَهُ، لَيْسَ بِفَرَّارٍ، فَتَطَاوَلَ النَّاسُ لَهَا، وَمَدُّوا أَعْنَاقَهُمْ يَرُونَهُ أَنْفُسَهُمْ رَجَاءَ مَا قَالَ، فَمَكَثَ رَسُولُ اللَّهِ سَاعَةً فَقَال: أَيْنَ عَلِيٌّ؟ فَقَالُوا: هُوَ أَرْمَدُ، قَالَ: ادْعُوهُ لِي، فَلَمَّا أَتَيْتُهُ فَتَحَ عَيْنِي، ثُمَّ تَفَلَ فِيهَا، ثُمَّ أَعْطَانِي اللوَاءَ فَانْطَلَقْتُ بِهِ سَعْيَاً خَشْيَةَ أَنْ يُحْدِثَ رَسُولُ اللَّهِ فِيهَا حَدَثَاً أَوْ فِيَّ، حَتَّى أَتَيْتُهُمْ فَقَاتَلْتُهُمْ، فَبَرَزَ مَرْحَبٌ يَرْتَجِزُ، وَبَرَزْتُ لَهُ أَرْتَجِزُ كَمَا يَرْتَجِزُ حَتَّى الْتَقَيْنَا، فَقَتَلَهُ اللَّهُ بِيَدِي، وَانْهَزَمَ أَصْحَابُهُ، فَتَحَصَّنُوا وَأَغْلَقُوا الْبَابَ، فَأَتَيْنَا الْبَابَ، فَلَمْ أَزَلْ أُعَالِجُهُ حَتَّى فَتَحَهُ اللَّهُ ). ( ش، والْبزار، وسندُهُ حَسَنٌ ). علي عليه السلام مى‌فرمود: رسول خدا (ص) به طرف خيبر رفت، عمر را با گروهى به طرف اهل خيبر فرستاد تا با آنان بجنگند، مدتى نگذشته بود كه عمر و يارانش گريختند. پس از بازگشت، عمر يارانش را متهم به ترسيدن مى‌كرد و آن‌ها عمر را. پيامبر ناراحت شد و فرمود: مردى را به اين جنگ خواهم فرستاد كه خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسول هم او را دوست دارند. او با خيبريان خواهد جنگيد تا پيروز شود. حاضران گردنها را دراز كردند تا ببيند چه كسى اين سعادت را به دست مى‌آورد، رسول خدا (ص) لحظه‌اى مكث كرد سپس فرمود: علي كجاست؟ گفتند او چشم درد دارد. فرمود او را صدا بزنيد، هنگامى كه محضر پيامبر (ص) آمدم، آب دهانش را بر چشمم ماليد، پرچم را به دستم داد، به سرعت حركت كردم تا تصميم ديگرى بر تغيير من ايجاد نشود، با دشمن وارد جنگ شدم، مرحَب به ميدان آمد و رجز مى‌خواند، من نيز به ميدان رفتم و رجز خواندم تا با يكديگر درگير شديم، سر انجام خداوند اين پهلوان نامى يهود را به دست من از بين برد، يارانش متفرق شدند و به طرف قلعه عقب نشينى كردند و درها را بستند، پشت درِ ورودى قلعه آمدم و آن قدر پافشارى كردم تا خداوند آن را گشود. سند اين حديث «حسن» است. إبن أبي شيبة الكوفي، أبو بكر عبد الله بن محمد (متوفاي235 هـ)، الكتاب المصنف في الأحاديث والآثار، ج 7، ص 396، ح 36894، تحقيق: كمال يوسف الحوت، ناشر: مكتبة الرشد - الرياض، الطبعة: الأولى، 1409هـ. البزار، أبو بكر أحمد بن عمرو بن عبد الخالق (متوفاي292هـ)، البحر الزخار، ج 11، ص 327، ح5140، تحقيق: د. محفوظ الرحمن زين الله، ناشر: مؤسسة علوم القرآن، مكتبة العلوم والحكم - بيروت، المدينة، الطبعة: الأولى، 1409هـ. جامع الاحاديث (الجامع الصغير وزوائده والجامع الكبير)، الحافظ جلال الدين السيوطي، ج 16، ص 135، ح 7406 و كتاب المصنف في الأحاديث والآثار، ابن أبي شيبة الكوفي، و البحر الزخار (مسند بزار) أحمد بن عمرو البزار (متوفاي 292هـ)، و... فكر نكنم اونجا بگويند پدر زن حضرت محمد ( ص ) و داماد(؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ) حضرت علي هستيم بگويند باشه بيا برو داخل بهشت نه اقا جان تك مادهاي داريم اما رفوزه ها را به بهشت نميفرستند بقول معروف : تقوا ملاكه . از فرازهاي حضرت امام : با دلي آرام و قلبي مطمئن و روحي شاد و ضميري اميدوار به فضل خدا ازخدمت خواهران و برادران مرخص ، و به سوي جايگاه ابدي سفر مي كنم . و به دعاي خير شما احتياج مبرم دارم . و از خداي رحمان و رحيم مي خواهم كه عذرم را در كوتاهي خدمت و قصور و تقصير بپذيرد. ببين چي ميگم اگر بي ادبي بكني وصيت نامه اون دوتا اولي و دختر اولي را حاشا ميكنم .
104   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:  11 مهر 88 - 00:00:00
بسم الله الرحمن الرحيم
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
جاء الحق وزهق الباطل
يادش بخير شعار ان ايام اين شعار بر گرفته از ايه قراني را ميگفتيم "؛ديو چو بيرون رود فرشته در ايد؛"
برادر عزيز جناب " راه علـي سعادت "
اشكالي نمي بينم زياد خودتان را ناراحت نكنيد رسم هميشه همين بوده .
يا علي
يا علي
105   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:  11 مهر 88 - 00:00:00
عزيزان شيعه و اي نفوس حق طلب بخوانيد نظرات و نگاشته هاي عمر را. ببينيد جملات عمر را. بسنجيد طريق استدلال عمر را. عمر نگويد و ننويسد جز دشنام و ناسزا و فحاشي. برهان عمر سب و دليل او زشت زباني است. ذهن بيمار و معوج عمر به اين نتيجه رسيده است که فحاشي همان استدلال و استدلال همان فحاشي است. حال عمر اتهامي زشت را در لفافه اي زشت تر قرار داده و آن را به سوي ما پرتاب کرده است. مغز عمر به اين کشف نايل آمده است که سخن زشت دليل زشت را تقويت مي‌کند!!!! عزيزان. مشکل اصلي عمر قرآن است. تمام ناراحتي عمر اين است که چرا خداوند به نوع بشر منت گذاشت و قرآن را بر بهترين خلايق محمد مصطفي(صلي الله عليه و آله) فرستاد. يکي از آياتي که عمر فحاش با آن به شدت دشمني دارد اين آيه است: «و قال يا قَوْمِ هؤُلاءِ بَناتِي هُنَّ أَطْهَرُ»(سورة‌هود، آية 78. ) آهاي. تو اي عمر. مگر لوط(عليه السلام) پيامبر خدا نبود؟ مگر لوط (عليه السلام) غيرت نداشت؟ مگر لوط (عليه السلام) از طريق وحي وصل به خدا نبود؟ مگر لوط (عليه السلام) معصوم نبود؟ مگر لوط (عليه السلام) پدر نبود؟ پس چرا به زشت کارترين و پست ترين قوم عالم پيشنهاد ازدواج دخترانش را داد؟؟؟؟؟؟ مگر قوم لوط قومي نبودند که «قَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُمْ بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِنْ الْعَالَمِينَ»؟؟؟ چگونه است که نبي خدا پيشنهاد ازدواج دختران پاک و عفيفش را به آن قوم مي‌دهد؟؟؟؟؟؟ آيا اگر اين ازدواج با هرکدام از آنها رخ مي‌داد دليلي بر بلندي و دين داري آن دو فرد بود؟؟؟؟ آهاي تو اي عمر. يکي از چهار زن برتر از ميان صدها ميليارد زن هستي يافته «آسيه» بود. آيا جز اين است که فرعون دشمن خدا او را با ايجاد ترس از «مزاحم» گرفته بود؟ «وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لِى عِنْدَكَ بَيْتاً فِى الجَنّةِ» آيا وجود زني که خداوند عظيم و علي و اعلي از او به عنوان مثل و الگو براي مومنين کل تاريخ ياد مي‌کند در کابين آن کفر مسجم، هيچ دليلي بر شرافت و مرتبت فرعون است؟ آهاي تو اي عمر آيا حضرت آدم (عليه السلام) از انحرافات ديني قابيل بي خبر بود؟ آيا ازدواج خواهر هابيل با قابيل مي‌توانست دليل بر ازرش و شرافت مبدع «حنايت»، قابيل ، باشد؟ ولي تو اي عمر. دنيا را گشتي و فضيلتي براي بت خود نيافتي. تو خود مي‌داني که عمر نه از لحاظ علمي و نه از لحاظ معرفتي در خور خلافت حتي يک از امامان خود شما نيست. چه رسد به خلافت عقل کل محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله). حال تکيه ات شده بر مشتي اراجيف بافي و فحاشي. علي ولي الله علي حجة الله
106   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني     -   تاريخ:  12 مهر 88 - 00:00:00
سلام عليکم
خطاب به طنز پرداز بي مزه که در قسمت نظرات
99-100-101
با نام عــــمـــــــــــــــــــــــــــــــــر نظر داده است
نظرت در مورد کتاب مثالب العرب چيست؟
نظرت در مورد ابن کلبي چيست؟
نظرت در مورد ذهبي چيست؟
از تعصبي که در نوشته هايت ديدم دريافتم که نسبت به خلفاي سه گانه خيلي ارادات داري.
دليل ارادان و يا احتمالا افتخاري که به خلفاء داري چيست؟!!!!!!!!
تو بعنوان يک سني حتمآ صحاح سته خوتان را قبول داري.
نظرت در مورد صحاح سته و علماي خودتان چيست؟
مثلا همين جناب سيوطي، چه نظري در مورد اين عالم خودتان داري؟
آيا کتابهاي خودتان را خوانده اي؟؟!!!!!!!!!!
تعجب ميکنم از متعصبي چون شما که کتب خودتان را هم نخوانده اي.
هر چند من فکر ميکنم خواندن مطالب خودتان علي الخصوص در مثالب العرب تو را بيشتر خشمگين کرده باشد.
چاره اي هم جز توهين به شيعه نداري چرا که فهميده اي تا بحال از چه کساني پيروي کرده اي.!!!
اگر گفتم اين مطالب که در بالا از خير شاهي و يا رواياتي که از اهل سنت آمده است شما را اينچنين خشمگين کرده است بهتر است توبه کنيد و به راه راست يعني تشييع روي آوريد که دليل حلالزادکيتان هم بر ملا شود وگرنه اگر ناسزا را هزاران برابر بيشترش هم کني بجائي نميرسي.
البته ما شيعيان سوزش شما را بعد از فهم اينهمه سال گمراهي درک ميکنيم.
اما بدانيد که حبل الله (ريسان هدايت الهي) هميشه از جانب خدا آويخته است و فقط کساني مي توانند به آن چنگ زنند که اطاعت خدا و رسول خدا و اهل بيت ع را در کارنامه خود داشته باشند وگرنه:
مبغض حيدر يقين در نطفه اش باشد خلل
باورت گر نيست رو از مادرش تحقيق کن
در ضمن کاشکي به وصيت ابوبکر و عمر در هنگام مرگ گوش فرا ميدادي مگر نه اين که اين دو را خليفه خود و بعنوان گل ازشون ياد ميکني؟
برو کمي سواد کسب کن
و کتب خودتون و بخون
بعد ببين علماي شما در مورد مذهب و خلفاي خودتون چي نوشتند.!!!!
اگر هم با علم بر اينکه علماي شما چه گفته اند آمدي که بايد بگويم اين نوع سوزش دروني مخصوص گمراهان است و تا قيامت دامنگير آنها خواهد بود.
يا علي مدد
107   نام و نام خانوادگي:  جواد صفاري     -   تاريخ:  17 مهر 88 - 00:00:00
با سلام .
اين آقاي عمر هم بد جوري رفته تو توهمات و عنان اختيار از كف داده مشغول هذيان گويي شده .(فكر كنم ايكس تركونده باشه ) ....خب بعضي ها دركنار عمر تو اون تابوت بيشتر حال مي كنن ديگه .ما هم چاره اي نداريم جز اينكه دعا كنيم به مرادشون برسن .
108   نام و نام خانوادگي:  سيوان     -   تاريخ:  30 آذر 88 - 00:00:00
من در يه جمله ميگم شما كافر ومرتد هستيد ميدوني چرا چون خدا توي قرآن ميفرمايد زنان ژيامبران مادران مسلمانان هستند شماي كه مثل منافقين عبدالا بن ابي بهتان واسه عايشه درست كرد شما هم نوچه هاي اون ملعون هستين چون به مادر مسلمانان فحشاميدين كسي كه به مادر خود فحشا ميده مسلمان نيست از سگ كثيفتر هستيد من يه تار موي عايشه مادرم را بهتمام اهل بيت عوض نميكنم ازعلي گرفته تا مهدي عليه سلام همچنين خلفاي راشيدين به يه تار مزي مادرم عايشه عوض نميكنم برين دينتانو درست كنين
109   نام و نام خانوادگي:  ژيكال     -   تاريخ:  01 دي 88 - 00:00:00
باسلام به نظر من اگه شما شاگردان حضرت علي هستين تو اون دنيا با ديدن شما سرشو پاييين مي ا ندازه بدبختها كي مي خواين ادم بشين تنها شما شيعه ها هستين كه از هيچ فرهنگي برخوردار نيستين تويسيه من اين يه كم ادم شين يونجه ديگه كمه يونجه نداريم بهتون بدم اخه شيعه اي كه توسط يه خاخام يهودي به وجود امده كي دين اسلام اينا دست اموزهاي يهودي ها هستند فقط ميخوان بااين كار اسلام وخراب كنند كه كسي به طرف اسلام نيايد واسلام به تجريج از بين بره اي ابن سبئيها بسه ديگه كلاهتون پشم نداره ؟ حسن كاشيو ميشناسين شما؟ برو بخون كه حسن كاشي كي هست كسي كه ابن سبا بهشدستور داد كه كتاب بنويسه وتوي يه درختي بزاره تا دين مرتد شيع به وجود بياره اهل بيت اصلا به اهل تشيع ربطي نداره اونا همه پيرو سنت بوده اند من تمام كتاب هاي اهل تشيع بيشتر از 10000 جلد مطالعه كرده ام ولي چيزي از اسلام نديده ام بوي يهوديت ميدهد يهوديت تحريف شده شما كافر هستيد ايه تبت براي ابو لهب وامسال شما ناظل شده است خدا روشكر ميكنم كه شيعه نشدهام هرچند من مسلمان نيستم ولي سني دينيبر حق است اگه دين انتخاب كنم از روي علم دين سنتاسلام ازهمه برتر بهتره تشيع فقط دنبال اختلاف وگمراهي مردم است ودزدي جيب مردم خالي كردن ضعيف كش
110   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:  03 دي 88 - 00:00:00
جناب سيوان
مي‌شود بفرماييد ما چه بهتاني براي عايشه درست کرده ايم؟

وانگهي جناب سيوان
تا حالا شده است که خداي نکرده کارتان به دادگاه بکشد؟ و يا مثلا با طلبکاري و يا بدهکاري بر خورد داشته باشيد؟ و يا اصلا سر مساله اي با شخصي رو در رو شويد؟

آيا در ميان شما رسم است که در چنين مواردي «مادرتان» را با خود به محل دادگاه و دعوا و ... ببريد؟
اصلا در طول تاريخ شما سراغ داريد که در هيچ جنگي و يا دعوايي کسي با خودش مادرش را هم بياورد؟

مطلب دوم اينکه آيا مادري که حکم به قتل فرزندان خود بدهد مادر است؟
اگر عايشه مادر مومنين بود پس چرا حکم به قتل عام گروهي از آنها را داد؟
مگر مادر قاتل فرزندان هم مي‌شود؟

به جاي بددهني لطفا کمي مطالعه داشته باشيد.

يا علي
111   نام و نام خانوادگي:  سعد الله     -   تاريخ:  04 دي 88 - 00:00:00
آهااايي (سيوان)!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! حرف دهنتو بفهم ملحد.....!! اون عايشه ي تو كه فقط يكي از زنان رسول بود و دل رسول الله را با بيباكيها و گستاخيهايش خون ميكرد. ام المونين حضرت فاطمه ي زهرا (سلا الله عليه) است نه عايشه ي ؟؟؟ تو كه جسم بي جان فرزند رسول الله و سيد شباب اهل جنت مولانا و مقتدانا ابا محمد حسن ابن علي (ع) را با تير به تابوت دوخت. لعنت بر كسي كه با خليفه بر حق زمانش علي ابن ابي طالب (ع) گستاخي كرد و با او به نبرد برخواست و هدايش رسوايش كرد. تو ميگويي : من يه تار موي عايشه مادرم را بهتمام اهل بيت عوض نميكنم ازعلي گرفته تا مهدي عليه سلام .؟ احمق بي شعور !!! تو داري عايشه ي ..... شده را با اهل بيت مقايسه ميكني.؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!! به والله و به تاالله و باالله كه قنبر خادم علي ابن ابي طالب از باباي عايشه و خود عايشه تو در نزد الله تبارك و تعالي بالا تر است. اون وقت تو ميگي اهل بيت.؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! آه كه چقدر بر افروخته شدم از اين گستاخيت!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! خداوند جواب اين بي حرمتي و گستاخيت را بدهد گمراه مشرك................. به خيالت اهل سنت رسول اللهي.؟ هيهااااااااااااااات . تو اهل بدعتي و خود بدبختت هم نميداني. برو مسلمان شو . مسلماني از سر بگير روسياه درگاه خدا. از خداون متعال جلت عظمته مسالت ميكنم تو را به راه راست هدايت كند و اگر قابل هدايت نيستي هلاكت كند.!!! يا جبار و يا متكبر. يا الله.
جواب نظر:
برادر عزير تلاش كنيد ادبيات مناسب با شيعه اهل بيت عليهم السلام را رعايت كنيد تا تاثير گذاري سخنان شما بيشتر شود.
مديريت سايت
112   نام و نام خانوادگي:  معاويه     -   تاريخ:  20 دي 88 - 00:00:00
يك بار به قول خودتون منازره كردي براي چي دوباره نمياي بياي ادعاهاي خود را ثابت كنيد بياريد دلايل خود را مطرع كنيد شما نميتوانيد مواضع خود را مشخص كنيد با تو هين كردن به اصحاب اهلسنت به جايي نميرسيد
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1- آنچه ما نقل مي‌كنيم تنها منابع تاريخي اهل سنت و بدون هرگونه اهانت است !‌(البته گروهي ، اين نقل منابع تاريخي را نيز اهانت تلقي مي‌كنند!)
2- ما هنوز نيز حاضر به مناظره هستيم ؛ و از همه علما و بزرگان اهل سنت دعوت به مناظره مي‌نماييم ؛ اما طبيعتا وقتي مناظره با اشخاصي در حد مولوي ملازاده و... صورت گرفت و آنان شكست خوردند ، نوبت به مناظره با مفتيان اهل سنت يا حد اقل مولوي عبد الحميد مي رسد ! و اگر مولويان اهل سنت تقاضاي مناظره دارند ، شاگردان جناب دكتر قزويني آماده مناظره با آنان هستند (تا سطح مناظره كنندگان حفظ شود)
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
113   نام و نام خانوادگي:  ص.صالح     -   تاريخ:  21 دي 88 - 00:00:00
با سلام ،خاك بر سرت كنن عمر كه اينهمه احمق تشريف داري من با اين طرز حرف زدن مخالفم ولي تو لياقتت همينه آخه از حرفات معلومه آدم بشو نيستي واقعا عقلت از يه بچه هم كمتره آخه بيچاره اگه امام خميني (ره)نبود توي نفهمم تو ايران جايي نداشتي خاك بر سرت كنن تو كه نه سني نه شيعه بلكه كافري بازم ميگم خااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااك بر سرت كنن
114   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:  21 دي 88 - 00:00:00
جناب سيوان ممکن است بپرسم که مادر شما چرا آنقدر علاقه داشت که رسول اکرم (صلي الله عليه و آله) توهين کند؟: صحيح البخاري؛ جلد هفتم؛ شماره 660: عايشه روايت کرده است که پيامبر الله؛ گاهي اوقات سحر و افسون مي شد و فکر مي کرد با همسرانش همخوابگي کرده؛ در حاليکه در واقع به چنين عملي دست نزده بود..... او در چنين زماني زير اثر سحر و افسون قرار مي گرفت. ممکن است بپرسم چرا خداوند خطاب به مادرتان چنين آيه‌اي تهديد آميزي نازل مي‌کند؟ «إِن تتوبا إِلى اللَّهِ فقد صغت قلوبكما وإِن تظَاهرا علَيه فإِنَّ اللَّهَ هو مولَاه وجبرِيل وصالح المؤْمنِين والملَائكة بعد ذلك ظهِير» اگر واقعا علاقه داري با مادرت آشنا شوي اينجا را بخوان: http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=96********************* ولي اينکه ادعا کرده‌اي که مخلص اهل بيت (عليه السلام) هستي. مي‌تواني بگويي که به عقيده شما در سال شصت و دو هجري چه کسي خليفه رسول الله (صلي الله عليه و آله)‌بود؟ ********************* برادر و سرور عزيز جناب سعد الله بلاشک سيوان در حالت عادي نيست. به عنوان نوکر شما محبين واقعي اهل بيت (عليه السلام) از شما خواهش مي‌کنم که خشم خود را از فحاشي هاي اين تربيت شده مکتب عايشه را براي فرزندان کعب الاحبار که در لندن هستند نگه داري. يا علي
115   نام و نام خانوادگي:  سيوان     -   تاريخ:  21 دي 88 - 00:00:00
اهاي خيوان : سعدالله حتما اين سخنانتان را ازهمان خاخام يهودي ابن سبا برداشت کردي اينو بدان اگه اهل تشيع بر حق بود صلاحدين ايوبي سردار اسلام دستور کشتار انها را نمي داد ومرتد به حساب نمي آورد من هيچ اهانتي نکردم چيزي که دلم ميگه اگه اهل بيت از مادرم عايشه برتري داشت حتما اياتي نازل ميشد شما هيچي که به عايشه توهين ميکني به خود شخص پيغمبر نيز توهين کردي محمد(ص) را بي غيرت جلوه ميدين برو دهنتو آب بکش من شنيدم وقتي که به يه زنه فاحشه فوش ميدين مگين بهش عايشه چرا؟ اگه عايشه بد باشه خداي ناکرده پيغمبرم بد بوده چون خدا خودش ميگه سوره نور زنان بد براي مردانه بد ومردان بد براي زنان بد حالا برو گم شو کافر مرتد آخرين بارت باشه من سوادي ندارم ولي از توي نجس خوب وبد بهتر تشخيص ميدم خاخام ابن سبايي
جواب نظر:
با سلام
دوست گرامي
1- آيا مي‌دانيد چه آياتي در شان عائشه همسر رسول خدا (ص) نازل شده است ؟ بهتر است نگاهي به سوره تحريم و شان نزول آيات آن نگاه بفرماييد ! (كه خداوند او را مورد توبيخ قرار داده و فرموده است اگر توبه نكني و به دشمني با رسول خدا (ص)‌ادامه دهي ، خداوند و ملائكه و صالح مومنين ياور او هستند !)
2- آنچه را كه به شيعه نسبت مي‌دهيد صحت ندارد ! بهتر است ، بهتر است براي اين سخنان خويش مدركي صحيح ارائه كنيد .
3- سوره نور اصلا در مدح عائشه نازل نشده است ! بهتر است نگاهي به آدرس ذيل بكنيد تا مشخص شود چه مقدار تحت تاثير القائات دروغ قرار گرفته‌ايد !
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=1265
موفق باشيد
گروه پاسخ به شبهات
116   نام و نام خانوادگي:  سيوان     -   تاريخ:  21 دي 88 - 00:00:00
اهاي ؟؟؟ سعدالله: بازم تو كجاي قرآن آمده كه دختران محمد (ص) مادران مسلمانان هستند ؟ شما درحد يك عوام هستي نميفهمي ونميدوني فاطمه(ع) خواهر مسلمانان هست اگه اينجورد باشه عثمان دوتا دختر محمد(ص)را عقد كرده وازشون فرزند داره پس عثمان پدرتان ورقيه (ع) مادرتان پس چرا به پدرتان اهانت ميكني پدر سوخته من مخلص اهل بيت محمد (ص) هستم ولي جاي مادرم عايشه نيستند
117   نام و نام خانوادگي:  سعد الله     -   تاريخ:  23 دي 88 - 00:00:00
سلام بر مومن واقعي جناب momen abdullah برادر عزيز و بزرگوار و فهيم...... 100% كه سيوان در حالت عادي نيست. اما در آن مورد كه فرموديد : از شما خواهش مي‌کنم که خشم خود را از فحاشي هاي اين تربيت شده مکتب عايشه را براي فرزندان کعب الاحبار که در لندن هستند نگه داري. آري درست است كه كعب الاحبار در لندن و جهاي ديگر و كشور هاي استكباري و سراسر كفر هستند. اما باور كنيد اين رهروان قاتل بي بي دو عالم. و رهروان طالبان و القاعده در ايران 100 ها بار بد تر از آنانند. و بايد جوري كه ميفهمند با اينان حرف زد. اينان فقط و فقط كلام صريح و رسا و تند را ميفهمند و ديگر هيچ...... من به خوبي موضع خود و هم مذهبانم و خشممان را از اين گستاخيش بيان كردم. و او و دوستان ضالينش بايد بدانند ما بي تفاوت نيستيم. و از خود واكنش نشان ميدهيم. و ديگر دوستان شيعه و موحد بدانند : هر کس که بگويد که تبري ضرر است!! او را نه ز دين و نه ز ايمان خبر است!!!!! فرزنــد علــي اگر تبــري نکند!!! ازنسل علي نيست زنسل عمر است!!!!!!!!!!!!! بله برادران. به قول برادرمان momen abdullah كه فرمودند: كه در كشور هاي وهابي نشين من جمله عربستان . باكستان. افغانستان. و ... از بچگي بهشان ميگويند دشمنتان كيست؟ و آنان وقتي بزرگ ميشوند به صورت اتوماتيك وار ميدانند دشمن كيست. اگر ما هم چنين بوديم. امروز شاهد بي تفاوتي بعضي شيعه نماها نبوديم. اي كاش همگي با بصيرت به معني آن دو بيت كه در بالا اشاره كردم فكر كنند. و برادران گرداننده ي سايت هم بعضي ملاحظات را كنار بذارند و بگذارند كه حد اقل ما شيعيان در اين مكان (حتي مجازي) عقده ي دل باز كنيم تا در جهان آخرت شرمنده و روسياه به در گاه رسول الله. و آن بانو ي ........ شكسته و حضرت محسن (ع) نباشيم. اي كاش..................................................................................... وقتي كه همگي در آن روز . انتظار شفاعت گناهانمان را نزد الله از رسول الله داريم . و بگوييم: يا رسول الله . مددي كن. وساطتي كن. شفاعتي كن.!!! و وقتي كه رسول الله از در جواب از ما اين سوال را كند : فلاني. تو درمورد تبري و دوري جستن از دشمنان دختر من كه خداوند با شاديش شاد و با خشمش . خشمگين ميشود چه كردي. يك عمر در بند تقيه بودي و ...................آن هم در زماني كه تقيه معنا ندارد.و غالب ما هستيم.!!!!!!!!! انشا الله . ما از آن دسته نباشيم كه در روز قيامت فرياد زنند: يا حسرتا علي ما فرطت في(جنب الله). آنان كه در حق ائمه معصومين. خصوصا بي بيه دو عالم .(س) تفريط ميكنند. هر کس که بگويد که تبري ضرر است!! او را نه ز دين و نه ز ايمان خبر است!!!!! فرزنــد علــي اگر تبــري نکند!!! ازنسل علي نيست زنسل عمر است!!!!!!!!!!!!! يا قالع الاعدا. يا عباس(ع).
118   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني (شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:  26 دي 88 - 00:00:00
با سلام سيوان آيا مايلي خودت هم مادري مانند عايشه باشي و فرزندانت را به کشتن دهي؟ و بر عليه خليفه ات قيام کني؟ فحاشي هاي مادرت را بر عثمان در کتب خودتان ديده اي؟؟ من فقط يکي از فحاشي هاي مادرتان را خظاب به عثمان ياد آوري ميکنم : (اين مردک پير و خرفت شده است او را بکشيد) بقيه فحاشي ها و دسيسه هاي مادرتان را هم خودتان از کتب مربوط به خودتان ميتوانيد بخوانيد.
119   نام و نام خانوادگي:  سيوان     -   تاريخ:  28 دي 88 - 00:00:00
بخشيد که به کسي توهين شده باشه ولي شما منواز مسلمان بودن منسرف کردين واقعا شما وامسال شما فقط درست شدين که اسلا مو از بين ببرين چون وقتي به خود پيغمبر توهين ميکنين به خانوادش توهين ميکنين ديگه چه کسي که بهجاي خدا تصميم ميگيره وملت راکافر ميخواند چه انتظاري ازتون داشته باشين متاسم خوش به حال اهل سنت که بههيچ امامي توهين نکردند کتابهاشون واقعي بدور از مکر حيله شما فعلا برين سيغه کنيد از همون سيغه کردنتون معلومه که درستين ؟ واقعا سيغهکردن يه توهين بزرگي به زن به مادر به خواهر به همه غيرت کو خواهرت هر روز دست ي نفر باشه صيغه يک نفر باشه هر روز يکي سوار بشه برين بميرين چقدر عوام فريبي بسه ديگه کلاهتون پشم نداره اينو همه ميدونن بسه مردم ديگه عوام نيستند من ديگه دارم ميرم ولي آدم شين به كسي توهين نكنين بزارين خدا خودش حكم كنه شما خوتون جاي خدا قرار دادين وحكم ميكنين كي كافر كي مسلمان خدا خودش بهتر ميدونه تا بند عليلش كه صحابه كافر بودند يانه ژس خودتان را جاي خدا قرار ندين
جواب نظر:
!!!
جناب سيوان
بهتر است به آدرس ذيل مراجعه كنيد تا بدانيد آيا ازدواج موقت مربوط به شيعه است ،‌يا علما و بزرگان اهل سنت و صحابه ! همچنين پاسخ سوالات خويش را نيز خواهيد يافت :
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=93
ما نيز با سخنان شما موافقيم كه مردم ديگر عوام نيستند ، تا خرافات و سخنان بدون دليل شما را باور كنند !
گروه پاسخ به شبهات
120   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:  28 دي 88 - 00:00:00
جناب سيوان گفته‌ايد که «کتابهاشون واقعي بدور از مکر حيله». خيلي خوب. پس بيا با هم به يکي از همين کتابها سري بزنيم. لطفا به اين صفحه برو: http://majles.alukah.net/showthread.php?t=8475 «المجلد الرابع» از کتاب انساب الاشراف نوشته داشمند شهير سني بلاذري را دانلود کن. سپس به صفحه پنجاه از پي دي اف يا صفحه پنجاه و چهار کتاب برو. و سپس در آخر صفحه شروع کن به خواندن: «ان ابن الزبير قال لابن عباس:قاتلت ام المومنين و حواري رسول الله، وافتيت بتزويج المتعه. فقال: اما ام المومنين فانت اخرجتها و ابوک، و بنا سميت ام المومنين و کنا لها بخير بنين، فتجاوز الله عنها، وقاتلت انت و ابوک عليّا. و ان کان علي مومنا. فقد ضللتم بقتال المومنين. و ان کان کافرا فقد بوتم بسخط من الله لفرارکم من الزحف. واما المتعه فقد بلغني ان رسول الله [صلي الله عليه و آله] رخص فيها، و ان اول مجمر سطع في المتعه لمجمر في ال الزبير.» همچنين ادامه آن را بخوان. ************ براستي که مخالفان متعه شريفه نبودند جز دشمنان اميرالمومنين علي (عليه السلام). *********** و اما اين که مطابق روش ابن زبير شروع به فحاشي کردي و گفتي «هر روز دست يکي باشد». اين امر دروغي از جانب شما است. چرا که متعه عده دارد. اگر بناي تو بر فحاشي است که هيچ. ولي اگر حق جو هستي براي گام اول از دروغ گويي دست بردار. دروغ گو دشمن خدا است. شرم کن مردک. ********** توهين به پيامبر از جانب شما است که او را نعوذ بالله فردي ديوانه جلوه مي‌دهيد. چنانچه با بي‌شرمي ادعا مي‌کنيد که جناب عقل کل قصد خودکشي داشته است. يا علي




  صفحه بعد [1] [2] [3] [4] [5] [6] [7]   صفحه قبل

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما