* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ * | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ||
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ | ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½ |
تاريخ: 11 شهريور 1387 | تعداد بازديد: 30946 | |
پاسخى بر سخنان و ادعاهاى مولوى خيرشاهى | ||
بسم الله الرحمن الرحيم الحمد لله ربّ العالمين وصلى الله على محمد وآله الطاهرين چندى است فيلم کوتاهى به صورت بلوتوثِ موبايل،(1) حاوى سخنان يکى از مولوىهاى اهل سنت به نام خيرشاهى، دست به دست مىشود. * * * * جناب مولوى، شما در باب علم و دانش خليفهى دوم جناب عمر سخن گفتهايد و آن را چند هزار برابر علم امام خميني(ره) دانستهايد. فرض کنيد در واقع هم همينطور باشد، ولى چگونه مىتوانيد آن را ثابت کنيد؟ در مسند احمد بن حنبل، ج4، ص319 و در سنن ابيداوود، ج1، ص53 و سنن نسائي، ج1، ص60 آمده است که: در مورد کسى که يک ماه و دو ماه آب پيدا نمىکند خليفه گفت: «اما من نماز نمىخوانم تا آب پيدا کنم» يعنى مسأله تيمم را در خاطر نداشت. در سنن کبري، ج7، ص442 و تفسير رازي، ج7، ص484 و درّالمنثور سيوطى، ج1، ص288 و کتابهاى ديگر آمده است که: خليفه دوم تصميم گرفت زنى را که در شش ماهگى فرزندش متولد شده بود، سنگسار کند. حضرت علي(عليهالسلام) با خواندن آيهى «وَحَمْلُهُ وَفصالُه ثَلاثونَ شَهراً»2 ثابت کرد که مدت باردارى مىتواند شش ماه باشد. و عمر، آن زن را آزاد کرد و گفت: «لَولا عليٌ لَهَلَکَ عُمَر؛ اگر على نبود عمر هلاک مىشد.» در تفسير ابن کثير، ج1، ص467 و درّالمنثور، ج2، ص133 و بسيارى از کتابهاى ديگر دانشمندان اهل سنت آمده است که: «خليفه دوم به زيادىِ مهر زنها اعتراض کرد. يکى از زنان به خليفه معترض شده و آيه «وَآتَيْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنطَاراً»3 را خواند و خليفه اشتباه خود را پذيرفت» يعنى خليفه به آيهى شريفهى قرآن توجه نداشت. در تفسير ابنجرير، ج30، ص38 و کشاف زمخشري، ج3، ص253 و درّالمنثور سيوطى، ج6، ص317 و بسيارى ديگر از کتابهاى بزرگان اهل سنت آمده است که خليفه آيهى شريفهى «وَفَاکِهَةً وَأَبّاً»4 را تلاوت کرد و دربارهى معناى آن از ديگران! سؤال کرد و بعد گفت: «ما از به تکليف افتادن در فهم اينها منع شديم!» شما براى اينکه بدانيد نظر خود جناب عمر دربارهى علم و دانش خودش چيست، کافى است به جملهى «کُلُّ النّاسِ أَعلَم مِن عُمَر» در تفسير قرطبي، ج14، ص227 و تفسير زمخشري، ج2، ص445 و تفسير سيوطي، ج5، ص229؛ و جملهى «کُلُّ أَحَدٍ أَفقَهُ مِن عُمَر» در کتاب رياض النضرة، ج2، ص196 و کفايه کنجي، ص105، مراجعه کنيد. خطبهى خليفه را بخوانيد که گفت: «هر کس مىخواهد از قرآن سؤال کند، به نزد ابى بن کعب برود و هر کس مىخواهد از حلال و حرام سؤال کند، سراغ معاذ بن جبل برود و هر کس مى خواهد از واجبات سؤال کند، به نزد زيد بن ثابت برود و هر کس مىخواهد از مال و ثروت سؤال کند، نزد من بيايد که من خزانهدار مىباشم.» اين خطبه در سنن کبرى بيهقي، ج6، ص210 و سيرهى عمر ابنجوزي، ص87 آمده است. همچنين به کتاب صحيح بخارى (ج3، ص151) مراجعه کنيد. در آنجا آمده است: «تمتّعنا على عهد رسول الله صلى الله عليه وسلّم ونزل القرآن قال رجل برأيه ما شاء» که نشان مىدهد يا خليفه نظر رسول خدا(صلىالله عليه وآله) را نمىدانسته و يا نظر خود را بر نظر رسول خدا(ص) ترجيح داده است!. در مورد علم و دانش خليفه مراجعه کنيد به: بيهقى در شعبالايمان و تفسير قرطبى، ج1 ص34 و ابنجوزى در سيرهى عمر، ص165 با سند صحيح از عبدالله بن عمر آورده که گفت: «تَعلّم عُمَر سورة البقرة في اثنَتي عَشرة سَنة فلمّا ختمها نَحر جزوراً؛ عمر سورهى بقره را در دوازده سال! ياد گرفت و چون ختمش نمود، شترى قربانى کرد.» حالا حساب کنيد اگر يادگيرى سورهى بقره ـ که کمتر از دو و نيم جزء قرآن است ـ 12 سال طول بکشد، تمام قرآن چه قدر طول مىکشد؟! * همچنين آقاى مولوى، به مناسبت يادى هم از خليفهى اول (ابىبکر) کردهاند و دربارهى علم ايشان سخن گفتهاند. جناب ابوبکر که بنا بر ادعاى بعضى از علماى اهل سنت، اولين! نفر و از نظر همه، جزو اولين کسانى بوده است که به رسول خدا(ص) گرويده است و حدود 20 سال در محضر شريف ايشان بوده و دو سال و اندى هم پس از ايشان بر کرسىِ خلافت نشسته و محل مراجعهى همه افراد و قبائل و عشاير بوده است، تمام رواياتى که از ايشان نقل شده، فقط 142 روايت است و «درّالمنثور» از هفده هزار حديث، کمتر از ده حديث از خليفهى اول نقل شده است! تازه از اين 142 حديث، مسلم و بخارى هر دو با هم تنها بر صحّت 6 روايت آن اتفاق دارند و شخص بخارى 21 روايت و شخص مسلم تنها يک عدد از اينها را صحيح مىداند!. حالا شما مقايسه کنيد بين روايات خليفهى اول و احمد بن حنبل که مىگويد هفتصدوپنجاه هزار حديث از پيامبر در اختيار داشتم و حافظ مسلم صاحب صحيح که مىگويد در نزد او سيصد هزار حديث بوده است. و نيز مقايسه کنيد با ابوهريره که تنها سه سال با پيامبر بوده است و ابن مخلّد تنها پنجهزاروسيصدوچند حديث از ابوهريره نقل کرده است. آنوقت ببينيد ادعاى جناب مولوى در مورد علم و دانش اين دو صحابهى پيامبر چه قدر با آنچه علماى بزرگ اهل سنت گفتهاند، مطابقت دارد؟ * در مسأله اهانت به خلفا و اينکه نبايد عواطف برادران اهل سنت را خدشهدار کرد، من هم با شما موافق هستم و همهى مصلحين هم بر اين مسأله تأکيد مىورزند. ولى اى کاش مسلمانهاى صدر اسلام نيز حساسيت شما را داشتند و از اهانت و تضعيف اصحاب پيامبر خوددارى مىکردند. اما متأسفانه اينطور نشد. شما خوب مىدانيد اصحاب پيامبر(ص) اهانت به خليفه سوم عثمان را به کجا کشاندند. آيا اصحاب پيامبر بر عليه خليفه شورش نکردند؟ آيا حتى آب را بر روى او نبستند؟ که به گواه تاريخ، على(ع) برايش آب فرستاد. آيا بالآخره او را نکشتند؟ آيا محمد بن ابيبکر که خال المؤمنين است، يکى از سردمداران مخالفان خليفه نبود؟ و آيا جناب امالمؤمنين عائشه، بارها مردم را عليه عثمان تحريک نکرده بود که «اقتُلوا نَعثلاً فقد کَفر؛ نعثل را بکشيد که کافر گشته است»؟5 نمىدانم چگونه صداقتتان را باور کنم که در يک سخنرانى هم از اهانت به خلفا و صحابهى پيامبر(ص) گلايه مىکنيد و هم از طلحه و زبير دفاع مىکنيد؟! مگر همين طلحه و زبير نبودند که مردم را بر عليه خليفه سوّم شوراندند؟ مگر همين طلحه و زبير نبودند که همسران خود را در پرده نگه داشتند ولى در يک توهين آشکار به پيامبر اکرم(ص)، همسر او و دختر خليفه اول، عايشه را سوار بر شتر کرده و به ميدان جنگ کشاندند؟ مگر راهاندازى جنگ بر عليه خليفهى چهارم از خلفاى راشدين، على(ع) و کشتن چند هزار از ياران آن حضرت و به کشتن دادن چند برابر آن از مردمانى که بهخاطر اعتقاد به عايشه امالمؤمنين، به ميدان جنگ با خليفهى مسلمين آمدند، بزرگترين اهانت به اسلام و خليفهى مسلمين و آن اهل حلّ و عقدى که على(ع) را انتخاب کردند، نيست؟ چگونه است طلحه و زبير آزاد هستند با بيرون آوردن همسر پيامبر از خانه به پيامبر اهانت کنند، با جنگيدن با خليفهى مسلمين به او و کسانى که او را انتخاب کردند اهانت کنند، بلکه به روى آنها شمشير بکشند و آنها را بکشند؛ آن وقت ديگران حق ندارند حتى آنچه را در تاريخ به وقوع پيوسته و کارهايى را که آنها انجام دادهاند، در روزنامهاى بنويسند و يا در سريالى به تصوير بکشند؟ شما چرا به طلحه و زبير نمىگوييد: «اى کاش خنجر را به قلب ما فرو مىکرديد ولى مردم را بر عليه خليفهى سوم تحريک نمىکرديد. اى کاش شما خنجر را به قلب ما مىکوبيديد ولى همسر پيامبر را از خانه بيرون نمىکشيديد و براى اهداف شوم سياسى خود از شهرت و محبوبيت او سوء استفاده نمىکرديد. اى کاش خنجر خود را در قلب من ملّا فرو مىبرديد ولى بر عليه خليفهى مسلمين، جنگ جمل را به راه نمىانداختيد.» آقاى مولوى، آيا مىتوانيد انکار کنيد که دهها سال از زمان معاويه تا زمان عمر بن عبدالعزيز، على(ع) را در نمازهاى جمعه و منابر سبّ و لعن و اهانت مىکردند و اين کار توسط معاويه و به دستور او شروع شد و بقيهى بنىاميه هم اين سنّت! را ادامه دادند؟ شما چرا به معاويه و بنىاميه اعتراض نمىکنيد که: «اى کاش خنجر خود را در قلب من ملّا و مدافع صحابه فرو مىکرديد ولى خليفهى چهارم، داماد پيامبر(ص)، شوهر حضرت زهرا(س) و پدر حسن و حسين(ع) دو سروَر جوانان اهل بهشت را سبّ و لعن نمىکرديد»؟ چرا از طعنه يا بدگويى بعضى از مردم نسبت به تعداد اندکى از صحابه ناراحت مىشويد و از آن همه توهينهايى که بعد از رسول خدا(ص) به على(ع) و پارهى تن رسول خدا، فاطمه زهرا(س) و صحابهى بزرگى همچون ابوذر و عمار شد، ناراحت نمىشويد و به مسبّبين آن اعتراض نمىکنيد؟ چرا به حافظ محمد ابراهيم اعتراض نمىکنيد که داستانهاى تلخ بعد از رحلت پيامبر(ص) را ـ که شما و همفکرانتان بر خلاف مستنداتى که در کتب و منابع خودتان آمده اصرار داريد منکرش شويد ـ بهصورت افتخارآميز! در قصيدهى خود آورده و با اين کار، آتش کينه و دشمنى را بين برادران مسلمان شعلهور کرده است؟ آنجايى که (در ج1 ص82 ديوانش) گفته است: و قولةٍ لِعلي قالها عُمر  .........   اکرم بسامِعها اعظم بمُلقيها حرّقت طرک الا ابقي عليک بها  .........  ان لم تبايع و بنتُ المصطفى فيها ما کان غير أبي حفص يفوه بها  .........  أمام فارس عدنان و حاميها(6) و عجيبتر آنکه برخى از بزرگان مصر هم از چنين شاعرى ـ با اين شعورش ـ تقدير کرده و ديوانش را مکرّر چاپ مىکنند!. چرا به اين شاعر و امثال آن نمىگوييد: «خنجر به قلب من ملاّ فرو کنيد ولى پسر عمو و داماد پيامبر و بانوى بزرگ اسلام(ع) را با شعر خود مورد اهانت قرار ندهيد و مجدداً خاطرات تلخ تاريخ را زنده نکنيد.»؟ جناب مولوى، به مردم چه بگوييم؟ صحابهى پيامبر(ص) که آن شخصيت بينظير را از نزديک ديده بودند. شخصيتى که قرآن خطاب به وى مىفرمايد: «إنّکَ لَعَلى خُلُق عَظيم» و از طرف ديگر به همه و بيش از همه به صحابه مىفرمايد: «ولکم في رسول الله اسوة حسنة». آن وقت همين صحابه به جان يکديگر مىافتند. برخى را مىکشند، همانگونه که عثمان را کشتند. بعضى بر عليه بعضى ديگر لشکرکشى مىکنند، آنطور که طلحه و زبير و ديگران بر عليه على(ع) اين کار را کردند. بعضى عدّهاى از صحابه را تبعيد مىکنند، آنگونه که عثمان، ابوذر (صحابى بزرگ پيامبر) را تبعيد کرد تا تنها و مظلومانه در ربذه جان باخت. برخى از صحابه صحابهى ديگر را بر عليه ديگر اصحاب پيامبر(ص) تحريک مىکنند، همانطور که طلحه و زبير و عايشه و عمروعاص نسبت به عثمان کردند. بعضى ناسزا و سبّ و لعن را نسبت به بعضى ديگر رسمى مىکنند، آنگونه که معاويه نسبت به على(ع) کرد. بعضى با بعضى قهر کرده و با خدا عهد مىکنند که تا زندهاند با آن ديگرى حرف نزند آنطور که عبدالرحمنبنعوف نسبت به عثمان، خليفهى سوم انجام داد. با اين همه سوابقى که برخى از صحابه دارند، انصاف دهيد آيا مردم از ما و شما قبول مىکنند که باز هم همهى آنان را مبرّاى از خطا و گناه دانسته و هيچ نقدى را بر آنان روا نشمريم و به مردم بگوييم شما حق نداريد به هيچيک از کسانى که چند صباحى با پيامبر(ص) بودند و عنوان «صحابه» داشتند، بگوييد بالاى چشمتان ابرو؟ مگر شما ادّعا نمىکنيد پيامبر فرمود: «أصحابي کالنّجوم بأيّهم اقتدَيتُم اهتَدَيتُم؛ اصحاب من مانند ستارگان هستند به هر کدام اقتدا کنيد هدايت مىشويد.»7 اگر مردم به شما بگويند ما به آن صحابهاى که به يکديگر ناسزا گفته و صحابهى ديگر را سبّ مىکردند، مىخواهيم اقتدا کنيم، چه جوابى داريد به آنها بدهيد؟ از همه بالاتر مردم به ما مىگويند: وقتى خود پيامبر(ص) برخى از اصحابش را لعنت مىکند، اين نشانهى اين است که بعضىِ از اصحاب مستحق لعن بوده و لعنت کردن آنان جايز است وگرنه خود پيامبر ـ که اسوهى حسنه است ـ اين کار را نمىکرد. مىگويند: مگر پيامبر(ص) (همانطور که در تاريخ طبرى ج11 ص357 آمده) روزى که ابوسفيان را سواره ديد که معاويه و برادرش همراهش بودند، نفرمود: «اللّهم الْعَن الْقائِد والسائِق والراکِب؛ خدايا آنکه سواره بر مرکَب است و آنکه مرکَب را مىکَشد و آنکه مرکَب را به جلو مىراند لعنت کن»؟ بايد جواب مردم را چه داد؟ آيا بايد به دروغ به مردم گفت: اينها همه کذب است و هر چه فلان مولوى مىگويد راست است؟! * قسم ياد کردهايد که هزاران امام خمينى، شاگرد مکتب عمر و ابوبکر هم حساب نمىشوند. هرچند اين سخن از طرف شما بهصورت توهينآميز و به زعم خودتان با هدف کوچکشمردن امام راحل(ره) و بزرگ جلوهدادنِ خلفا گفته شده، ولى حقيقت هم همين است که مکتب خلفايتان نتوانسته و توان اين را هم ندارد که مُصلحانى همچون امام خمينى(قدّس سرّه) بپروراند. اگر با ديدهاى حقيقتبين به تاريخ 1400 ساله بنگريد، خواهيد ديد هر جا کسى در مقابل ظلم و جور پرچم برافراشته و با جان و مال از اسلام ناب محمدّى(ص) دفاع کرده است، پرورشيافتهى مکتب اهلبيت(ع) بوده است، نه مکتب خلفا. * همچون ديگر همفکرانتان ـ مخصوصاً آنهايى که اصولاً ما ايرانيان، اعم از شيعه و سنى را مجوس مىنامند ـ فتوحات صدر اسلام (مخصوصاً فتح ايران) را پتکى ساختهايد که بهخاطر آن بايد پاى عمر و سم اسبش را هم ببوسيم!. عجب از شما و همفکرانتان که بوسيدن کعبه و ضريح پيامبر(ص) را شرک مىدانيد، آنگاه ما را صراحتاً و آشکارا دعوت به چنين شرکى مىکنيد؟ اگر اندک مطالعهى تاريخى ـ حداقل در کتب معتبر خودتان ـ مىداشتيد و اوضاع اجتماعى، سياسى و فرهنگى ايرانيان را مىدانستيد و از چگونگى قبول اسلام از طرف ايرانيان اطلاع کسب مى کرديد، اينگونه توهينآميز سخن نمىرانديد و سُم اسب جناب عمر را به رخ ما نمىکشيديد و آن را جايگزين نور تابندهى اسلام ـ که قلب هر انسان ستم ديده را تسخير مىکرد ـ نمىکرديد! سخن از فتوحاتى که به اسم اسلام انجام شد و انحرافاتى که توسط برخى عوامل آن پديد آمد و ظلمها وجناياتى که بر بىگناهان و اسيران روا داشته شد، بسيار است که قتلعام مردم تسليم شده و امان داده شدهى شهر طميسه در جنگ گرگان توسط سعيدبنعاص،(8) کورکردن چشم هزار تن از ساکنان شهر انبار در جنگ ذاتالعيون توسط خالدبنوليد9 و گردنزدن اسيران در صف 22 کيلومترى در جنگ طالقان10 تنها گوشهاى از آن است. جهت اطلاع بيشتر مىتوانيد به فصلنامهى تاريخ در آيينه پژوهش (وابسته به مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى(ره)) و نيز مقالات موجود در سايت مؤسسه حضرت ولى عصر(عج) به نشانى www.valiasr-aj.com مراجعه کنيد. * از نماز جمعهها و رسانهها و صدا و سيما و سريالها ـ با الفاظى توهينآميز ـ گلايه کردهايد که چرا گاهى حقيقتى از تاريخ را بيان مىکنند که در آن عملکرد برخى از اصحاب مورد نقد قرار مىگيرد؟ جناب مولوى، چاره کار اينها نيست. چاره اين کار کتب حديث و تاريخ و فقه و رجال اهل سنت است. براى از بينبردن نقاط ضعف برخى از صحابه، بايد دعا کرد خداوند ريشه تمام اين کتابها را از ميان بر کند! زيرا پيروان مکتب اهل بيت(عليهمالسلام) اکثر نقاط ضعف صحابه را از ميان همين کتابها در طول تاريخ پيدا کردهاند. البته اين دعا هم قابل استجابت نيست، زيرا خداوند اراده کرده است که فضائل اهل بيت و نقاط ضعف کسانى که در مقابل اهل بيت(ع) بودهاند، در همين کتابهاى اهل سنت ـ با آن همه جرح وقدح وجعل احاديثى که توسط بنىاميه و ديگران روا شد ـ باشد و در همه دنيا پراکنده شود تا حجت بالغهى الهى بر کسانى که طالب حق و حقيقتاند، تمام باشد. * اما اظهار نظر شما راجع به جمعيت 20 ميليوني!!! اهل سنت در ايران براى اينکه براى جسارتهاى متعدّدتان ـ که بخش کوچکى از آن در اين قطعه فيلم بود ـ توجيهى دستوپا کنيد، مىگوييد 20 ميليون اهل سنت در ايران وجود دارد! انشاءالله که بقيه اطلاعات شما مانند اين آمار غلط نباشد، که متأسفانه چون همهجا عينک تعصّبِ افراطى بر چشم نهادهايد، اشتباهاتتان خيلى فراتر از اينهاست. اولاً: در فرهنگ قرآنى، آنچه مطلوب و داراى ارزش است، کيفيّت است، نه کمّيت. اگر نظرى بر قرآن کريم بياندازيد خواهيد ديد خداوند متعال بارها و بارها جمعيت کم ـ داراى کيفيّت ـ را تحسين فرموده است: «کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثيرَةً بِإِذْنِ اللّهِ»11 و «وَ قَليلٌ مِنْ عِبادِي الشّکُورُ»12 اما از آن طرف اکثريتِ بىمحتوا، همواره مورد مذمّت خداوند در قرآن کريم است: «وَما أَکْثَرُ النّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنينَ وَلَکِنّ أَکْثَرَهُمْ لايَشْکُرُونَ»13 و «وَلَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنّمَ کَثيراً مِنَ الْجِنِّ وَاْلإِنْسِ»14 شيطان گفت «وَلا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرينَ»15 و خداوند هم سخن او را ردّ نکرد، بلکه فرمود: «لأَمْلأنَّ جَهَنَّمَ مِنکُمْ أَجْمَعِينَ»(16) برويد در قرآن شمارش کنيد ببيند چهقدر دربارهى اکثريت فرموده است: يَجْهَلوُن، فاسِقُون، لايَشکُرُون، لايُؤمِنُون، لايَسْمَعُون، لايَعْقِلُون؟ پس صِرف جمعيت فراوان از يک قوم و فرقه و مذهب، در منظر قرآن هيچ فضيلت و منقبتى به حساب نمىآيد، همانگونه که صِرف صحابى بودن يا هم عصر بودن با پيامبر(ص)، به خودى خود مقام و شأنيتى براى افراد ايجاد نمىکند و آنچه اصل است ـ و شامل صحابه هم مىشود ـ تقواست، «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ»17 الآن جمعيت مسيحيان دنيا بيشتر از همه اديان است ولى آيا اکثريت بودن آنها دليل بر حقانيتشان است؟ الآن اکثريت جميعت مسلمين، فرقههاى مختلف برادران اهل سنت هستند. آيا اين دليلِ صحّت همهى اعتقادات آنها مىشود؟ پس اگر 99% مردم ايران هم از اهل سنت باشند، شايد بتوان با قدرت حکومت کرد ولى با حکومت و قدرت نمىتوان به خداوند گفت: بايد در روز قيامت آنچه را که عدّهاى از صحابه مىپسنديدند و بعد از رحلت پيامبر(ص) آن را با زور و قدرت بر جاى آنچه پيامبر فرموده بود، نشاندند بايد بپذيرى! بدون ترديد حرف آخر را خداى متعال مىزند، نه اقليت، نه اکثريت، نه مردم، نه مولويها، نه صحابه و نه هيچ کس ديگر. ثانياً: با کدام مستند، ادعاى جمعيت بيست ميليونى داريد؟ و طبق چه آمار علمى هر سال چند ميليون! به جمعيتتان مىافزاييد؟ اصولاً کل جمعيت استانهايى که عزيزان اهل سنت در برخى شهرهاى آن اکثريتاند، چهقدر است که سهم شما بيست ميليون شود؟ به سايتهاى حاميان خارجىتان ـ همچون سايت قرضاوى ـ سرى بزنيد و ببينيد با همهى بزرگنمايى که دوست دارند در حقّتان انجام دهند، نتوانستهاند جمعيتتان را از ده درصد بالاتر ببرند. با اين ادّعاهاى بىاساس و غير علمى و غير منطقى چه چيز را مىخواهيد ثابت کنيد؟ مگر همين شماها که تا دو سه سال قبل ادعاى جمعيت دويست هزار! نفره در تهران را داشتيد، الآن مدّعى نيستيد شهر تهران يک ميليون!! سنى دارد؟ اگر ديگران اطلاعى نداشته باشند، مردم تهران خبر دارند که فقط چند هزار نفر سنّى در شهر تهران و حاشيهى آن وجود دارد و اکثرشان هم کارگران مهاجر افغان هستند. بنابراين بيهوده زحمت نکشيد و جمعيت چهار پنج ميليونى برادران اهل سنت را با تبليغات و مظلومنمايى، بيست ميليون! جلوه ندهيد. به دوستان مولوىتان در سيستانوبلوچستان هم بفرماييد: عبارت «ما اهل سنت يکسوم! جمعيت کشور را تشکيل مىدهيم» را از بخش عربىِ سايت رسمىشان حذف کنند تا موجب خدشهدار شدن آبروى خودشان و اثبات عدم صداقتشان نشود. بهجاى اينگونه سخنان کذب و مغالطهآميز که نتيجهاى جز تحريک قومى و مذهبى و ايجاد فتنه و اختلاف (که هدف اصلى دشمنان قسمخوردهى اسلام و مسلمين است) ندارد، بگذاريد مردم شريف اهل سنت (هر جمعيتى که دارند) با آرامش به زندگىشان بپردازند، همانگونه که هميشه همراه نظام و انقلاب بوده و حقوق شهروندىشان هم مانند شيعيان و پيروان ساير فرق و اديان محفوظ بوده و هست. والسلام على من اتّبع الهدى حوزه علميه قم نورى ________________ 1. در ابتدا حتماً عدّهاى اين کار را به قصد ترويج اعتقاداتشان و يا ضدّيت با نظام اسلامى نشر دادهاند، اما مطمئناً اکثر افراد آن را نه به عنوان سخنى علمى، بکه به عنوان طنز ردّ و بدل مىکنند و تعدادى هم با تعجب آن را به ديگران نشان مىدهند که چگونه در نظام اسلامى، کسانى به اين راحتى به همه چيز جسارت مىکنند!. 2. سورهى احقاف، آيهى 15: و دوران حمل و از شير بازگرفتنش سىماه است. 3. آيهى 20 سوره نساء. وَإِنْ أَرَدتُّمُ اسْتِبْدَالَ زَوْجٍ مَّکَانَ زَوْجٍ وَآتَيْتُمْ إِحْدَاهُنَّ قِنطَارًا فَلاَ تَأْخُذُواْ مِنْهُ شَيْئًا أَتَأْخُذُونَهُ بُهْتَاناً وَإِثْماً مُّبِيناً؛ و اگر تصميم گرفتيد که همسر ديگرى به جاى همسر خود انتخاب کنيد، و مال فراوانى [به عنوان مهر] به او پرداختهايد، چيزى از آن را پس نگيريد! آيا براى بازپس گرفتن مهر آنان، به تهمت و گناه آشکار متوسل مىشويد؟! 4. سوره عبس، آيهى 30، يعنى «و ميوه و چراگاه». 5. الإمامة والسياسة ابن قتيبه، ج1، ص71 و تاريخ طبرى، ج3، ص477 و النهاية ابناثير، ج5، ص79 و... 6. يعنى: گفتارى از عمر به على است که شنوندهاش را اکرام کن و گويندهاش را بزرگ بشمار (که گفت): اگر بيعت نکنى خانهات را آتش مىزنم و چيزى در آن برايت باقى نمىگذرام با اينکه دختر پيغمبر در آن خانه است! غير از عمر کسى نمىتوانست به يکهسوار قبيله عدنان و حامى دختر پيامبر (يعنى على) چنين سخنى بگويد!. 7. فيض القدير، ج1 ص209 و مشکاة المصابيح، ج3 ص1696 8. الکامل ابن اثير، ج3، ص110 9. البداية و النهاية ابن کثير، ج6، ص386 10. الکامل ابن اثير، ج4، ص545 11. سورهى بقره، آيهى 249: چه بسيار گروههاى کوچکى که به فرمان خدا، بر گروههاى عظيمى پيروز شدند. 12. سورهى سبأ، آيهى 13: عده کمى از بندگان من شکرگزارند. 13. سورهى يوسف، آيهى 103: بيشتر مردم، هر چند اصرار داشته باشى، ايمان نمىآورند. 14. سورهى اعراف، آيهى 179: به يقين، گروه بسيارى از جن و انس را براى دوزخ آفريديم. 15. سورهى اعراف، آيهى 17: و بيشتر آنها را شکرگزار نخواهى يافت. 16. همان، آيهى 18: جهنم را از شما همگى پر مىکنم. 17. سورهى حجرات، آيهى 13: همانا گرامىترين شما نزد خداوند باتقواترين شماست. نورى | ||
فهرست نظرات |
241 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 03 مهر 90 - 12:38:59
با سلام جناب موعود متون اوليه شما نشان نمي داد كه بر عزاداري امام حسين گريه كرده باشيد . احتياج به قسم خوردن هم نبود صاف و ساده نظرات خودتان را بيان كنيد برادران و دوستان جوابهايي خواهند داد انوقت با استفاده از عقل ذاتي خود به درست بودن يا غلط بودن ان پي ببريد البته و صد البته با تحقيق + عقل . اينكه فرموديد در حال حفظ جزء 29 قران ميباشيد ان شاء الله كه اين عمل شما مورد تائيد حق تعالي باشد و من هم براي شما دعايي ديگر ميكنم كه انشاء الله خداوند به شما و تمامي كساني كه قران را ميخوانند قدرت درك و فهم اين ايات رباني را بدهد . اما در مورد سينه زني و عزاداري يك حديث انهم از اهل سنت ميگويم كه رد خور نداشته باشد : عايشه مىگويد : « پس از فوت رسول اكرم حضرت محمد صلي الله عليه و اله برخواستم و ( در سوگ پيامبر ) به همراه ساير زنان بر صورت و سينه مىزديم . » « و قمتُ التدم ( اضرب صدرى ) مع النساء و اضرب وجهى ) . السيرة النبوية ، ج 4 ، ص 305 . اگر عايشه بر صورت و سر خود ميزد يعني كاري بس روا بوده بخصوص كه ابوبكر كه بعنوان خليفه تاج گذاري كرده بود و بر عايشه هم ولايت پدري داشت ميبايست او را حد اقل منع كند . اما در مورد نظر شما ( 229 ) يك ايه قراني كه حتماً انرا بلديد . بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ ﴿۱﴾ ما [قرآن را] در شب قدر نازل كرديم وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ ﴿۲﴾ و از شب قدر چه آگاهت كرد لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ ﴿۳﴾ شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ ﴿۴﴾ در آن [شب] فرشتگان با روح به فرمان پروردگارشان براى هر كارى [كه مقرر شده است] فرود آيند . سَلَامٌ هِيَ حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ ﴿۵﴾ [آن شب] تا دم صبح صلح و سلام است ============================================================================ مسلماً اين مقرري انسانهاي بر روي زمين ( بهتر است بگويم تمامي خلايق از انس و جن ) بايد بدست تواناي كسي برسد ايا ان كسه را نبايد خليفه الله دانست ؟؟؟ حديثي برايتان نقل ميكنم از جناب شيخ صدوق مياورم ايشان ميفرمايند كه : از امام حسن عسكري عليه السلام سؤال شد (در حالي كه من آن جا بودم ) در بارۀ اين روايت كه از پدرانش نقل شده بود : « زمين هيچگاه از حجت خدا بر خلق ، تا روز قيامت خالي نخواهد بود و اگر كسي بميرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهليت مرده است » امام حسن عسكري عليه السلام فرمود : اين سخن حقي است ؛ همان طور كه روز حق است . از ايشان سؤال شد : اي فرزند رسول خدا ! امام و حجت بعد از شما كيست ؟ فرمود : فرزندم محمد ، او امام و حجت بعد از من است . هر كس بميرد و او را نشناسد ، به مرگ جاهليت مرده است . كمال الدين وتمام النعمة - الشيخ الصدوق - ص 409 – 410 و كفاية الأثر - الخزاز القمي - ص 296 و وسائل الشيعة (آل البيت) - الحر العاملي - ج 16 - ص 246 و مستدرك الوسائل - الميرزا النوري - ج 18 - ص 187 و ... . يا اين حديث از خود اهل سنت مَنْ مات وليس في عنقه بيعة مات ميتة جاهلية . هر كس بميرد و بر گردن او بيعت با امامي نباشد ، به مرگ جاهلي مرده است . صحيح مسلم ، مسلم النيسابوري ، ج3 ، ص1478و السنن الكبرى ، البيهقي ، ج8 ، ص156 و مجمع الزوائد ، ج5 ، ص218 و مشكاة المصابيح ، ج2 ، ص1088و سلسلة الأحاديث الصحيحة ، ج2 ، ص715 . =============================================================================== سوال امام زمان يا خليفه زمان همه اين خلايق كيست ؟؟؟؟؟ ان شاء الله با تحقيق به نتيجه مطلوب برسيد . لبيك يا علي |
242 |
نام و نام خانوادگي: موعود -
تاريخ: 04 مهر 90 - 01:06:59
برادرم جناب مجيد!من نام(مستعار) موعودرابه خاطرعلاقه شديد به حضرت مهدي انتخاب كرده ام .نميدانم جراشما دوست داريد من رابااسم هاي ديكربخوانيد.ايامن به شماتوهيني كرده ام؟(اكركرده ام مراببخشيد. ) |
243 |
نام و نام خانوادگي: بهروز -
تاريخ: 04 مهر 90 - 01:47:02
سلام . به خدا خنده داره يكي رو با اسم موعود درست كرديد وداريد ميكيد شيعه شده و از اين جور حرفا تو رو خدا خجالت نميكشيد ميخوايد چه چيزي رو ثابت كنيد. آخه موعود تو كه با چندتا نظر دادن وجواب گرفتن تغيير عقيده دادي خدا رحم كند به شيعه بودنت. ازفيلم جالبي كه براي بازديد كنند گان بازي كرديد خوشم اومد حتما ادامه بديد همينطوري كه ادامه بديد تمام مردم جهان شيعه ميشن منظورم 90 درصد جهان كه اهل تسنن هستن آخه فكر ميكنيد ما هم مثل شما هستيم كه هرچه آخوندهاتون بگن باور بكنيم . خدا بهتون رحم كنه اول به خودم بعد به شما. . . |
244 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 04 مهر 90 - 02:22:21
با سلام ()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()() <<<< اشكم ز هجر روى تو خوناب شد حسين <<<<>>>> مويــم ز غصّه رشته مهتــاب شد حسيــن >>>> <<<< هـــر جـــا كنـــار آب نشستـــم زداغ تـو <<<<>>>> از بسكه ســـوختم جــــگرم آب شد حسين >>>> <<<< جانســوزتر ز داغ تو ديــگر كسى نــديــد <<<<>>>> خورشيـــد هـم ز داغ تو در تــاب شد حسين>>>> <<<< يـــادت كـه بــود مونس جــانم بــه روزها <<<<>>>> شبها چــراغ گـــوشه محــراب شــد حسين >>>> <<<< بـــاز آمــدم بـــه شــام كنـــار رقيــه ات <<<<>>>> جائى كه نـور چشم تو در خواب شد حسين >>>> <<<< تو غرق خون به خاك فتادى و تشنه كام <<<<>>>> امـــا بنـــاى زينبـــت از آب شـــــد حسيـــن >>>> ()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()() جناب بهروز عدالت خلفاي راشدين ؟؟؟؟ اين كلمه موهوم را از كجا اوردي ؟؟؟؟ يك حديث در مورد عدالت خلفاي راشدين ميگويم تا بعد . على (عليه السلام) با اين كه در باره خليفه اول و دوم معتقد بود دروغگو، فريبكار و خائن هستند، طبق صريح كتاب صحيح مسلم عمر خطاب به على (عليه السلام) و عباس مى گويد: «فلمّا توفّي رسول اللّه صلى اللّه عليه وآله، قال أبو بكر: أنا ولي رسول اللّه... فرأيتماه كاذباً آثماً غادراً خائناً ... ثمّ توفّي أبو بكر فقلت: أنا وليّ رسول اللّه صلى اللّه عليه وآله، ولي أبي بكر، فرأيتماني كاذباً آثماً غادراً خائناً» (( صحيح مسلم ج 5 ص 152، كتاب الجهاد باب 15 حكم الفئ حديث 49، فتح الباري ج 6 ص 144 وكنز العمال ج 7 ص 241. )). من كه در مورد عدالت و راستگويي حضرت علي عليه السلام 1000000000000000000000000000000000000000000000% و حتمابيشتر از اين مطمئن هستم .شما هم كه مطمئناً هستيد , پس موقعي كه ايشان ابوبكر و عمر را دروغگو فريبكار و خائن مي پندارد نمي توانند انها را عادل خواند . صحيح است . ()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()()() اما در مورد گريه بر امام حسين عليه السلام نمي دانم شما عاقليد يا نه ولي اين حديث را خوب بخوان . گريه حضرت آدم عليه السلام بر سيد الشهدا حضرت امام حسين ابن علي عليه السلام وقتى كه حضرت آدم (ع ) از بهشت بيرون شد از كارى كه كرده بود و از فراق حوا و بهشت ، آنقدر گريه كرد، كه روى صورتش دو شيار مثل جوى درست شد و اشك چشمش از آن جارى مى شد كه پرنده ها از آن ميآشاميدند. و تا چهل سال اين گريه ادامه داشت ، و از كرده خود پشيمان و تائب بود. و توبه كرد. خداوند متعال توبه او را پذيرفت و حضرت جبرئيل (ع ) را فرستاد كه كلماتى به حضرت آدم (ع ) بياموزد و آن كلمات همان بود كه قبلا در عرش ديده بود. حضرت جبرئيل (ع ) به او فرمود: بگو: يا حميد بحق محمد، يا عالى بحق على ، يافاطر بحق فاطمه ، يامحسن بحق الحسن و (ياذ الاحسان بحق ) الحسين منك الاحسان . وقتى حضرت آدم (ع ) به اسم امام حسين (ع ) رسيد، اشكش جارى شد و قلبش به درد آمد. فرمود: اى برادر جبرئيل چرا در ذكر پنجمين اسم كه حسين است قلبم شكست و اشكم جارى شد؟ حضرت جبرئيل فرمود: اى آدم به اين فرزندت مصبتى وارد مى شود كه تمام دردها و غمها و مصيبتها پيش اين ناچيز است ؟ حضرت آدم (ع ) فرمود: اى برادر آن مصيبت چيست ؟ حضرت جبرئيل (ع ) واقعه كربلا را براى او مى گويد، و ميفرمايد: او را تشنه و غريب و بيكس و تنها و بى يار و ياور شهيد مى كنند، اى آدم ؛ اگر او را در حالى كه مى فرمود: واعطشاه ، واقلة ناصراه مى ديدى ... بطورى كه تشنگى ميان او و آسمان مثل دود حايل شده بود.... هيچكس جواب او را نمى دهد. مگر با شمشير و... او را مانند گوسفند از پشت سر ذبح مى كنند و مال و كاروانش را بتاراج و غارت مى برند... سر او و يارانش را شهر به شهر مى گردانند... حضرت آدم (ع ) تا اين واقعه را شيند مثل مادرى كه جوانش را از دست داده بلند بلند گريه كرد. بحارالا نوار، 44، 245 لبيك يا علي |
245 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 04 مهر 90 - 20:53:27
با سلام جناب موعود بنده از شما معذرت ميخواهم , شما بايد اين حق را بمن بدهيد كه كساني هستند از فرقه وهابيت با استفاده از اين نمونه اسمها شبهه پراكني ميكنند . براي شما ارزوي توفيق دارم . جناب بهروز اميد ما به اين است كه تمامي مردم جهان در نهايت مسلمان انهم از شيعيان حضرت علي عليه السلام بشوند . ان شاء الله . إمام عليّ بن موسى الرضا (صلوات اللّه عليه) فرمودند : «رَحِمَ اللّهُ مَنْ أحى اَمَرنا رحمت خدا بر آنكس كه امر ما را زنده نگه مى دارد». پرسيدند: چگونه مى توان امر شما (جايگاه و فضايل و ادامه) را زنده نگه داشت؟ فرمودند: «يَتَعَلَّمُ عُلومنا ويعلّمها الناس، فَإنَّ الناس لو عَلِموا محاسن كلامنا لا تَّبعونا. اينگونه كه علوممان را ياد گيرند و همان را به مردم تعليم دهند. شك نداشته باشيد كه اگر مردم، كلام نيكوى ما و نكات و اثرات آن را بدانند، حتماً از ما تبعيّت خواهند كرد». كمي فكر كنيد شايد شما هم به صراط مستقيم كه همان راه و روش حضرت محمد صلي الله عليه و اله ميباشد هدايت شويد ان شاء الله لبيك يا علي |
246 |
نام و نام خانوادگي: بهروز -
تاريخ: 05 مهر 90 - 11:34:47
سلام آقاي مجيد م علي نمي دانم چرا شما ديگر اين حرف ها را به حضرت علي نسبت ميدهيد شايد الان بگويد از صحيح مسلم است ولي اين رو علماي شما به ما نسبت ميدهند حضرت علي اگر ميدانست حضرت عمر دروغگو هست هرگز به ايشان(حضرت عمر)دختر نميداد بعدشم اين داستان رو كه از آدم بود رو بازم علماي شما براي سرگرم كردن شما ساختن من نميگم امام حسين مورد ظلام واقع نشد به ايشان ظلم شد اما واقع اين حرف ها كفر وگناه بزرگي است. شما چرا انقدر زود گول ميخوريد تو رو خدا هرچه ميخوايد بگيد ولي حرف از جانب حضرت علي نگيد كه نسبت به حضرت علي گناه ونامردي كرديد.من قبول دارم حضرت محمد براي مادرش گريه كرد درست اما حضرت محمد تا 20سال كه براي مادرش گريه نكرد همه ما ميمريم پس گريه كردن زمان خود را دارد . |
247 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 05 مهر 90 - 12:47:02
با سلام جناب موعود سوال كرده بوديد شرك چيست ؟؟ جواب اين سوال بسيار مشكل ميباشد و خود شما بايد در اين مورد مطالعه كنيد . به زبان ساده ميتوان گفت شرك يعني اينكه براي الله سبحان تعالي در امور خلقت و اداره ان شريكي قائل بشويم . اما مگر نه اينكه خود الله سبحان تعالي عمالي دارد بنام ملائكه . ايا براي رساندن وحي به پيامبرانش ؟؟ ايا انكساني كه به بعضي ها تهمت مشرك بودن را به ديگران ميزنند ( بعنوان مثال وهابيون منحرف از دين اسلام به شيعيان ) خود از ديگران كمك نميگيرند ( نوعي شريك قراردان است ديگر ) ايا انها به دكتر يا مهندس يا افراد عادي براي اجراي كارهاي روزمره مراجعه نميكنند ؟؟ من كساني از اين جماعت را ميشناسم كه براي دست يافتن به كسي يا جائي به فراش غير مسلمان مراجعه كرده اند و چنان عجز لابه ميكنند كه نگو . در اين مورد بحث بسيار طولاني خواهد بود مگر اينكه خودتان با درايت مطالعه كنيد تا راضي شويد . ================================================================================== اما سوال شما در مورد شب قدر و امام زمان ( عج ) . بهترين مومن به الله سبحان تعالي در حال حاضر و زنده چه كسي ميباشد ؟؟؟ اگر از ان كساني كه معتقد بوجود حضرت مهدي عجل الله تعالي ميباشند بپرسيد سريعاً و صريحاً ميگويند ايشان . حال از شما ميپرسم ايا ممكن است ايشان كاري را بدون اذن الله سبحان تعالي بكنند ؟؟؟؟؟ . مسلماً ميگويد نه . ايا قبول داريد كه ايشان حجه الله سبحان تعالي در همه عالم خلقت ( يا نعوذ بالله حداقل بروي كره زمين ) ميباشند حتما ميگويد بله البته بعنوان يك شيعه ( اما اگر از اهل سنت بپرسيد هرچه بگويند ميگويم پس حديث («من لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية » «هرکس امام زمانش را نشناسد با مرگ جاهلى از دنيا رفته است.» صحيح مسلم ). چي شد ؟؟ تعيين مقدرات ما بوسيله حضرت حق تعالي ميباشد كه به دست تواناي امام زمان (عج ) سپرده ميشود . البته جالب اينجاست كه الله سبحان تعالي بركات خود را بر تمامي مخلوقات ( چه مومنيين چه مسلمين چه مشركين و چه انس و چه جن ..... ) تعيين ميكند. اما در مورد توسل اوليا و ائمه و اينكه ايا انها به كساني متوسل شده اند . بگذاريد اين را به زبان ساده بگويم ... عمل توسل و وسيله قرار دادن هميشه براي مومنان به بالاتر بوده است بالاتر از اوليا و ائمه چه كسي مباشد ؟؟؟ ايا انها خود وسيله توسل نيستند . اما در اين مورد حديثي مي اورم حضرت علي عليه السلام پس از ماجراى سقيفه اظهار ناراحتى كرد و حق خود را خواسته و کمک طلبيد و فرياد کشيد؛ زيرا در نزد وى حاضر نشدند و بيعت نکردند. و او در حاليکه رو به سوى قبر رسول خدا ( حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم ) کرده بود گفت:" اى فرزند مادرم، اين قوم، مرا ناتوان يافتند و چيزى نمانده بود كه مرا بكشند" و فرمود: واى جعفر من امروز جعفر ندارم؛ واى حمزه؛ من امروز حمزه ندارم!!!. إبن أبي الحديد المدائني المعتزلي، أبو حامد عز الدين بن هبة الله بن محمد بن محمد (متوفاي655 هـ)، شرح نهج البلاغة، ج ج 11، ص 65، تحقيق محمد عبد الكريم النمري، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت / لبنان، الطبعة: الأولى، 1418هـ - 1998م. ================================================================================= حديث دوم ======= عمر گفت: برويد اگر به شما اجازه داد وارد شويد، وگرنه بدون اجازه وارد شويد آنها آمدند و اجازه خواستند. حضرت زهرا سلام الله عليها فرمود: « به شما اجازه نمي دهم بدون اجازه وارد خانه ي من شويد » . بار ديگر بازگشتند، ولي قنفذ ملعون آنجا ماند. آنها ( به ابوبکر وعمر) گفتند: فاطمه سلام الله عليها چنين گفت وما از اينکه بدون اجازه وارد خانه اش شويم خود داري کرديم . عمر عصباني شد و گفت: ما را با زنها چه کار است؟! سپس عمر به مردمي که اطرافش بودند دستور داد تا هيزم بياورند . آنان هيزم برداشتند و خود عمرنيز همراه آنان هيزم برداشت و آنها را اطراف خانه علي و فاطمه و فرزندانشان عليهم السلام قرار دادند . سپس عمر با صداي بلند بطوريکه علي و فاطمه عليهما السلام بشنوند فرياد زد « به خدا قسم اي علي بايد خارج شوي و با خليفه ي پيامبر بيعت کني، وگرنه خانه را با شما به آتش مي کشم » ! حضرت زهرا سلام الله عليها فرمود: اي عمر، ما را با تو چه کاراست ؟ عمر گفت: در را باز کن، وگرنه خانه را با خودتان به آتش مي کشم ! حضرت فاطمه سلام الله عليها فرمود: آيا از خدا نمي ترسي که به خانه من هجوم مي آوري؟! ( کلمات مستدل و در عين حال سوزناک فاطمه سلام الله عليها در عمر تأثيري نکرد ) و عمر از کار خود منصرف نشد . عمر آتش طلبيد و آن را بر در خانه شعله ور ساخت ، و سپس با فشار به درب خانه، داخل شد. حضرت زهرا سلام الله عليها در مقابل او آمد و فرياد زد: «يا ابتا يا رسول الله» ! عمر شمشيرش را که در غلاف بود بلند کرد و به پهلوي حضرت زد .آن حضرت ناله کرد : « يا ابتاه»! عمر تازيانه را بلند کرد و به بازوي حضرت زد . آن حضرت صدا زد : « يا رسول الله ، ابوبکر و عمر با بازمانده ات چه بد رفتاري کردند. کتاب سليم بن قيس هلالي ـ به تحقيق اسماعيل انصاري زنجاني ـ ص 149 و150 ؛ باب قضايا السقيفة علي لسان سلمان الفارسي . ============================================================================== به اين چند جمله خوب توجه بفرمايد: حضرت علي عليه السلام فرمودند : واى جعفر من امروز جعفر ندارم؛ واى حمزه؛ من امروز حمزه ندارم!!!. حضرت فاطمه سالام الله عليه فرمودند : « يا ابتاه»! ايا اين توسل نيست ؟؟؟ هرچند كه حضرت علي عليه السلام از نظر مقام الهي فوق جناب سيد الشهد حمزه عليه السلام و حضرت جعفر طيار ابن ابوطالب بودند . =========================================================================== يك حديث هم از اهل سنت بگويم كه اهل سنت هم بهتر متوجه اين موضوع بشوند و فريب منافقين وهابي باز مانده اي ابن ثديه منافق را نخورند . در زمان عمر، مردم دچار قحطى و خشكسالى شدند، مردى كنار قبر پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)آمد و گفت: اى رسول خدا مردم نابود شدند، از خداوند براى امّتت طلب باران كن، رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) در عالم خواب به آن مرد فرمود: نزد عمر برو و از جانب من به او سلام برسان و بگو: بزودى باران خواهد آمد و سيرآب خواهيد شد، و بگو: كيسه سخاوت را گسترده ساز. ( البته بنده به اين قسمت شك دارم حتما ان مرد از ترسش از عمر اينرا اضافه كرده بود يا علماي تحريف انرا اضافه كرده اند ) آن مرد ماجراى خوابش را براى عمر نقل كرد، قطرات اشك از چشمان عمر جارى شد و گفت: خداوندا كوشش و جديّت كردم، ولى هميشه ناتوان و عاجز بودم. فتح الباري: 2/412، في باب سؤال الناس الإمام الاستسقاء إذا قحطوا، والبداية والنهاية: 7/105. تاريخ دمشق: 44/346 و 56/489، الإصابة: 6/216، المصنّف لابن أبي شيبة: 7/482، وكنز العمّال: 8/431. لبيك يا علي |
248 |
نام و نام خانوادگي: منتظر منتقم فاطمه -
تاريخ: 09 مهر 90 - 22:06:50
بسم الله الرحمن الرحيم سلام. جناب بهروز بحث ازدواج دختر حضرت علي عليه السلام در صفحه ي ديگر هست. بيا اونجا اظهار وجود كن!!!!!!!!!!! البته اگر نميترسي!!!!!!!!!!!!!! اللهم عجل لوليك الفرج |
249 |
نام و نام خانوادگي: موعود -
تاريخ: 20 مهر 90 - 01:22:35
جناب بهروز!من نه بوسيله ي اين سايت نه هيج سايت ديكري تغييرعقيده نداده ام.من قبل ازماه رمضان بعدازحدوديك سال تحقيق وديدارباعلماي شيعه كليات اين مذهب رابذيرقته ام.اماهنوزدرمسايلي مثل توسل وبيشترازهمه عزاداري باانهااختلاف نظردارم.البته اين راهم بدانيد كه شيعه شدن من وديكران جيزي راثابت نميكندبس نيازي به دروغ كويي نيست.ياحق |
250 |
نام و نام خانوادگي: مجيد م علي -
تاريخ: 20 مهر 90 - 12:52:32
با سلام جناب بهروز اولاً گفتم صحيح مسلم هم اين قضيه را گفته . اينكه علماي شيعه گفته اند ابوبكر و عمر دروغگو خيانتكار و خائن ما انرا قبول ميكنيم ولي شما چي ايا حاضريد صحيح ((؟؟؟؟؟؟؟ ) مسلم را رد كنيد ؟ اين حرف را هم من نميگوييم علماي شما انرا گفته اند . اما در مورد ام كلثوم ما معتقد هستيم كه اين دختر ابي قحافه از جناب اسماء و خواهر جناب محمد ابن ابي بكر ( عتيق ابيقحافه ) مي باشد با اين همه حضرت علي عليه السلام با اين ازدواج مخالف بود با اينكه به اسم خليفه مسلمين هم بود . در ثاني همين ازداواج از دلاليل دروغ اهل بدعت ميباشد چه حسني براي عمر داشته ؟؟؟؟ايا دروغ هاي او را راست ميكرده ايا خيانتكاري او را عمل صالح ميكرده . اگر جداُ فضيلتي برايش بوده پس بايد براي فرعون هم فضيلتي قائل شد . در مورد گريه حضرت محمد صلي الله عليه و اله و سلم بر مادر مكرمشان حضرت امنه رحمه الله عليه بعد از 20 سال كه مورد توافق شماست پس مطمئن باشد قبل از 20 سال هم امكان داشته عقل سليم اين را ميگويد . لبيك يا علي |
251 |
نام و نام خانوادگي: محسن -
تاريخ: 23 مهر 90 - 13:54:44
دوستان عزيز مثل اينكه شما اينجا رو با Chat room اشتباه گرفتين اين مطلب راجع به سخنان آقاي م-خ است. راستي تا يادم نرفته اينم از لينك شعر درخيابان چهره آرايش نكن با صداي مرحوم آقاسي كه توسط آقاي م-خ به سرقت رفته: http://www.mediafire.com/?870czto9xdd92d3 |
252 |
نام و نام خانوادگي: va -
تاريخ: 17 آبان 90 - 15:26:51
در اين سايت دروغي واظح مطرح شده كه در مورد مولوييمان خير شاهي گفته شده است |
253 |
نام و نام خانوادگي: امين وهابي -
تاريخ: 25 آبان 90 - 01:08:56
اخر احمق ها اگه فاطمه شهيد ميشد؟چطور غسل وكفن داشت؟مگه نه اينكه شهيد را غسل نمي كنند؟از قديم گفتن دروغگوكم حافظه است؟ جواب نظر: با سلام دوست گرامي بهتر است به جاي گفتن مطالبي كه نشاندهنده بي سوادي علمي شما است تحقيق كنيد كه آيا همه شهدا غسل و كفن ندارند ، يا تنها شهيد در معركه جنگي !! گروه پاسخ به شبهات |
254 |
نام و نام خانوادگي: سيد محمد حسيني -
تاريخ: 28 آبان 90 - 15:02:24
جواب نظر جناب--------------------------------امين وهابي------------------------------------ اولا نسبت به ما ادب را رعايت نميكنيد حداقل نسبت به دختر پيامبر با ادب باشيد.منظورتان حضرت فاطمه الزهرا (سلام الله عليها ) است؟ متاسفم برايتان شمايي كه اگر قبل از اسم عايشه ام المومنين را نياوريم آن را بر حساب بي ادبي ما نسبت به پيامبر ميدانيد نسبت به اين كلام خود چه پاسخي داريد؟ يا حق |
255 |
نام و نام خانوادگي: امين آغا -
تاريخ: 29 آبان 90 - 11:04:42
جناب امين وهابي تا ببينيم شهيد كه باشد؟ شهيد راه خدا ؟ يا شهيد راه عمـــــــــــر كه نمازش با بود و نبود آب نسبت مستقيم داشت . دروغگو هم احمق است تا كم حافظه. ما كه شيعه ها كه اهل سنت پيامبريم شهدامون غسل و كفن مفصل دارند شما عمري ها رو نمي دونم و مثل شما احمقانه اظهار نظر نميكنم . از قديم گفتن " هرجا عمريه عقل نيست و هرجا عقل هست عمري نيست " اين جمله بالايي رو خوب بخون و نكات ريز و مهمشو در بيار و رو در و ديوار خونتون بچسبون . خيلي به دردت ميخوره اگه طالبش باشي . تابحال كفتار ديدي كه با بي احترامي در حضور شير ميپره يه ناخنك به طعمه ميزنه بعد فرار ميكنه؟ شماها هم همانطور ميپريد و بدون تفكر قبلي يه تيكه ميندازيد و برميگرديد. اين است عقل عمـــري آره اين است عقل عمري |
256 |
نام و نام خانوادگي: منتظر منتقم فاطمه -
تاريخ: 29 آبان 90 - 14:23:22
بسم الله الرحمن الرحيم در جواب(امين وهابي)سگ جيره خوار انگليس !!!!!!!!!!!!!!!!!!!! مگر پيامبر(ص) شهيد نشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!! بوسيله سم آن زن يهودي؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چرا او را غسل دادند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ البته خلفاي شما در غسل دادن پيامبر(ص) نبودند!!!!!!!!!!!!! بله.........داشتند براي پيامبر جانشين تعيين ميكردند!!!!!!!!!!!! چون پيامبر(ص)مثل اهل سقيفه و(آن سه) عقل كل نبود و عقلش نميرسيد كه بعد از خود جانشين تعيين كند!!!!!!!!!!! بله آنها از پيامبر عقلشان كاملتر بود!!!!!!!!!!!! فكر كن بچه!!!!!!!!!!!!!!!بعد جواب بده!!!!!!!!! فكر!!!!!!!!! اللهم عجل لوليك الفرج |
257 |
نام و نام خانوادگي: عارفه -
تاريخ: 29 آبان 90 - 20:46:08
سلام عليكم اتاق مكتب شيعه ي علي ع در مسنجر آلفور فعاليت خود را شروع كرده است. اهداف اين اتاق انشالله ::: 1) پخش مناظره هاي عالمان شيعه ي علي ع با موالي اهل سنت و وهابيون 2) برگزاري مناظره هاي انلاين 3) پاسخ به شبهات 4) ايجاد محيطي براي تبادل نظر بصورت انلاين براي حضور در اين اتاق ابتدا لازم است مسنجر الفور را دانلود كرده و با ايجاد ايدي در الفور به قسمت گفتگو رفته و اتاق مكتب شيعه ي علي ع را انتخاب فرماييد . *** الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي جَعَلَنَا مِنَ الْمُتَمَسِّكِينَ بِوِلاَيَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَئِمَّةِ عَلَيْهِمُ السَّلاَمُ*** |
258 |
نام و نام خانوادگي: حسن احسانمنش -
تاريخ: 21 بهمن 90 - 14:04:01
محمد تا نبوت را برانكيخت. ولايت را بكام شيعيان ريخت. ولايت باده غيب و شهودست. كليد مخزن سرّ وجود است محمد با علي روز اخوت ولايت را گره زد بر نبوت محمد را على آيينه دارست. نخستين جلوه اش در ذوالفقارست كسى جز او توانايي ندارد. كه زخم شيعه را مرحم گذارد ياد و خاطره محمد رضا آغاسى گرامى باد |
259 |
نام و نام خانوادگي: محسن -
تاريخ: 21 بهمن 90 - 20:13:24
آقاي احسانمنش مرد حسابي دلت ميخواد دوستان اين شعر مرحوم آغاسي رو هم بدزدن. فردا پس فردا كه ديدي شعر بالا رو يكي از برادران خوند وبه جاي كلمه ولايت - خلافت و شيعيان كلمه ....رو گذاشت پشيمون ميشي. |
260 |
نام و نام خانوادگي: محمد علي مقدس -
تاريخ: 24 بهمن 90 - 01:11:38
آقايان وهابي در بيراهه اي که داريد ميرويد مسير مستقيم به جهنم است ؟؟؟ نتيچه اين همه جنايت که در طول تاريخ بزرگان شما مرتکب شدن وشما هم پيروي ميکنيد چه دست آوردي براي شما داشته ؟ شما بار ها وسالها ست که نوکري خودتان به شيطانها ي زمان بخاطر مبلقي پول ومدتي خوشگذراني هديه نموديد وبعد هم مثل سگهاي ولگرد شمارا از ميان بر داشته وبر ميدارن اقايان وهابي پيروا علي و ولايت در اين گشور امام زماني بيش از شست ميليون سرباز جانفدا دارد ودهان هر کسي را خورد ميکنيم که به اهلبيت رسولالله توهين کند ما عزيزان اهلسنت را بردر خودمان ميدانيم وانشاالله وهابيها نخواهند توا نست بينمان طفرقه کنند بايد همه هوشيار باشيم که اين فرقه ظالمه ضد دين اسلام را از خود دور کنيم لعن ونفرين خدا براونها |
261 |
نام و نام خانوادگي: کنکاش -
تاريخ: 04 خرداد 91 - 08:38:19
عزZزانم سلام خدمت جامع واحداسلام کوتاسخن مدZون بودن عمر عثان ابوبکرکاهشZ رابارنمZ اورد دامن زدن اZن حرف باعث کاهش نفوس شZعه وسنZ وقرتبZشتردشمن هردو مZگردد |
262 |
نام و نام خانوادگي: راه برتر -
تاريخ: 08 خرداد 91 - 01:31:51
واقعا متاسف شدم براي نويسنده اين متن که واقعا مشخص نيست چرا اينقدر دروغ به خورد شيعه ها ميدن تاهمچنان برراه کج خود حرکت کنند آيا واقعا اين نويسنده حديثي که پيامبر (ص) فرمودند درمورد عشره مبشره که طلحه وزبير ياران صددرصد بهشتي پيامبر هستندنديده يا به شيعه ها نمي گن تا موضوع برايشان روشن شود نکته ديگه درمورد مادر مومنان حضرت عايشه صديقه (رض) که پيامبر فرمودند برويد نيمي ازدين راازحميرا يعني حضرت عايشه صديقه بگيريديا آيات قران کريم سوره نورآيات 11تا26که مستاق پاکي حضرت عايشه است را چرا درکتب شيعه بازهم برهمان قول باطل وپوشالي خود هستيد حرکت مي کنيدکه مي گوييد اين آيات درمورد حضرت عايشه نبوده.که قرآن کريم مي فرماييد که زنان پاک بامردان پاک ازدواج ميکنندومردان پاک بازنان پاک ازدواج مي کنند. ونکته ديگر اينکه دراهل سنت هيچ کسي اهانت نميکند ومولوي خيرشاهي به خاطر اينکه راست گفته تو بايد از اوانتقاد کني .اگر حضرت عمر نبو الا نتو همان آتش پرست بدبخت بودي .وسلام |
263 |
نام و نام خانوادگي: عليرضا ن -
تاريخ: 08 خرداد 91 - 18:09:52
با سلام جناب راه برتر به ... اولاً ، خبر حديث عشره مبشره که به صورت عام و مطلق مي گويد که افراد نام برده بدون هيچ قيد و شرطي اهل بهشت هستند، وقتي به قران عرضه مي شود، مي بينيم که خداوند متعال رفتن به بهشت را مشروط به عمل صالح و اطاعت بي چون چرا از خدا و پيامبر نموده است. 1)وَ بَشرِ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصلِحَتِ أَنَّ لهَُمْ جَنَّتٍ تجْرِى مِن تحْتِهَا الاَنْهَرُ كلَّمَا رُزِقُوا مِنهَا مِن ثَمَرَةٍ رِّزْقاً قَالُوا هَذَا الَّذِى رُزِقْنَا مِن قَبْلُ وَ أُتُوا بِهِ مُتَشبِهاً وَ لَهُمْ فِيهَا أَزْوَجٌ مُّطهَّرَةٌ وَ هُمْ فِيهَا خَلِدُونَ= به كسانى كه ايمان آورده اند و عمل صالح دارند، بشارت ده ، كه باغهائى از بهشت براى آنها است ، كه نهرها از زير درختانش جارى است ....(بقره آيه25) 2)وَ مَن يَعْمَلْ مِنَ الصلِحَتِ مِن ذَكرٍ أَوْ أُنثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئك يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لا يُظلَمُونَ نَقِيراً= و كسى كه چيزى از اعمال صالح انجام دهد خواه مرد باشد يا زن ، اما ايمان داشته باشد، چنان كسانى داخل در بهشت ميشوند و كمترين ستمى به آنها نخواهد شد.(نسا 124) 3)إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصلِحَتِ جَنَّتٍ تجْرِى مِن تحْتهَا الاَنْهَرُ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ= خداوند كسانى را كه ايمان آورده اند و عمل صالح انجام داده اند در باغهائى از بهشت وارد مى كند كه نهرها زير درختانش جارى است .(حج آيه 14) آيات ديگر که در همه آنان خداوند شرط رفتن به بهشت را مشروط به عمل صالح و اطاعت بي چون چرا از خدا و پيامبر دانسته است. دوماَ)اگر شما حديث مورد نظر را نگاه كني ، مي بيني که تکرار لفظ الجنة بعد از هر اسم شباهت به يک تعليم بچگانه دارد نه بيان عالمانه، يعني هر جا مطلبي با يکبار گفتن يک کلمه يا جمله، تفهيم مي شود، اگر آن کلمه يا جمله را تکرار کند موجب بيهودگي کلام و از نظر فن، لغو محسوب مي شود و فصاحت و بلاغت در آن رعايت نشده است. حالا که همه مسلمانان رسول اکرم (ص) را فصيح ترين عرب مي دانيم، هيچ موقع نمي فرمايد که فلاني در بهشت است، فلاني در بهشت است، فلاني در بهشت است و ..... بلکه مي فرمايد که من و فلاني و فلاني و فلاني .... در بهشت خواهيم بود، يعني با گفتن يک بار لفظ بهشت مطلب را مي رساند. سوماً) خداوند در سوره محمد آيه 33مي فرمايد که : يَأَيهَا الَّذِينَ ءَامَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسولَ وَ لا تُبْطِلُوا أَعْمَلَكمْ=اى كسانى كه ايمان آورده ايد اطاعت كنيد خدا، و اطاعت كنيد رسول خدا را، و اعمال خود را باطل مسازيد. که اين ايه شريفه بيانگر اين واقعيت است که در نزد خداوند ، حالت و موقعيت فعلي افراد ملاک و ميزان است نه حالت سابقه و اعمال گذشته. يا ضرب المثل معروف خودمان که ، داشتم داشتم و بودم بودم قبول نيست، بلکه دارم دارم و هستم هستم قبول است. چهارماً) اگر شما نگاه به تاريخ کنيد، مي فهمي که طلحه و زبير نه تنها اهل بهشت نيستند، بلکه مستحق عذاب و نفرين هستند. زيرا اينان بي اعتنا به خدا و رسول بي شرمي را تا جايي رساندند که زنان و محارم خود را در خانه محفوظ داشتند و با کمال وقاحت و بي شرمي ، ناموس رسول خدا را به ميدان جنگ کشاندند. طلحه در زمان پيامبر خدا بي شرمي را به انجا رسانيد که پست ترين ادمها نيز اين کار را انجام نمي دهد، او در زماني که رسول خدا زنده بود و در کمال صحت و سلامت بود، نظر سوء نسبت به زنان پيامبر به خصوص عايشه داشت و با کمال بي شرمي در بين مردم مي گفت: محمد مي ميرد و ما زنانش را مي گيريم و من عايشه را مي گيرم و اين حرفها و سخنها در بين مردم شايع شد و به گوش مبارم رسول خدا رسيد و غيرت آن حضرت را به جوش آمد و روح و روانش را آزرده و شکنجه شد و چاره اي نداشت تا اينکه خداوند متعال آيه تحريم زنان پيامبر را براي ديگران نازل فرمود و فکر و خيال و روان پيامبر را تا حدي آرام و مطمئن شد. پنجماً) پيامبر که به شما ها فرمودند که نيمي از دينتان را از عايشه بگيريد، لطف ان را جلوي آينه بگذار تا صد در صد دينتان را از عايشه بگيريد. |
264 |
نام و نام خانوادگي: سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي) -
تاريخ: 08 خرداد 91 - 19:40:50
سلام عليکم جناب راه برتر مگر صحاح خود را قبول نداريد ؟!!! چگونه خود را اهل سنت مي دانيد مگر اين حديث در تمام کتابهاي صحيح شما نيامده که است شرط مسلمان و منافق حب و بغض حضرت علي بن ابيطالب(ع) است ؟! بنابراين لطف کنيد به ما بگوئيد که طلحه، زبير، معاويه، عائشه و ... طبق اين حديث صحيح که در تمام صحاح شما آمده است، مومن بودند يا منافق ؟! نميتوانيد بگوئيد افراد مذکور حب حضرت علي بن ابيطالب (ع) را داشتند ! زيرا چگونه ممکن است کسي را دوست داشته باشيد و برايش لشگر کشي کنيد !!! از طرفي پيامبر اکرم(ص) در غدير خم فرمودند : من کنت مولاه فهذا علي مولاه اللهم وال من والاه اللهم عاد من عاداه ... در واقع اگر دقت کرده باشيد رسول خدا(ص) فرمودند: هر که من مولاي اويم اين علي(ع) مولاي اوست. خدايا با دوستان علي دوست و با دشمنان علي دشمن باش ... لطفآ بفرمائيد طبق دعاي رسول خدا(ص) که قطعا هم استجابت شده است، طلحه، زبير، معاويه، عائشه و ... با توجه عملکردشان در مقابل امير المومنين علي(ع) منافق بودند يا مسلمان ؟! لطف کنيد حاشيه نرويد، پاسخ کاملا مشخص است اما براي افرادي که مانند شما تعصب دارند جاي بسي تآسف است که نفاق را مي بينند و مي شناسند اما همچنان در پيروي از عاملان نفاق سرسختي ميکنند ممکن است براي شناخت مؤمن و منافق و ايمان و نفاق راههايي وجود داشته باشد. اما اين از مسلّمات و دور از انکار است که رسول گرامي با عناوين و القاب مختلفي حضرت علي(ع) را به عنوان معيار و ترازو براي اين امر مهم معرفي کرده است. وقتي به کتب معتبر خودتان از جمله کتب شش گانه اهل سنت که به عنوان «صحاح سته» معروف است و کتب معتبر ديگر نگاه مي کنيم، احاديثي را مي بينيم که حکايت از اين مي کند رسول خدا(ص) که خودش براي اسلام و مسلمين اسوه حسنه بود، حضرت علي(ع) را به عنوان معيار و ترازو و تشخيص مومن از منافق معرفي نموده است و حتي در زمان حيات آن حضرت صحابه ملاک مومن و منافق را بر حب و بغض آنحضرت قرار مي دادند. اگر در پي شناخت بيماري مهلک و مسري نفاق و پذيرفتن اسلام ناب و رساندن و رسيدن به هدف نهايي خود به صورت ناب و خالص هستيد، بايد معياري را برگزينيم که رسول اکرم(ص) که در هدايت و ابلاغ غرض و نفعي جز رسيدن بشر به کمال نهايي ندارد، معرفي کرده باشد. بنابراين ملاک مومن و منافق با تصريح صحاح سته و ديگر کتابهاي اهل سنت ذات مقدس حضرت امير المومنين علي بن ابيطالب(ع) است. کتب شش گانه اهل سنت (صحاح سته) هفت روايت در اين کتب آمده است؛ از جمله در صحيح مسلم يک روايت، سنن نسائي دو روايت، جامع ترمذي سه روايت، و سنن ابن ماجه يک روايت. به طور کلي از اين روايات چهار عنوان استفاده مي شود که در ضمن به روايات هم اشاره مي کنيم. الف. مرا جز مؤمن دوست و جز منافق دشمن نمي دارد. 1. «حدثنا ابوبکربن ابي شبيه ناوکيع و ابومعاويه عن الاعمش و حدثنا يحيي بن يحيي و اللفظ له ـ اخبرنا ابومعاويه عن الاعمش عن عدي بن ثابت عن زر قال: قال علي(ع) والذي خلق الحبة و برا النسمة انه لعهد النبي (الامي) الي ان لا يحبني الا مؤمن و لايبغضني الا منافق.»[2] ب. اي علي، تو را جز مؤمن دوست و جز منافق دشمن نمي دارد. 2. «اخبرنا يوسف بن عيسي... عن زر قال: قال علي(ع) انه لعهد النبي الامي الي انه لايحبک الا مؤمن و لا يبغضک الا منافق.»[3] اين معنا با ادات حصر و استثناي بعد از نفي آورده شده که بيشترين تأکيد را مي رساند. حديث انسانها را به دو قسمت تقسيم نموده و براي شناخت نفاق از ايمان و برعکس در زندگي انسان، حضرت علي(ع) را معيار معرفي کرده است. مؤمن واقعي حضرت علي(ع) را دوست مي دارد و منافق واقعي حضرت علي(ع) را نه فقط دوست ندارد، بلکه دشمني دارد. ج. حضرت علي(ع) را منافق دوست و مؤمن دشمن نمي دارد. 3. «حدثنا واصل بن عبدالاعلي بن محمد بن فضيل عن عبدالرحمن ابي النصر عن المساور الحميري، من امه قالت: دخلت ام سلمة فسمعتها تقول: کان رسول الله يقول: «لايحب علياً منافق ولايبغضه مؤمن.»[4] از حديث استفاده مي شود که گفتار رسول خدا(ص) استمرار داشته و همواره مي فرموده که منافق محب حضرت علي(ع) و مؤمن مبغض حضرت علي(ع) نمي شود. د. ما گروه انصار منافقين را به بغض حضرت علي(ع) مي شناسيم. 4. «حدثنا قتيبة بن جعفر بن سليمان بن ابي هارون العبدي عن ابي سعيد الخدري، قال: ان کنا لنعرف المنافقين نحن معشر الانصار لبغضهم علي بن ابي طالب(ع)[5] 1. احزاب: 21. 2. مسلم بن حجاج سجستاني، صحيح مسلم، کتاب الايمان، باب الدليل علي ان جب انصار و علي...، ح239، ص692؛ عبدالرحمن احمدبن شعيب نسائي، سنن نسائي، کتب الايمان، علامة الايمان، ش ح5021، ص2411؛ قزويني، امام حافظ ابي عبدالله محمدبن يزيد الربعي ابن ماجه، سنن ابن ماجه، تصحيح و ترتيب، شيخ صالح بن عبدالعزيزبن محمدبن ابراهيم آل الشيخ، الرياض، دارالسلام، چ3، 1421، السنة فضائل اصحاب، فضل علي (ع)، ح114، ص2492. 3. محمدبن عيسي ترمذي، جامع ترمذي، المناقب، باب مناقب علي (ع)، ح3726، ص2036. 4. نسائي، امام حافظ ابي عبدالرحمن احمدبن شعيب، سنن سنائي، کتاب الايمان، علامة الايمان، ج5025، ص2411. 5. محمدبن عيسي ترمذي، سنن ترمذي، المناقب، علي (ع)، ح3717، ص2035. |
265 |
نام و نام خانوادگي: مهدي گلباف -
تاريخ: 27 مهر 91 - 12:09:05
شما يك مشت آدم زنده كش مرده پرست هستين نه چيزي بيش .پس لطفا تفرقه نياندازين. به همون خود زني براي غيره خدا مشقولين.جزائ كار ما با شما و مولانا خيرشاهي باشد در روز قيامت. |
266 |
نام و نام خانوادگي: امين آقا -
تاريخ: 30 آذر 91 - 08:59:41
عمر پرست نيستيم ديگه . |
267 |
نام و نام خانوادگي: اگرقران وعترت قبول کنند نوکرشونم -
تاريخ: 30 آذر 91 - 15:43:42
اعوذبالله من الشيطان الرجيم وامام بعد سلام عليکم اقاي مهدي گلباف اولا اسم اصليتان را بنويسيد فاميلتان هم ميخوردکه گو..باف باشيدتاگلباف ثانيا زنده کش مرده پرست ماييم يا شما واماماتون ميدوني کيارو ميگم که افرين طلحه زبير عايشه و.... اول اومدن عثمان کشتن بعداومدن پرستيدنش وقيام کردن به خونخواهي ديگ به ديگ ميگه روت سياه واقعاکه ثالثاتفرقه روکسايي انداختندکه توسقيفه جمع شدند رابعا اگه عايشه ام المومنين که اونم خودشو ميزده برا ابوبکر برا رسول الله پس ما هم از ايشون وبه حساب مادرمون پيروي مي کنيم خامسامشغول اين جوريه نه مشقول سادساجزاي حرف ها وکاراي ما با شما ومولاتون همون روز قيامت کنار حوض کوثر الهم عجل لوليک الفرج |
268 |
نام و نام خانوادگي: مسلمان -
تاريخ: 30 خرداد 92 - 22:33:34
سلام متاسفم اگه دارم مى بينم يك يا دو گروه تفرقه انداز امدن اينجا دارن با توهين وتفرقه براى خود چند روم باز كرده ومدير وب هم خوشش أمده شماها حتما از جانب وهابيون عرب شارژ ميشن حتما |
269 |
نام و نام خانوادگي: محسن -
تاريخ: 26 خرداد 93 - 11:33:18
ايكاش فعاليتهاي جتاب مولوي خير شاهي فقط به همين ماجرا وكليپ معروف حضرت عمرو ادعاي مضحك همانطور كه گذشتن شتر از سوراخ سوزن محال است شيعه شدن يك سني محال است ختم ميشداما بنده در وبگردي كه در سايتهاي اهل سنت داشتم متوجه يك نكته بسيار جالب شدم كه اگر شما هم ببينيد متوجه ميشيد كه اين يارو رسما"شرم خورده وحيا رو قي كرده. آقاي خير شاهي در يك حركت جالب ويك دزدي آشكارشعر معروف مداح اهل بيت مرحوم آغاسي كه راجع به حجاب سروده شده است (در خيابان چهره آرايش نكن---- از جوانان سلب آسايش نكن) را با كمي دستكاري به به نام خودشون ثبت كردن . البته نا گفته نمونه كه ايشون به خودشون كمي زحمت دادند وفقط بيت آخر رو تغيير دادند.مرحوم آغاسي در بيت آخر شعرش ميگه: خواهرم اي دختر ايران زمين يك نظر عكس شهيدان راببين اما جناب مولوي فرموده اند: خواهرم اي عاشق دين مبين يك نظر ازواج پيغمبر ببين براي دانلود شعر خواني جناب مولوي در قسمت جستجوي گوگل عبارت سروده مولوي خيرشاهي درمورد حجاب را تايپ كنيدو وارد سايت www.aparat.com بشيد و ويدئو موزيك مورد نظر رو دانلود كنيد وبا نسخه اصلي كه مرحوم آغاسي ميخونه مقايسه كنيد. اين حركت آقاي خيرشاهي منو ياد كتابه ادبيات فارسي دبيرستان انداخت كه توي يك حكايت راوي ميگفت: شعر دزد ديده بوديم ولي شاعر دزد نديده بوديم.خدا بيامرزكجايي كه ببيني مولوي هم شعر وهم شاعر رو باهم دزديده ويك ليوان آب هم روش سر كشيده! علاوه بر اين مقايسه صداي زيباي مرحوم آغاسي وجناب مولاناادم رو ياد آواز بلبل وقار قار كلاغ ميندازه وجالبتر اينه كه حضار ؟؟؟؟ هم همينجوري تحسينش ميكنن! البته جاي تعجب نيست چون اجداد جناب مولوي خيرشاهي در ازاي دريافت چند سكه طلا تمام پيازهاي عكه رو توي مكه فروختندو حديث انا مدينه العدل وعمر بابها رو ازروي حديث انا مدينه العلم وعلي بابها جعل كردندواحاديث مضحك زير را خلق كردند: ايمان ابوبكر به اندازه ايمان نيمي ازامت است پيامبر اسلام(ص) فرمودند:حضرت عمر فاروق رضي الله عنه لياقت پيغمبري داشت،چنان که ترمذي و حاکم هر دو از رسول الله روايت کرده اند که فرموده اند: (لو کان من بعدي نبي لکان عمر بن الخطاب) يعني: اگر من خاتم انبياء نبودم و بعد از من پيغمبري مبعوث مي شد، آن پيغمر عمر بن الخطاب بود» خدا رحمت كنه مرحوم آقاسي رو كه دارفاني را وداع كرد ونديد كه شعر وشاعر رو با هم دزديدن.خدا وكيلي بعضي ازدوستان بايد...باشن كه از شرمندگي بتونن سرشون رو بالا بگيرن. |
[1] [2] [3] [4] [5] [6] [7] | صفحه قبل |