* ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ *
ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ (ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½) ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½
  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ |  ï؟½ï؟½ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ ï؟½ï؟½ï؟½شگï؟½ï؟½
تاريخ: 22 اسفند 1392 تعداد بازديد: 136524 
شهادت‏ حضرت فاطمه زهرا (س) واقعيتى انكار ناپذير
 

بسم اللّه الرحمن الرحيم‏

شهادت حضرت فاطمه زهراء (س) واقعيتى است كه منابع حديثى و تاريخ شيعه و سنّى بر آن گواه است. برخى به علت عدم آشنائى با حديث و تاريخ، در اين واقعيت ترديد نموده‏اند. از اينرو گوشه‏اى از شواهد اين مصيبت بزرگ را تنها از منابع معتبر اهل‏سنّت تقديم پويندگان حق و حقيقت مى‏نمائيم.

* * *

قال رسول اللَّه (ص): «... فتكون اوّل من يلحقنى من اهل بيتى فتقدم علىّ محزونة مكروبة مغمومة مقتولة ».

(فاطمه) اولين كسى از اهل‏بيتم مى‏باشد كه به من ملحق مى‏گردد، پس بر من وارد مى‏شود، محزون، مكروب، مغموم، مقتول...

فرائد السمطين ج 2، ص 34

* * *

قال موسى بن جعفر (ع): انَّ فاطمة (س) صدّيقة شهيده.

اصول كافى ج 1، ص 381

* * *

قال ابن عباس: إنّ الرّزيّة كُلَّ الرّزية، ما حال بين رسول‏اللَّه (ص) و بين كتابه.

مصيبت تمام مصيبت آنگاه رخ داد كه بين پيامبر (ص) و نوشتارش حائل گرديدند.

صحيح بخارى ج 1، 120

* * *

شهادت حضرت زهرا (س) واقعيتى انكارناپذير

تاريخ و حديث اهل سنت و شيعه گواه شهادت جانكاهى است كه قافيه بزرگترين مرثيه تاريخ بشريت را مى‏سازد. كوشش پى‏گير هواداران بانيان اين مصيبت نتوانسته است آن را از آخر اين مرثيه جانگداز پاك كند. و هيهات، هيهات. از نوك قلم پوزش مى‏طلبم و او را به بردبارى و شكيبايى فرا مى‏خوانم تا شايد بتوانم فرياد تاريخ را بر اين فاجعه جانگداز به رشته تحرير درآوردم.

شهادت تنها يادگار پيامبر، «ام ابيها» صحيح بخارى، ج 3، ص 83، كتاب فضائل أصحاب النّبى (ص)، ب 42، ح 232 و ب 61، مناقب فاطمة، ح 278. «بضعة الرّسول» همان ب 42. و سيراعلام النبلاء، ج 2، ص 123 و... «سيده نساء العالمين»، «سيدة نساء اهل الجنّة» و... پس از رحلت آن حضرت آن هم با فجيعترين وضع، آن هم بوسيله... يعنى چه؟

آيا ممكن است؟ اين خبر گوش هر انسان آزاده‏اى را مى‏خراشد، هر عقلى را متحيّر مى‏سازد، بر هر عاطفه‏اى سنگين مى‏آيد. گويا اين همان امانتى است كه بر كوهها و درياها عرضه شد و آنها بر آن طاقت نياوردند.

شايد همين امر موجب گرديد تا توجيه‏گران تاريخ و افسانه پردازان الفت اين واقعيت مسلم تاريخى را انكار كنند. امّا چه مى‏شود كرد، اى كاش زبان لال مى‏شد، قلم مى‏شكست اين خبر دهشت بار را نمى‏شنيديم. و اى كاش آسمانها فرو مى‏ريخت، كوهها متلاشى مى‏شد، جهان بپايان مى‏آمد و اين فاجعه رخ نمى‏داد. چگونه بگويم؟ به كه بگويم؟ چگونه ناله سركنم؟ چگونه فرياد كشم؟ كه اين واقعيت تلخى است كه تاريخ و حديث معتبر گواه آن است.

اين آواى شوم نه تنها از مسلّمات منابع معتبر شيعه است، بلكه معتبرترين كتابهاى اهل سنت بر اين مصيبت شاهدند. صحيح بخارى - معتبرترين كتاب، پس از قرآن در نزد اهل سنت - طليعه اين مصيبت را از قول ابن عباس در ضمن حديثى چنين توصيف مى‏كند «الرزيّة كلّ الزريّة» مصيبت آن مصيبتى كه بر هر مصيبتى برترى دارد، بلكه آن مصيبتى كه همه مصائب را در بر مى‏گيرد، زمينه سازى براى اين مصيبت عظمى‏ بود. نسبت هذيان و... به پيامبر اكرم (ص) «غلبه الوجع» براى جلوگيرى تأكيد بيشتر بر سفارشات آن حضرت درباره شهيد اين مصيبت و... بود. و با جمله «عندنا كتاب اللَّه حسبنا» كتاب را از عترت جدا كرده و زمينه «الرّزيّة كلّ الرّزيّة» را فراهم كردند.

اينك متن حديث (ابن عباس گفت:

چون بيمارى رسول خدا (ص) شديد گرديد، فرمود: چيزى بياوريد تا بر آن براى شما نوشته‏اى بنويسم كه بعد از آن گمراه نشويد. عمر گفت: بر پيامبر (ص) بيمارى چيره گرديده، كتاب خدا در دست ماست ما را بس است، پس اختلاف كردند وجنجال بالا گرفت. پيامبر (ص) فرمود: از نزد من بر خيزيد درگيرى در حضور من سزاوار نيست.

پس ابن عباس بيرون رفت ومى گفت: مصيبت، تمام مصيبت آنگاه رخ داد كه بين پيامبر (ص) ونوشتارش حائل گرديدند.

«عن ابن عباس قال: لمّا اشتدّ بالنّبيّ (صلى الله عليه و سلم) وجعه، قال: ائتونى بكتاب اكتب لكم كتاباً لاتضلّوا بعده، قال عمر: انّ النّبيّ (صلى الله عليه و سلم) غلبه الوجع وعندنا كتاب اللَّه حسبنا، فاختلفوا وكثر الغلط، قال: قوموا عنّي ولاينبغي عندي التنازع، فخرج ابن عباس يقول: انّ الرزيّة كلّ الرزيّة ماحال بين رسول اللَّه (صلى الله عليه و سلم) وبين كتابه.»

صحيح بخارى، ج 1، ص 120، كتاب العلم، باب 82 كتابة العلم، حديث 112. و ج 3، ص 318، كتاب المغازى، باب 199 مرض النّبيّ (ص) و وفاته، حديث 872. و ج 4، ص 225، كتاب المرض و الطب، باب 357 قول المريض قوموا عنّى، حديث 574. و ص‏774، كتاب الاعتصام، باب 1191 كراهية الخلاف، حديث 2169.

شايد آنانكه كلام ابن عباس را مى‏شنيدند كه مى‏گويد: «الرّزيّة كلّ الرّزيّة» واى مصيبت جامع، حيران و آشفته خاطر بودند كه يعنى چه؟ ! ابن عباس چه مى‏گويد؟ ! امّا پس از چند روز انگشت شمار نسبت دهنده هذيان و ياوه‏گويى به پيامبر (ص) كلام ديگرى گفت: به خدا قسم خانه را با شما آتش مى‏زنم. اين ماجرا در منابع فراوانى از اهل سنت آمده كه فقط به چند نمونه آن اشاره مى‏شود.

الف: ابو بكر عبداللَّه بن محمد بن ابى شيبه، شيخ و استاد بخارى، در كتاب المصف، مى‏گويد:

«آنگاه كه بعد از رسول‏خدا (ص) براى ابوبكر بيعت مى‏گرفتند. على (ع) وزبير براى مشورت در اين امر نزد فاطمه (س) دختر پيامبر (ص) رفت وشد مى‏كردند. عمر بن خطاب با خبر گرديد وبنزد فاطمه (س) آمد وگفت: اى دختر رسول خدا (ص) ! به خدا در نزد ما كسى از پدرت محبوبتر نيست وپس از او محبوبترين تويى ! ! وبه خدا قسم اين امر مرا مانع نمى‏شود كه اگر آنان نزد تو جمع شوند، دستور دهم كه خانه را با آنها به آتش كشند. اسلم گفت: چون عمر از نزد فاطمه (س) بيرون شد، على (ع) و... به خانه بر گشتند. پس فاطمه (س) گفت: مى‏دانيد كه عمر نزد من آمد، وبه خدا قسم ياد كرده اگر شما (بدون اينكه با ابوبكر بيعت كنيد) به خانه برگرديد خانه را با شما آتش مى‏زند؟ وبه خدا قسم كه او به سوگندش عمل خواهد كرد »

«حين بويع لأبى بكر بعد رسول اللَّه (ص) كان عليّ والزبير يدخلان على فاطمة بنت رسول اللَّه (ص) فيشاورونها ويرجعون في أمرهم، فلمّا بلغ ذلك عمر بن خطاب، خرج حتّى‏ دخل على فاطمة فقال: يا بنت رسول اللَّه (ص) واللَّه ما أحد أحب إلينا من أبيك وما أحد أحب إلينا بعد أبيك منك، وأيم اللَّه ما ذلك بمانعي أن اجتمع هؤلاء النفر عندك أن أمرتهم أن يحرق عليهم البيت. قال: فلمّا خرج عمر جاؤوها فقالت: تعلمون انّ عمر قد جائني وقد حلف باللَّه لإن عدتم ليحرقنّ عليكم البيت، وأيم اللَّه ليمضينّ لما حلف عليه. »

كتاب المصنف، ج 7، ص 432، حديث 37045، كتاب الفتن.

ب: همين مضمون را سيوطى در مسند فاطمه، آورده است. سيوطى، مسند فاطمه، ص 36. ج:

ابن عبدالبر، در الاستيعاب، نيز اين داستان را نقل كرده است.

ابن عبدالبر، الاستيعاب، ج 3، ص 975. و...:

و سپس با مشعلى بر در خانه فاطمه آمد و در جواب فاطمه كه فرمود: آيا من نظاره‏گر باشم و تو خانه مرا آتش بزنى؟ گفت: بلى. چنانكه بلاذرى مى‏گويد: « ابوبكر به على (ع) پيام فرستاد تا با وى بيعت كند امّا على نپذيرفت. پس عمر با مشعلى آمد، فاطمه (س) نا گاه عمر را با مشعل در خانه‏اش يافت، پس فرمود: يابن الخطّاب ! آيا من نظاره گر باشم وحال آنكه تو در خانه‏ام را بر من به آتش مى‏كشى؟ ! عمر گفت: بلى. »

 «انّ ابابكر ارسل الى علىٍّ يريد البيعة، فلم يبايع فجاء عمر ومعه فتيلة فتلقته فاطمة على الباب، فقالت فاطمة: يابن خطاب ! أتراك محرقاً علىَّ بأبي؟ ! قال: نعم. »

بلاذرى، انساب الاشراف، ج 1، ص 586.

وابوالفداء نيز مى‏گويد:

« سپس ابوبكر عمر بن خطاب را به سوى على وآنانكه با او بودند فرستاد تا آنان را از خانه فاطمه (س) بيرون كند. وگفت: اگر از دستور تو سر باز زدند با آنان بجنگ.

پس عمر مقدارى آتش آورد تا خانه را آتش زند.

پس فاطمه (س) بر سر راهش آمد وفرمود: كجا؟ اى پسر خطاب ! آمده‏اى تا كاشانه ما را به آتش كشى؟ ! گفت: بلى. يا در آنچه امت وارد شده‏اند وارد شوند. »

« ثمّ انّ ابابكر بعث عمر بن خطاب الى عليٍ ومن معه ليخرجهم من بيت فاطمة (رضي‏اللَّه عنها) وقال: ان ابى‏ عليك فقاتلهم، فاقبل عمر بشى‏ء من نار على ان يضرم الدار، فلقيته فاطمة (رضي‏اللَّه عنها) وقالت: الى اين يابن الخطّاب؟ ! أجئت لتحرق دارنا؟ ! قال: نعم، او يدخلوا فيمادخل فيه الامّة. »

ابوالفداء، تاريخ ابى الفداء ج 1 ص 156. دار المعرفة، بيروت.

اين سخن و اين رفتار تفسيرى بر كلام ابن عباس «الرزيّة كلّ الزريّة» گرديد. نه، سخن ابن عباس تفسيرى به گستردگى تاريخ، بلكه به وسعت... دارد، كه در اين رزيّه و ماتم، تاريخ قصيده‏اى سروده است، كه اين گفته و كرده عمر جزء اوّلين مصرعهاى آن قصيده بود. شايد ابن عباس هم از آن غزلى كه عمر سرائيد «غلبه الوجع» در ابتدا «الرزيّة كلّ الزريّة» را درك نمى‏كرد. و تنها پيامبر اكرم (ص) در بستر بيمارى اين غزل غم را تا به پايان خواندند، كه درد و تلخى آن، سختى بيمارى را تحت الشعاع قرار داد. از اينرو عالم بزرگ سنى شافعي جويني - استاد جمعى از علماى اهل سنت، كه يكى از شاگردانش - ذهبى - كه به شاگرديش افتخار مى‏كند و مى‏گويد:

سمعت من الإمام المحدّث الأوحد الأكمل فخرالإسلام صدرالدّين... و كان ديّناً صالحاً.

 تذكرة الحفاظ، ج 4، ص 1505، رقم 24.

 از پيامبر اكرم (ص) نقل مى‏كند كه فرمود:

«چون به دخترم فاطمه مى‏نگرم بياد مى‏آورم آنچه را كه بعد از من بر سر او خواهد آمد و حال آنكه در خانه‏اش ذلّت وارد گرديده، از وى هتك حرمت شده، حقش غضب، و ارثش منع شده، پهلويش شكسته و جنينش سقط گرديده و او فرياد برمى‏آورد « يا محمداه ».... پس او اولين كسى از اهل‏بيتم مى‏باشد كه به من ملحق مى‏گردد، پس بر من وارد مى‏شود، محزون، مكروب، مغموم، مقتول... ».

 «..وانّي لمّا رأيتها ذكرت ما يصنع بعدي، كانّي بها وقد دخل الذّل بيتها وانتهكت حرمتها وغصبت حقّها ومنعت ارثها وكسرت جنبها واسقطت جنينها وهي تنادى: يإ؛ محمداه...فتكون اوّل من يلحقني من أهل بيتي فتقدم عليّ‏َ محزونة مكروبة مغمومة مغصوبة مقتولة. »

فرائد السمطين، ج 2، ص‏34، 35 طبع بيروت. ‏

هنگامى با مشعل آتش براى تسليت دختر پيامبر اكرم (ص) آمدند كه وى «به محسن» باردار بود و تهاجم به خانه و... موجب قتل محسن طفلى كه هنوز پابه دنيا ننهاده بود گرديد. چنانكه ابن ابى دارم - آنكه ذهبى وى را «الامام الحافظ الفاضل... كان موصوفاً بالحفظ و المعرفة» خوانده - جمله «إنّ عمر رفس فاطمة حتّى اسقطت بمحسن ؛ عمر لگدى بر حضرت زهرا (س) زد تا محسن سقط گرديد ». را مورد تقرير و تأييد قرار داده، تا مورد نكوهش گروهى قرار گرفت.

«كان ابن ابى دارم مستقيم الامر عامة دهره ثم فى آخر ايامه كان اكثر ما يقرء عليه المثالب حضرته و رجل يقرء عليه ان عمر رفس فاطمة حتى اسقطت بمحسن. »

سير اعلام النبلاء، ج 15، ص 578.

روشن است زنى كه در اثر تهديد به احراق بيت و آتش زدن خانه‏اش و سقط جنينش و... مريض گردد و مرض او در زمان كوتاهى منجر به فوت وى شود، اين فوت شرعاً و عرفاً و عقلاً قتل و شهادت محسوب مى‏گردد، و به عامل جنايت مستند مى‏باشد، و نيازى به دليل ديگرى ندارد. از اينرو است كه ائمه معصومين: واهل‏بيت رسول‏خدا (ص) مادر خود را شهيد مى‏خواندند. چنانكه حضرت موسى بن جعفر (ع) فرمود:

«إنّ فاطمة (س) صديقة شهيدة»

اصول كافي، ج 1، ص 381، ح 2.

با آنچه گفته شد جاى ترديدى باقى نمى‏ماند، و شهادت دختر پيامبر (ص) براى هيچ شيعه و سنى منصف و غيرمتعصبى قابل انكار نيست. در عين حال باز هم اين قصّه بر باورهاى بسيارى سنگين مى‏آيد و جا دارد كه فرياد برآورند كه: آه چه مى‏گوئى؟ چه مى‏نويسى؟ ساكت باش؟ مگر ممكن است راست باشد؟ اگر راست است، پس چرا افلاك مى‏گردند؟ خورشيد مى‏تابد؟ و.... مگر خدا به پيامبرش نفرمود: «لولاك لما خلقت الأفلاك» و پيامبر اكرم (ص) درباره دخترش نفرمود: «فاطمة بضعة منّى؛ فاطمه پاره‏تن من است»؟

شايد بخارى به دروغ، طليعه اين غزل را سروده است «غلبه الوجع»، «عندنا كتاب اللَّه حسبنا»، «الرزيّة كلّ الزريّة»؟ مگر صحيح بخارى معتبرترين كتاب اهل سنت نيست؟ چرا اين جملات را آن قدر تكرار كرده؟ چرا وى مراسم غريبانه به خاك سپارى فاطمه را در نيمه شب دور از انظار خليفة و... ذكر كرده؟ ومى گويد:

چون فاطمه وفات كرد شوهرش علي (ع) وى را شبانه به خاك سپرد وابوبكر را خبر نكرد وخود بر او نماز گزارد.

فلمّا توفّيت دفنها زوجها عليّ ليلاً و لم يؤذن بها ابابكر و صلّى عليها...

صحيح بخارى، ج 3، ص 253، كتاب المغازى، باب 155 غزوة خيبر، حديث 704.

چرا كراهيت على (ع) ملاقات با عمر را ذكر كرده؟

... أن ائتناو لا يأتنا احد معك كراهيّة لمحضر عمر.

همان مدرك ‏ اگر بخارى مى‏بود شايد مى‏گفت: من تنها نبودم، مسلم هم همين جريان را نقل كرده وگفته است: كه ابن عباس بر اين رزيّة چنان گريست كه از اشكاهايش ريگها تر شدند:

« قال ابن عباس: يوم الخميس وما يوم الخميس، ثمّ بكى‏ حتّى‏ بلّ دمعه الحصى‏، فقلت يا بن عباس وما يوم الخميس؟ قال: اشتدّ برسول‏اللَّه (صلى الله عليه و سلم) وجعه فقال ائتوني اكتب لكم كتاباً لاتضلّوا بعدي فتنازعوا وما ينبغي عند نبىّ تنازع، وقالوا ما شأنه أهجر استفهموه، قال: دعوني... »

ابن عباس گفت: روز پنجشنبه، چه روز پنجشنبه‏اى سپس گريست تا آب ديدگانش ريگها را تر كرد. پس گفتم: روز پنجشنبه چيست؟ گفت: بيمارى رسول خدا (ص) شديد گشت، پس فرمود: بياوريد تا براى شما نوشتارى بنويسم كه بعد از من گمراه نشويد. پس نزاع كردند، ونزاع در نزد پيامبر سزاوار نيست، و گفتند او را چه شده است، هزيان مى‏گويد، از او جوياشويم، فرمود، رها كنيد مرا...

صحيح مسلم، ج 3، ص 455، كتاب الوصيّه باب 5 الوقف ح 22.

ابن ابى شيبه استادم قبل از من فاجعه را روشن‏تر بيان كرده كه تهديد بآتش كشيدن خانه را ذكر كرده. مطلب روشن‏تر از آن است كه بتوان آن را مخفى كرد، چه اينكه اين مطلب در منابع معتبر ما اهل‏سنت فراوان آمده.

شايد كسى تصّور كند: آنچه به سند صحيح ومعتبر ثابت وغير قابل انكار است، تهديد به آتش كشيدن خانه فاطمه (س) است، امّا اصل آتش زدن ثابت نيست. بلى، كلام ابن ابى شيبه به تنهايى آتش زدن بيت وحى را ثابت نمى‏كند، امّا بخارى با نقل بيعت نكردن على (ع) با ابوبكر از به آتش كشيدن بيت نبوّت خبر مى‏دهد. زيرا در نقل ابن ابى شيبه خوانديم كه عمر قسم ياد كرد اگر بيعت نكنند دستور مى‏دهم تا خانه را با اهلش آتش زنند. آنچنان سوگند عمر جدّى بود كه فاطمه (س) سوگند مى‏خورد كه عمر به قسمش وفا خواهد كرد. وبخارى آورده است:

«فاطمه (س) بر ابوبكر غضب نمود پس با وى قهر كرد پس با او سخنى نگفت تا وفات نمود وبعد از پيغمبر (ص) شش ماه زندگى كرد... (و على (ع)) در اين ماههابيعت نكرد.

«فوجدت فاطمة على ابى بكر في ذلك فهجرته فلم تكلمه حتّى‏ توفيّت وعاشت بعد النّبيّ (صلى الله عليه و سلم) ستّة اشهر... ولم يكن يبايع تلك الاشهر. »

صحيح بخارى، ج 3، ص 253، كتاب المغازى، باب 155 غزوة خيبر، حديث 704.

پس بنا بر اين چنانكه بلاذرى در انساب الاشراف مى‏گويد:

« فلم يبايع فجاء عمر ومعه فتيلة ».

عمر به مقتضاى قسمش عمل كرد وبيت اهل البيت را به آتش كشيد.

وآنچه برخى نقل كرده‏اند كه على (ع) پس از تهديد ناگزير از بيعت شد ونوبت به احراق نرسيد، مخالف نقل بخارى است، كه در نزد اهل سنت از اعتبار بيشترى برخوردار است، ونيز شواهد حديثى وتاريخى، آن رامردود مى‏داند. بلى قافيه اين مرثيه و نوحه با سرودن طليعه آن به زبان هر سراينده‏اى جارى مى‏شود، چون با قسم به آتش زدن خانه، وسپس براى وفاء به قسم با مشعل به در خانه آمدن، و سقط جنين و... از دنيا رفتن پس از مدت كوتاهى، قتل و شهادت و مستند به اين مقدمات خواهد بود.

هر چند بعضى از ناقلين اين مرثيه و مصيبت به نتيجه آن تصريح نكرده باشند. امّا همانطور كه گذشت اين مرثيه به وسيله پدر فاطمه (س) پيامبر اكرم (ص) و فرزندانش ائمه اطهار: تا پايان سرائيده شد. تا اينجا به گوشه‏اى از شواهد تاريخى حديثى بر شهادت فاطمه زهرا (س) از منابع معتبر اهل سنت اشاره شد. مطلب آنقدر واضح و روشن است كه نيازى به تكثير منابع نيست.

امّا از طرف ديگر فاجعه آن قدر بزرگ و سنگين است كه هر چند نتوان در ادلّه و مستندهاى تاريخى و حديثى آن خدشه نمود، امّا باز هم عواطف و احساسات به سختى مى‏تواند آن را باور كند.

مگر على (ع) نبود؟ چگونه جرأت كردند؟

على (ع) مى‏ديد؟ مى‏ديد فاطمه (س) را مى‏زدند؟ مى‏ديد آتش شعله مى‏كشد؟ مى‏ديد مصيبتهايى كه روزگاران را همچون شب تار و سياه كرده است بر فاطمه (س) مى‏بارد؟ ! چگونه جرأت كردند؟

مگر نديده بودند على (ع) در خيبر را چگونه از جا كند؟ مگر نديده بودند على (ع) مرحب را چگونه دو نيم كرد؟ مگر نديده بودند على (ع) عمرو بن عبدود را...؟ مگر نديده بودند؟؟؟

مگر نداى جبرئيل را نشنيده بودند «لا سيف الاّ ذوالفقار و لا فتى الاّ على» چگونه جرأت كردند؟ بلى على (ع) را ديده بودند.

اى كاش على (ع) را فقط در اين صحنه‏ها ديده بودند تا جرأت نمى‏كردند. حلم على را هم كه از كوهها سختتر بود ديده بودند.

يافته بودند كه على (ع) نفس پيغمبر (ص) است، و پيغمبر را نيز سالها آزموده بودند، اكنون شروع ماجرا نبود. قبل از آن بر پيامبر (ص) جرأت مى‏كردند. و او را مى‏آزردند ! آن هم نه آزارى همچون آزار مشركان مكّه، كه بر آن حضرت سنگ و خاك و خاكستر و زباله مى‏ريختند ! از آن زشتتر ! و نه آزارى همچون آزار مشركان و يهود و نصارى در جنگها با تير و نيزه و شمشير، بلكه از آن سختتر ! آزار در مورد همسران پيامبر (ص): آه چه دشوار است بر غيرت اللَّه. بايد سر بر ديوار نهاد و تا ابد بر مظلوميت محمد (ص) خون گريست « كه او فرمود: «ما اوذى نبىّ بمثل ما اوذيت» بجاى اينكه با پيروزى‏ها اذيّت و آزارها كم شود افزون مى‏گرديد ! و با رحلتش به اوج رسيد.

يافته بودند كه سماحت و عظمت پيامبر (ص) بر شجاعت و قدرتش فزونى دارد. ديده بودند در مقابل اذيّتهاى مشركين قريش نفرين نمى‏كرد و مى‏فرمود «انّ قومى لا يعلمون» و در مقابل آنانكه بر آن حضرت شمشير كشيده بودند فرمود: «اذهبوا انتم الطّلقاء» لذا بر آن حضرت جرأت مى‏كردند.

او حيا مى‏كرد كه خود در مقابل آزارهايى كه بر وى وارد مى‏شد اعتراض كند، او دين خدا را پاس مى‏داشت، و خدا به دفاع از او مى‏پرداخت.

از آيات سوره احزاب استفاده مى‏شود كه: جمعى سرزده و بدون اذن وارد خانه پيامبر (ص) مى‏شدند. چون آنها را دعوت به ميهمانى مى‏كردند، پس از پذيرايى دور هم مى‏نشستند و با هم به گفتگوهاى بيهوده و حتى آزاردهنده‏اى مى‏پرداختند. و گاه چون از زنان پيامبر چيزى مى‏خواستند ناگهان پرده را بالا زده و سؤال خود را مطرح مى‏كردند. پيامبر از اين وضع آزرده مى‏گشت.

امّا حيا مانع بود تا آنها را از اين رفتارهاى ناهنجار و ناشايسته منع كند. خداوند آياتى را فرو فرستاد و آنها را از اين رفتار ناشايست خصوصاً در مورد همسران پيامبر بر حذر داشت.

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلاَّ أَنْ يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلى‏ طَعامٍ غَيْرَ ناظِرينَ إِناهُ وَ لكِنْ إِذا دُعيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَ لا مُسْتَأْنِسينَ لِحَديثٍ إِنَّ ذلِكُمْ كانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيي‏ مِنْكُمْ وَ اللَّهُ لا يَسْتَحْيي‏ مِنَ الْحَقِّ وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِن‏.

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد ! به خانه‏هاى پيامبر داخل نشويد مگر بشما براى صرف غذا اجازه داده شود، بدون اينكه چشم به ظرف غذاى وى بدوزيد، امّا هنگامى كه دعوت شديد داخل شويد، ووقتى غذا خورديد پراكنده شويد، و (بعد از صرف غذا) به بحث وگفتگو ننشينيد، اين عمل، پيامبر را مى‏آزارد، ولى از شما شرم مى‏كند (وچيزى نمى‏گويد)، امّا خدا از (بيان) حق شرم ندارد. وهنگامى كه چيزى از آنان (همسران پيامبر) مى‏خواهيد از پشت پرده بخواهيد، اين كار براى پاكى دلهاى شما وآنها بهتر است

سورة الاحزاب، آية 53.

و سپس فرمود:

شما حق نداريد پيامبر (ص) را بيازاريد و پس از او با همسرانش ازدواج كنيد اين رفتار شما نزد خداوند بزرگ است‏

وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً إِنَّ ذلِكُمْ كانَ عِنْدَ اللَّهِ عَظيما

سورة الاحزاب، آيه 53.

و پس از چند آيه مى‏فرمايد:

آنانكه خدا و پيامبرش را مى‏آزارند، خداوند برآنها در دنيا و آخرت لعن مى‏فرستد و براى آنان عذابى خار كننده آماده فرموده است.

إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنهَُمُ اللَّهُ فىِ الدُّنْيَا وَ الاَْخِرَةِ وَ أَعَدَّ لهَُمْ عَذَابًا مُّهِينًا

سورة الاحزاب، آيه 57.

شايد بتوان يكى از اهم مصاديق آزار پيامبر (ص) را داستانى كه بخارى آورده است به شمار آورد. حاصل داستان اين است كه زنان پيامبر اكرم (ص) در تاريكى شب با پوشش كامل به مكانى كه خلوت و مناسب بود براى قضاء حاجت مى‏رفتند. چون ام‏المؤمنين سوده قد بلندى داشت يا تنومند بود عمر وى را شناخت و فرياد برآورد كه‏اى سوده تو نمى‏توانى خود را از ما پنهان كنى، بدان كه ما تو را شناختيم. سوده بر مى‏گردد، و به پيامبر شكوه مى‏برد و آن حضرت مى‏فرمايد شما رخصت داده شده‏ايد كه براى حوائجتان خارج شويد. اين داستان را بخارى در سه جا از كتاب صحيحش آورده است.

1 - در كتاب التفسير سورة الاحزاب در ذيل آيات فوق:

« عن عَائِشَةَ رضي الله عنها قالت خَرَجَتْ سَوْدَةُ بعد ما ضُرِبَ الْحِجَابُ لِحَاجَتِهَا وَكَانَتْ امْرَأَةً جَسِيمَةً لَا تَخْفَى على من يَعْرِفُهَا فَرَآهَا عُمَرُ بن الْخَطَّابِ فقال يا سَوْدَةُ أَمَا والله ما تَخْفَيْنَ عَلَيْنَا فَانْظُرِي كَيْفَ تَخْرُجِينَ قالت فَانْكَفَأَتْ رَاجِعَةً وَرَسُولُ اللَّهِ e في بَيْتِي وَإِنَّهُ لَيَتَعَشَّى وفي يَدِهِ عَرْقٌ فَدَخَلَتْ فقالت يا رَسُولَ اللَّهِ إني خَرَجْتُ لِبَعْضِ حَاجَتِي فقال لي عُمَرُ كَذَا وَكَذَا... فقال إنه قد أُذِنَ لَكُنَّ أَنْ تَخْرُجْنَ لِحَاجَتِكُنَّ »

ايشه گفت: پس از آنكه آيه حجاب نازل گرديد، سوده براى قضاى حاجتش بيرون رفت، او زنى تنومند بود، از اينرو نمى‏توانست خود را از كسانيكه او را مى‏شناختند پنهان كند عمر بن خطاب او را ديد، وگفت: اى سوده ! به خدا نمى‏توانى خود را از ما مخفى نگاه دارى، پس فكر كن چگونه خارج شوى گفت: پس بادگرگونى باز گشت وبر پيامبر وارد شد وگفت: يا رسول اللَّه ! من براى برخى از نيازهاى خود بيرون رفتم: عمر به من چنين وچنان گفت... پس (پيامبر اكرم (ص) فرمود: شما اجازه داده شده‏ايد تا براى نيازهايتان خارج شويد.

صحيح بخارى، ج 3، ص‏451 باب 45، حديث 1220. ‏

2 - در كتاب النكاح باب خروج النساء لحوائجهن:

« عن عَائِشَةَ قالت خَرَجَتْ سَوْدَةُ بِنْتُ زَمْعَةَ لَيْلًا فَرَآهَا عُمَرُ فَعَرَفَهَا فقال إِنَّكِ والله يا سَوْدَةُ ما تَخْفَيْنَ عَلَيْنَا فَرَجَعَتْ إلى النبي e فَذَكَرَتْ ذلك له وهو في حُجْرَتِي يَتَعَشَّى وَإِنَّ في يَدِهِ لَعَرْقًا فَأَنْزَلَ عليه فَرُفِعَ عنه وهو يقول قد أَذِنَ الله لَكُنَّ أَنْ تَخْرُجْنَ لِحَوَائِجِكُنَّ »

(عايشة گفت: شبى سوده بنت زمعه بيرون رفت، عمر او را ديد وشناخت، وگفت: به خدا اى سوده نمى‏توانى خود را از ما مخفى نگاه دارى گفت: بسوى پيامبر (ص) باز گشت، پس ماجرا را براى آن حضرت نقل كرد، واو (ص) مى‏فرمود: خدا به شما اجازه داده است تا براى نيازهايتان خارج شويد.)

 همان، ج 4، ص 75، ب 116، ح 166. ‏

3 - كتاب الوضوء باب خروج النساء الى البراز.

« عن عَائِشَةَ أَنَّ أَزْوَاجَ النبي e كُنَّ يَخْرُجْنَ بِاللَّيْلِ إذا تَبَرَّزْنَ إلى الْمَنَاصِعِ وهو صَعِيدٌ أَفْيَحُ فَكَانَ عُمَرُ يقول لِلنَّبِيِّ (ص) احْجُبْ نِسَاءَكَ فلم يَكُنْ رسول اللَّهِ (ص) يَفْعَلُ فَخَرَجَتْ سَوْدَةُ بِنْتُ زَمْعَةَ زَوْجُ النبي (ص) لَيْلَةً من اللَّيَالِي عِشَاءً وَكَانَتْ امْرَأَةً طَوِيلَةً فَنَادَاهَا عُمَرُ ألا قد عَرَفْنَاكِ يا سَوْدَةُ حِرْصًا على أَنْ يَنْزِلَ الْحِجَابُ »

عايشه گفت: همسران پيغمبر (ص) در شب براى قضاى حاجت به زمين وسيعى مى‏رفتند، عمر به پيامبر مى‏گفت: زنانت را از نامحرمان بپوشان امّا پيامبر (به نصيحت عمر) عمل نمى‏كرد، تا شبى سوده بنت زمعه كه قامتى بلند داشت پس از پاسى از شب بيرون شد، پس عمر فرياد بر آورد: اى سوده بدان كه تو را شناختيم، چون وى بر نزول آيه حجاب حريص بود.

همان، ج 1، ص 136، ب‏109، ح 143. ‏

معمولاً مفسرين شأن نزول آيات فوق را دو قضيّه ذكر كرده‏اند.

1 - داستان فوق‏

2 - اينكه يكى از اصحاب پيامبر (ص) گفت: چون پيامبر از دنيا رود من با فلان همسرش ازدواج خواهم كرد، اين سخن به آن حضرت رسيده بسيار آزرده شد، پس آيات فوق نازل گرديد.

گروهى از مفسران اين شأن نزول را ذكر كرده‏اند از آن جمله است طبرى در جامع البيان، و آلوسى در روح المعانى، و ابن كثير در تفسير القرآن العظيم، ابن كثير صحابى مورد شأن نزول آيه را طلحه و همسرى را كه در نظر داشته عايشه دانسته است.

با وجود اينكه داستان عمر و سوده بعد از نزول آيه حجاب واقع گرديده به طوريكه در متن حديث آمده است «بعد ما ضرب الحجاب». در عين حال سوء ادب و شرمنده نمودن و اذيت و آزار ام‏المؤمنين سوده حرم پيامبر را - كه موجب آزردگى رسول خدا شده و يكى از اسباب نزول آيه شريفه (و ما كان لكم ان تؤذوا رسول‏اللَّه) حق اذيت و آزار پيامبر (ص) را نداريد - را جزء فضائل عمر و يا به تعبير ديگر از موافقات عمر به شمار آورده‏اند.

مثلاً آلوسى پس از قبول اينكه كار عمر خلاف ادب و شرمنده نمودن سوده حرم رسول‏اللَّه (ص) و آزردن او است، مى‏گويد:

عمر در اين كار عيبى نمى‏ديده، چون گمان مى‏كرده كه بر اين كار خير عظيمى مترتب مى‏گردد.

«وذلك أ حد موافقات عمر (ره) وهي مشهورة، وعدّ الشّيعة ما وقع منه من المثالب، قالوا: لما فيه من سوء الأدب وتخجيل سوده حرم رسول اللَّه (صلى الله عليه و سلم) وايذائها بذلك. واجاب أهل السّنة، بعد تسليم صحة الخبر أنّه (ره) رأى‏ أن لابأس بذلك، لما غلب على ظنّه من ترتب الخير العظيم... »

تفسير روح المعانى، ج 22، ص 72.

و نيز بخارى - يا برخى از راويان حديث - در كتاب وضوء اين داستان را چنين توجيه كرده‏اند، كه اين اهانت و سوء ادب «حرصاً على أن ينزل الحجاب» بوده.

صحيح بخارى، ج 1، كتاب الوضوء، باب 109 خروج النّساء الى البراز.

و حال آنكه خود در تفسير سوره احزاب گفته است: اين داستان پس از نزول آيه حجاب بوده است. همان.

اين امر موجب گرديده تا برخى از شارحان بخارى ناگزير شوند براى جمع بين اين احاديث بگويند شايد اين داستان مكرّر تحقق يافته است.

«قال الكرمانى: فان قلت: وقع هنا أنّه كان بعد ضرب الحجاب، وتقدم في الوضوء أ نّه كان قبل الحجاب، فالجواب: لعله وقع مرتين. »

فتح البارى، عسقلانى، ج 8، ص 391.

به هر حال، آنگاه كه حكومت در دست پيامبراكرم (ص) بود، و آنان محكوم بودند، بر آن حضرت جرئت مى‏كردند. گاه با آرزوى رحلت پيامبر، خيال ازدواج با همسرش را در سر مى‏پروراندند، گاه با عبارات توهين آميزى همسران پيامبر (ص) را مخاطب قرار مى‏دادند.

آه، اين چه جرئتى وقيحانه است؟ تصور رحلت رهبران دينى براى ارادتمندانشان بسيار دشوار است. آه چه مظلوميتى؟ آه چه غربتى؟

يا رسول‏اللَّه «اصبنا بك يا حبيب قلوبنا فما اعظم المصيبة حيث انقطع عنا الوحى و حيث فقدناك». هنوز 60 بهار از عمر شريف و مباركت نگذشته بود كه تو را درباره همسرانت آزردند ! هواى ازدواج با همسرانت را پس از رحلتت در سر پروراندند ! با جمله‏هاى اهانت آميز با ناموست سخن راندند ! تا خدا فرمود (وَ ما كانَ لَكُمْ أَنْ تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَ لا أَنْ تَنْكِحُوا أَزْواجَهُ مِنْ بَعْدِهِ أَبَداً)

آه چه جرئتى؟ آيا اين قوم پس از آنكه خود به حكومت رسيدند، و فاطمه (س) و اهل‏بيت پيامبر (ص) در ظاهر محكوم و مقهور گرديدند، براى پى‏گيرى اهدافشان جرأت نخواهند داشت؟ چون دختر پيامبر است؟ چون همسر على است؟ چون مصيبت زده است؟ آن هم به بزرگترين مصائب؟ نه، اين امور بر جرئت آنان مى‏افزود.

امّا هنوز جاى سؤال است كه چرا از شجاعت پيامبر (ص) و على‏ عليه السلام نمى‏هراسيدند و جرأت مى‏كردند؟ يا به تعبير ديگر، چرا پيامبر و على صلوات اللَّه عليهما از شجاعت و غيرت خود بهره نمى‏گرفتند، تا مخالفان چنان جرأت كنند و بر آنها چيره شوند؟

اولاً: خاندان پيامبر (ص) همانند ديگران نيستند.

آنچه آنان را به عكس العمل وا مى‏دارد فقط امر الهى و رضاى اوست. آنان بر اساس تعصب، غضب، منافع شخصى، دفاع از خود و متعلقات خود حركت نمى‏كنند. بلكه تنها مدافع دين و تابع وظيفه و امر الهى‏اند.

حضرت على (ع) تنها بر اساس امر و فرمان عمل مى‏كرد، او امر به صبر شده بود، پس امتثالاً لامر اللَّه سبحانه صبر كرد.

ثانياً: روشن است كه اگر به همسر يا مادر و خواهر كسى - هر چند ضعيف و غيرشجاع - هجوم برند، او در خانه نخواهد نشست و به دفاع برمى‏خيزد. امّا اگر بداند كه مهاجمين مى‏خواهند با تحريك احساسات، وى را به عكس‏العمل وادارند تا به اهداف شوم خود برسند. اگر شخصى با تدبير و عاقل و مسلط بر نفس خود باشد هيچگاه دشمن را با عكس العمل به اهدافش نمى‏رساند.

على (ع) مى‏دانست آشوب و جنجال هدف مهاجمين است، تا در پرتو آن امر را مشتبه نموده و فرصت را براى معرّفى حق از على و فاطمه‏ عليهما السلام بگيرد. على با صبر و بردبارى نقشه شوم مهاجمين را خنثى كرد. و با فدا نمودن خود و همسرش، مسؤوليت بزرگ خود را براى حفظ دين ايفا و حجت را تا روز قيامت بر خلق تمام كرد.

و به اين ترتيب پرسشهاى فراوانى را پيش‏روى تاريخ قرارداد، كه از آن جمله است: چرا خورشيد عُمْر فاطمه (س) به آن زودى غروب كرد؟ آيا به مرگ طبيعى بود؟

تهديد به آتش كشيدن خانه در آن تأثير نداشت؟

آتش‏زدن در خانه چطور؟

در به پهلوزدن چطور؟

سقط جنين و بيمارى پس از آن باعث شهادت نبود؟

اگر اينها نبود؟ يا اينها موجب شهادت نبود؟

پس چرا: همانطور كه بخارى ومسلم مى‏گويند: فاطمه (س) تا آخر عمر از ابوبكر قهر بود؟

« فغضبت فاطمة بنت رسول اللَّه (ص) فهجرت ابابكر فلم تزل مهاجرته حتى توفّيت ».

صحيح بخارى، ج 2، ص 504، كتاب الخمس، باب 837، ح‏1265.

« فوجدت فاطمة على ابى بكر فى ذلك فهجرته فلم تكلّمه حتّى‏ توفّيت. »

همان، ج 3، ص 252، كتاب المغازى، ب 155 غزوه خيبر، حديث 704. و صحيح مسلم، ج 4، ص 30، كتاب الجهاد و السير، باب 15، ح 52.

 ‏ چرا در بخارى آمده است: فاطمه (س) پنهان بخاك سپرده شد؟

«فلمّا توفّيت دفنها زوجها علىٌّ ليلاً ولم يؤذن بها أبابكر وصلّى‏ عليها. »

همان.

چرا چنانكه بخارى نقل كرده: نيمه شب دفن گرديد؟

همان. ‏

چرا قبر تنها يادگار پيامبر (ص) هنوز مخفى است؟ چرا پس از گذشت سالها از اين ماجرا، مسلم آورده‏ است كه: على (ع) ابوبكر و عمر را كاذب، آثم، غادر و خائن مى‏دانست؟

قال عمر لعلى وعباس: « فرأيتماه (ابابكر) كاذباً آثماً غادراً خائناً... فرأيتماني كاذباً آثماً غادراً خائناً... »

 صحيح مسلم، ج 4، ص 28، كتاب الجهاد و السير، باب 15 حكم الفئ، حديث 49.

شايد اگر پس از آنچه بر فاطمه (س) گذشت على (ع) بپامى‏خاست و با ضاربين و قاتلين فاطمه (س) درگير مى‏شد. امروز تحريف گران تاريخ مى‏گفتند على براى گرفتن حكومت به نبرد پرداخت و در زد و خوردها و درگيريها فاطمه كشته شد و على (ع) قاتل فاطمه است. ديگر پاسخ سؤالات فوق چنين روشن نبود.

اين قبيل امور از تحريف گران تاريخ بعيد نيست، چه اينكه انكار شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) كمتر از اين نمى‏باشد. تحريف گران تاريخ، توجيه كنندگان حقايق، در مورد شهيد جنگ صفين، عمّار ياسر، كه پيامبراكرم (ص) فرموده بود: « يقتله الفئة الباغية»:

« فراه النّبيّ (صلى الله عليه و سلم) فينفض التّراب عنه ويقول: تقتله الفئة الباغية ويح عمّار يدعوهم الى الجنّة ويدعونه الى النّار»

صحيح بخارى، ج‏1، ص‏254، كتاب الصّلاة، باب 304، التعاون فى بناء المسجد.

تو را گروهى سركش به شهادت مى‏رسانند.

 چون صدور اين حديث از پيامبراكرم (ص) مورد اتفاق بود، و قابل انكار نبود، و يكى از ادلّه روشن بغى و بطلان قاتلين عمّار و رهبرشان بود، آنانكه براى دفاع از معاويه از هيچ مكابره‏اى روى گردان نبودند، روز را تاريك و شب را روشن معرفى مى‏كردند، مگر نگفتند على قاتل عمّار است؟ چون وى را به جنگ آورده است؟ ! غافل از اينكه پيامبر اكرم (ص) در ادامه سخنش فرموده بود:

«يدعوهم الى الجنّة و يدعونه الى النار »

همان

عمّار آنان را به سوى بهشت مى‏خواند و آنان عمّار را به سوى آتش دعوت مى‏كنند.

 و به اين وسيله پيامبر اكرم (ص) مخالفان على (ع) و رهبرشان را مصداق آيه شريفه:

وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ لا يُنْصَرُونَ

سورة القصص، آية 41.

قرارداد.



سيد علي رضا حسيني
    فهرست نظرات  
41   نام و نام خانوادگي:  مهدي     -   تاريخ:  15 اسفند 88 - 00:00:00
سلام حضرت زهرا س بر شما پيروان حق خيلي از مطالب شما ايتفاده كردم
42   نام و نام خانوادگي:  فريد     -   تاريخ:  27 فروردين 89 - 00:00:00
با سلام
خداي دموتون گرم تا ميتونيم بايد از كرامات بي بي حرف بزينيم چون ما ها معتقديم زمين و زمان روزه خور اميرالمومينن و خانوم فا طمه (س) هستند
ايشاله همه با هم كربلاي معلا قرار بزاريم اونجا امام زمان بياد براي ما روضه بخونه
يا علي
راستي اگر مجلس داشتيد من يه مداح خوب سراغ درام اگر شماره شو خواستيد بگيد بدم
43   نام و نام خانوادگي:  محمد رضا حشمت خواه     -   تاريخ:  04 ارديبهشت 89 - 00:00:00
اللهم کن الطالب لها ممن ظلمها و استخف بحقها و کن الثائر اللهم بدم اولادها
44   نام و نام خانوادگي:  م غ از دانشگاه تهران     -   تاريخ:  05 ارديبهشت 89 - 00:00:00
سلام من شانسي وارد سايتتون شدم واقعا خوب بود التماس دعا
45   نام و نام خانوادگي:  احمد زندي     -   تاريخ:  06 ارديبهشت 89 - 00:00:00
هر چند اهل تسنن بسياري از واقعيات تاريخي را انکار کرده اند، اما اين انکار هيچ واقعيتي را عوض نکرده است. به همان دليل که امير مدت بيست و پنج سال خار در چشم و استخوان در گلو غصه ها را فرو داد بدون آن که فريادش برآيد؛ به همان دليل، مصيبت زهراي اطهر را صبورانه و شجاعانه تحمل کرد. او مي دانست که هر حرکت او به ضرر اسلام و مسلمين تمام مي شود. و بگذار اين غصه گلوي شيعه را براي هميشه از غم بفشرد و اشکهاي او را بر کتاب سرخ تاريخ روانه کند. يا علي
46   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:  06 ارديبهشت 89 - 00:00:00
سلام جناب علي محمدي آيا ميدانيد چه چيزي باعث ناراحتي شما شده؟؟!!! البته ناراحتي شما تا حدي است که نتوانستيد آنرا کنترل کنيد! اگر به مصدر روايات دقت ميکردي متوجه حقيقت ميشدي ، البته همينکار را کردي و متوجه هم شدي! تو از اعمال خلفاي خودت ناراحتي پس برو حرفهات و به خلفا بزن خداوند قاتلان حضرت زهرا س را لعنت کنه.
47   نام و نام خانوادگي:  حسين     -   تاريخ:  06 ارديبهشت 89 - 00:00:00
سلام
خدا بهتون نيرو و توان مضاعف بده تا هر چه مي تونيد بنويسيد از ظلمهائي که بر اهل بيت و به دنبال اون شيعه و بلکه تمام مسلمانان و بلکه تمام بشريت رفت با اين کار و اقدام کثيفي که بعضي از خدا بي خبران انجام دادند و در مقابل حرف خدا و رسول ايستادند.
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علي ذلک
اللهم العن الجبت و الطاغوت
48   نام و نام خانوادگي:  داغدار     -   تاريخ:  08 ارديبهشت 89 - 00:00:00
ميخواستم بدونم .لطف كرديد
(ايميل صحيح نيست)
49   نام و نام خانوادگي:  مهدي تركي     -   تاريخ:  08 ارديبهشت 89 - 00:00:00
سلام
خسته نباشيد.
اگر قرار باشه با اين نظرات كسي هدايت بشه نبايد نظراتي كه به ديگري بي احترامي شده را درج كنيد. شيعه اي كه پيرو علي است و سني كه پيرو عمر است با ادب و كلام خودشان مي توانند مولاي خود را معرفي و ارادتشان را به ايشان ثابت كنند. يقين بدانيد هيچ شيعه و يا سني با ديدن نظرات كوبنده هدايت نخواهد شد.
ما شيعه يا سني به دنيا مي آييم و به خودي خود در دين مقصر نيستيم. فقط با احترام به يكديگر و استفاده از اطلاعات هم مي توانيم به واقعيت دست يافته و مسير درست را انتخاب كنيم.
علما و عامه شيعه و سني معمولاَ بخشي از عمر خود را صرف اين اختلافات مي كنند ولي حتي نصف اين زمان را هم براي مقابله با كساني كه دين ندارند و يا به خانه و كاشانه مسلمانان تعدي كرده اند و يا كشور مسلماني را تصرف نموده اند صرف نمي كنند.
تا كي ما طبق ميل آنها هستيم؟ اصلاَ جدا از بحث امام زمان آيا ما معتقد به اصلاح جهان هستيم؟ همه مي خواهيم ديگران را هدايت كنيم. اين معمولا يعني خودمان را هدايت شده مي پنداريم و اين راز ناتواني و عقب ماندگي ماست.
با تشكر
50   نام و نام خانوادگي:  مهدي     -   تاريخ:  10 ارديبهشت 89 - 00:00:00
سلام عليكم
خدا خيرتون بده
امروز وظيفه ما روشن سازي افكار عموميه...
من از اين مطلب تو وبلاگ گروهي 22خردادي ها استفاده كردم كه انشاالله در پايان منبع را ذكر مي كنم.
لطفا نظرتون رو اعلام كنيد؟
51   نام و نام خانوادگي:  مهدي سليماني اصل     -   تاريخ:  10 ارديبهشت 89 - 00:00:00
از اينكه نظرات اهل سنت رو هم ميذاريد تو سايت خوشم اومد.يه ضرب المثل ميگه كسي كه خوابه رو ميشه بيدار كرد اما كسي كه خودش رو به خواب زده رو نميشه بيدار كرد.برادراي اهل سنت اگه يه كم فقط يه كم منصف باشن متوجه ميشن كه بزرگترين خيانت رو به دين اسلام كساني كردن كه حق علي رو ازش گرفتن.به خداوندي خدا يه روز همه ميميريم.اونوقت ديگه تعصب هاي الكيمون به دادمون نميرسن.من به تمامي برادران سني دوستانه ميگم كه بهتره كتاب شبهاي پيشاور رو مطالعه كنن.به خدا من نميخوام كل كل كنم فقط ميخوام كساني كه دلشون پاكه ولي دارن راه رو اشتباه ميرن بتونن راه درست رو پيدا كنن.من افتخار ميكنم كه شيعه هستم و اميدوارم يه روز تمام دنيا بفهمن كه چرا دختر پيغمبر شبانه دفن شد و چرا قبرش تا ابد مخفيه.در آخر يه سوال از تمام برادراي اهل تسنن دارم و اون اينكه چرا حضرت زهرا بعد از پيغمبر زياد زنده نموند و چرا فرزندش سقط شد؟
يا صاحب الزمان خودت بيا و حق رو از ناحق جدا كن.
52   نام و نام خانوادگي:  علي اصغر     -   تاريخ:  10 ارديبهشت 89 - 00:00:00
به نظرمن حقيقت خيلي روشن و واضح است و ظهور امام زمان پاسخي براي اين شبهات پس باز هم صبر ميکنيم مانند مولايمان حضرت امام علي (ع) از همه دوستاني که با ادله و حقليق سعي کردن مسائل را روشن کنند ممنون اما به خدا بعضي از اين سني ها خر تر از اين حرفا هستند و نصيحت به آنان ياسي در گوش خر خواندن .. خودت و خسته نکن عزيز من خودم با خيلي از سني ها بحث کردم و قبول کردن اما بعضي ها نسلش از اون کثيف پليده که تو کوچه جلو چشم بچه جلوي مادرمون و گرفت و هم لگد زد هم سيلي ... به نظر شما اون سگ باز خبيث که حرف فاطمه دختر نبي رو نفهميد دارو دستش حرف من و تو رو ميفهمنند ؟ لعنت بر ظالمين و قاتلين حضرت زهرا
53   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:  11 ارديبهشت 89 - 00:00:00
با سلام
جناب ططيييييييييييييييطط ما كي هستيم كه خداي ناكرده بخواهيم ابروي حضرت علي صلوات الله عليه را ....
شما ناراحت اين نباشيد كه مطمئنم كه نيستيد .
اون اولين ظالم + دومين ظالم + سومين ظالم + خاندان كثيف و ملعون شجره الملعونه برياست هند جگر خوار با انكه چند ده سال بر مسند قدرت شيطاني خود بودند و انواع و اقسام اهانتها را به ال محمد صلي الله عليه و اله و سلم كردند باز هم نتوانستند بقول تو ابروي اين شخصيت بزرگ عالم هستي را ببرند ببين هر روز خدا كه ميگذرد بر محبوبيت ايشان بين تمامي انسانهاي جهان بيشتر ميشود و ان دشمنان اهل بيت روز بروز به ابروتر ميشوند .و تمامي دروغهاي كه علماي شما براي يك لقمه نان دنيوي و عدم علم به عدل الهي بشما ميگويند .
البته شما هم مقصريد كه سعي نميكنيد دنبال حقيقت باشيد .
توي همين سايت تمامي معلو ماتي كه لازم داريد موجود هست .
مطمئناً اگر صادقانه و از روي وجدان پاك با اين مسائل برخورد كنيد يكدقيقه هم حاضر نخواهيد بود كه بر اين عقايد باشيد .

شايد شما كه فكر ابرو داري ميكنيد بفكر اين باشيد كه چرا با وصيت حضرت فاطمه صلوات الله عليه بعضي ها از انجام نماز بر جنازه ايشان منع شدند , چرا مكان دفن ايشان از ماها همه پنهان مانده است ؟؟؟

ايا اين به ابروئي براي ان بحساب خلفا و بعضي از اصحاب نيست كه نتوانستند بر جنازه ايشان نماز اقامه كنند .

عبد الرحمن بن عوف به هنگام بيمارى ابوبكر به ديدارش رفت . ابوبكر به او چنين گفت:

من در دوران زندگى بر سه چيزى كه انجام داده‌ام تأسف مى‌خورم ، دوست داشتم كه مرتكب نشده بودم ،

يكي از آن‌ها هجوم به خانه فاطمه زهرا بود ، دوست داشتم خانه فاطمه را هتك حرمت نمى‌كردم؛ اگر چه آن را براى جنگ بسته بودند... .

الخرساني، أبو أحمد حميد بن مخلد بن قتيبة بن عبد الله المعروف بابن زنجويه (متوفاى251هـ) الأموال، ج 1، ص 387؛

الدينوري، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتيبة (متوفاي276هـ)، الإمامة والسياسة، ج 1، ص 21، تحقيق: خليل المنصور، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1418هـ - 1997م، با تحقيق شيري، ج1، ص36، و با تحقيق، زيني، ج1، ص24؛

الطبري، محمد بن جرير (متوفاي 310هـ)، تاريخ الطبري، ج 2، ص 353، ناشر: دار الكتب العلمية – بيروت؛

الأندلسي، احمد بن محمد بن عبد ربه (متوفاي: 328هـ)، العقد الفريد، ج 4، ص 254، ناشر: دار إحياء التراث العربي - بيروت / لبنان، الطبعة: الثالثة، 1420هـ - 1999م؛

المسعودي، أبو الحسن على بن الحسين بن على (متوفاى346هـ) مروج الذهب، ج 1، ص 290؛

الطبراني، سليمان بن أحمد بن أيوب أبو القاسم (متوفاي360هـ)، المعجم الكبير، ج 1، ص 62، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ناشر: مكتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانية، 1404هـ – 1983م؛

العاصمي المكي، عبد الملك بن حسين بن عبد الملك الشافعي (متوفاي1111هـ)، سمط النجوم العوالي في أنباء الأوائل والتوالي، ج 2، ص 465، تحقيق: عادل أحمد عبد الموجود- علي محمد معوض، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت - 1419هـ- 1998م.

برو فكر ابروي خودت در روز محشر باش .

يا علي
54   نام و نام خانوادگي:  ططيييييييييييييييطط     -   تاريخ:  11 ارديبهشت 89 - 00:00:00
ازخدا بترسيد ابروي علي رانبريد که حتي قدرت دفاع اززنش را هم نداشته .ودخترش راهم به قاتل مادرش به زني داده.چقدر دروغ تاکي دروغ.ازين همه دروغبافي چه چيز گير شما مي ايد.بس کنيد.شرم کنيد.روايات را بررسي کنيد.ازنظر راوي سلسله روايت .توثيقيت راويان.
55   نام و نام خانوادگي:  الناز     -   تاريخ:  11 ارديبهشت 89 - 00:00:00
سلام . من نمي دانم اين چه منطق بي خودي است كه مگر امام علي غيرت نداشت مگر قدرت نداشت ؟؟ من يك سوال از سني ها دارم . اينقدر پيامبر را قوم بني اسرائيل به قتل رساند هيچ وقت خدا از نماينده ي خود دفاع نكرد . هر چقدر خواستند جسارت كردند خدا تحمل كرد . چرا خدا دفاع نكرد . آيا غيرت نداشت يا قدرت ؟؟ هم قدرت خدا بيش از امام علي بود و هم غيرتش ولي هيچ وقت از نمايندگانش دفاع نكرد . آيا هر دفاع نكردني نشانه ي ضعف است . ابدا . موفق باشيد .
56   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:  11 ارديبهشت 89 - 00:00:00
سرکار خانم الناز چه کسي مي‌گويد که حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) دفاع نکردند؟؟ شما فکر مي‌کنيد اگر ايشان دفاع نکرده بودند آيا احدي در آن خانه زنده مي‌ماند؟؟ مگر اينها به باقي مخالفين ديکتاتوري ابوبکر رحم کردند؟؟ مگر خالد 20 هزار ناراضي را سر نبريد؟؟ سرکار خانم الناز آيا امروز ما شيعيان مراسمي به نام يادبود 20 هزار شيعه قرباني ابوبکر داريم؟؟ براستي ما نام چند نفر از آنان را مي‌دانيم؟؟ هيچ شده که کسي يادي از آنان کند؟؟ اگر حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) نيز آن روز دست به شمشير برده بودند امروز نام علي(عليه السلام) همانجايي بود که نام آن 20 هزار نفر است. يعني در گمنامي و بي‌خبري مطلق!!! شما ببينيد که بر سر وصي حضرت عيسي مسيح (عليه السلام) يعني شمعون قاوني(عليه السلام) چه آمده است. امروزه حتي از او 5 صفحه مطلب هم يافت نمي‌شود. چه گفت؟؟ که بود؟ حرف حسابش چه بود؟؟ در عوض پول تارسوس، آن يهودي ملعون، سخنان و اعمالش اساس مذهب نصاري شده است. ********* 60 سال بايد مي‌گذشت تا ولي خدا مجاز به دست گرفتن شمشير شود. 60 سال بايد مي‌گذشت تا ولي خدا مجاز به دفاع مسلحانه از خانه و کاشانه اش شود. 60 سال بايد مي‌گذشت که تمايز و تفاوت حق و باطل به آن حد برسد که در صورت شهادت ولي خدا امر متشبه نشود. 60 سال بايد مي‌گذشت که طاغوت چنان چهره کريهش را آشکار کند که مردمان آن زمان و مردمان نسلهاي آينده در شناخت حق و باطل دچار حيرت و سرگرداني نشوند. ********* مطلب بسيار ساده است اگر عقول در زندان شهوات اسير نباشند: امام حسين عليه السلام حق بود؟؟ اگر او را حق مي‌دانيد عقايد ايشان چه بود؟؟ يزيد ملعون باطل بود؟؟ اگر باطل بود عقايدي که منجر به توليد او شد چه بود؟؟ چگونه است که وجود استالين خوک را دليل بر ضلالت مذهب کمونيسم مي‌دانيد ولي وجود يزيد زاني را دليلي بر ضلالت مذهب معاويه هند مادر نمي‌دانيد؟؟ ****** آنسوي قضيه نيز اگر حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) عمر را به درک واصل کرده بودند آيا مردمان تا اکنون نمي‌گفتند که حضرت امير (عليه السلام)، چرا عمر را کشت؟؟ آيا خباثت راه عمر آشکار مي‌شد؟؟؟ صبر حضرت امير المومنين علي (عليه السلام) ---> آشکار شدن خباثت راه عمر جهاد حضرت سيد الشهدا (عليه السلام) ---> آشکار شدن طهارت و نورانيت راه امامان هدي(عليهم السلام) شما اکنون ببينيد که از ملعوني به نام چه‌گوارا کافر چه «شهيدي» ساخته اند!!!! در کنار آن ببينيد که آيا کسي از شهداي واقعي مقاومت در برابر لنين ملعون و ابوبکر زمان يادي مي‌کند؟؟ يا علي
57   نام و نام خانوادگي:  عبدالله     -   تاريخ:  12 ارديبهشت 89 - 00:00:00
اللّهم صلّ علي فاطمة و أبيها و بعلها و بنيها و السرّ المستودع فيها «س يدة نساء اهل الجنّة » تصحيح شود به «سيدة نساء اهل الجنّة ». "انّك واللَّه يا سودة ! ما يخفين علينا" تصحيح شود به "انّك واللَّه يا سودة ! ما تخفين علينا". "شبى سوده بنت زمعه كه قامتى بلند داشت پس از پاسى از شب بيرون شد ، پس عمر فرياد بر آورد : اى سوده بدان كه تو را شناختيم ، چون وى بر نزول آيه حجاب حريص بود ) صحيح بخارى ، ج 1 ، ص 136 ، ب‏109 ، ح 143". سؤال: بيكارِ مُفت لَنگي كه حتي تا پاسي از شب سرِ كوچه مي نشسته و ناموس مردم را ديد مي زده، با كدام عقل ميخواند كه بر آيه ي حجاب حريص بود؟! "يكى از اصحاب پيامبر ( ص ) گفت : چون پيامبر از دنيا رود من با فلان همسرش ازدواج خواهم كرد" سؤال: آيا مسلمان حق دارد طمع به ناموس ديگري داشته باشد؟! آري، همان دو نفر بودند كه در جنگ جمل بر خليفة ي زمان، شوريدند و شوراندند. 31: "درسته تغييرمذهب خيلي سخته اما نه براي علما !". جواب: آخه اينها از علما نيستند بلكه اگر خيلي خوشبينانه قضاوت كني ناقلِ علم اند! نبي مكرم(صلي الله عليه وآله) در شأن أمثال اين نفهم ها فرموده: كمّ من حامل فقه و ليس فقيه. ثانياً: علم بدون تقوي هدايتگر نيست؛ چرا كه "لو كان علم بلا تقي له شرف*لكان الإبليس أشرف الخلق". 39: جعفر كذاب هم سيد بود و هم إمامزاده ي بلا فصل! نسبش هم از تو معلومتر! 49: "همه مي خواهيم ديگران را هدايت كنيم. اين معمولا يعني خودمان را هدايت شده مي پنداريم و اين راز ناتواني و عقب ماندگي ماست". جواب: حرف دهنت را بفهم! اين جمله، توهين به ساحت مقدّس أنبياء(عليهم السلام) است زيرا آنها ميخواستند ديگران را هدايت كنند و البتة هيچ عقب ماندگي نداشتند؛ عقب ماندگي را همچو توئي دارد كه با اينهمه زحمتي كه برايش كشيده اند، هنوز لنگ ميزند. 53 نام و نام خانوادگي: ططيييييييييييييييطط - تاريخ: 11 ارديبهشت 89 جواب:دستِ پدرت درد نبكنه، چه إسم با مسمّي و برازنده اي براي نام و نام خانوادگي ات إنتخاب كرده!(لو كان الإسم بفلوس*كان يسمّي إبنه جعموس) اللّهم العن أوّل ظالم ظلم حقّ محمدوآل محمد و آخر تابع له علي ذلك
58   نام و نام خانوادگي:  فاطمه     -   تاريخ:  13 ارديبهشت 89 - 00:00:00
بسم الله الرحمن الرحيم باسلام و احترام. خيلي ممنون بابت تمام روشنفکري هايتان. ان شاءالله خود حضرت زهرا سلام الله عليها اجرتان را بدهند. من يک سوال داشتم: تاريخ شهادت ايشان از نظر اهل سنت چه تاريخي است و همچنين از نظر شيعيان. خيلي ممنون
جواب نظر:

با سلام

خواهر گرامي

طبق روايات شيعه ، شهادت آن حضرت ، هفتاد و پنج و يا نود و پنج روز بعد از شهادت رسول خدا (ص) صورت گرفته است ؛ اما مشهورترين نظر نزد اهل سنت ، شش ماه است :

وَعَاشَتْ بَعْدَ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم سِتَّةَ أَشْهُرٍ
صحيح مسلم  ج 3   ص 1380، اسم المؤلف:  مسلم بن الحجاج أبو الحسين القشيري النيسابوري الوفاة: 261 ، دار النشر : دار إحياء التراث العربي - بيروت ، تحقيق : محمد فؤاد عبد الباقي

همچنين نظرات ديگري نيز در ميان اهل سنت وجود دارد :

وفاة فاطمة رضي الله عنها وفيها توفيت فاطمة بنت رسول الله صلى الله عليه وسلم بعد وفاته يقال بثمانية اشهر ويقال بستة ويقال بسبعين يوما حدثنا أبو وهب السهمي قال نا حاتم بن أبي صغيرة عن عمرو بن دينار قال توفيت فاطمة بعد أبيها بثمانية أشهر حدثنا أبو عاصم عن كهمس بن الحسن عن أبن بريدة قال عاشت سبعين من يوم وليلة بعد أبيها وحدثني محمد بن معاوية عن سفيان عن عمرو بن دينار عن محمد بن علي قال لبثت بعد أبيها ستة أشهر قال وقال ابن شهاب لبثت ثلاثة أشهر وحدثني أحمد بن علي عن جرير عن يزيد بن أبي زياد عن عبد الله بن الحارث قال توفيت بعد أبيها بثمانية أشهر
تاريخ خليفة بن خياط  ج 1   ص 96، اسم المؤلف:  خليفة بن خياط الليثي العصفري أبو عمر الوفاة: 240 ، دار النشر : دار القلم , مؤسسة الرسالة - دمشق , بيروت - 1397 ، الطبعة : الثانية ، تحقيق : د. أكرم ضياء العمري

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

59   نام و نام خانوادگي:  طاهر قريشي     -   تاريخ:  14 ارديبهشت 89 - 00:00:00
شهادت ( بي بي فاطمه الزهرا ) دروغ بزرگ. بزرگ تر از دروغ هاي ديگر
60   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:  14 ارديبهشت 89 - 00:00:00
با سلام جناب ظاهر قرتيشي پس لعنت خدا بر اون كساني كه مسببين شهادت حضرت زهرا سلام الله عليه بودند . من كه ميگويم امين . ولي لعنت خدا بر كسي كه حقيقت را كتمان ميكند . من كه ميگويم امين . البته من براي اينكه بركات الهي بر من زيادتر شود ان كساني كه مسببين اين شهادت بودند و انكساني كه اين شهادت را كتمان ميكنند لعن ميكنم . و خوب ميدانم بدون لعنت من و ديگران ان مسببين شهادت حضرت زهرا سلام الله عليه و ان جماعتي كه كتمان اين حقيقت را ميكنند ملعون خود الله سبحان تعالي و رسول مكرمشان حضرت محمد صلي الله عليه و اله هستند . يا علي
61   نام و نام خانوادگي:  عقيل العزيز     -   تاريخ:  14 ارديبهشت 89 - 00:00:00
بسم الله القهار

سلام موحدين.

جناب عبد الجبار مطمئن ، يا يك ايراني و يا نادر اصفهاني يا طاهر قريشي ! يه هر حمار ديگر....

جالب است که برايت بگويم. مادرت عايشه(ل) را داييت خال المومنينت به قتل رساند . آن هم به وقيح ترين شکل ممکن. هه هه هه هه هه هه هه هه هه...
چقدر خنديدم. به قعر زمين رفت....
قال الله تبارک و تعالي في کتابه:بسم الله القهار

قل سيروا فى الارض فانظروا كيف كان عاقبة المجرمين (نمل/69)

واسه همينم قبرش معلوم نيست کدام ...... دره اي است.
آيا وقت عبرت گرفتن از اجدادت نشده؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!؟!

يا الله تبارک و تعالي
62   نام و نام خانوادگي:  جواد غلامي     -   تاريخ:  18 ارديبهشت 89 - 00:00:00
ممنون از مطالب جالب تون بهپترين راه براي تاثير گذاري بهتر مطالب تون اينکه فردي که اين مطالب رو يادداشت مي کنه خودش عامل به علم اش باشد يا علي
63   نام و نام خانوادگي:  م.متين     -   تاريخ:  19 ارديبهشت 89 - 00:00:00
با سلام به تمام عاشقان اهل بيت
شهادت جانسوز بي بي دو عالم را اول به ساحت مقدس منتقم خون زهرا و حسين، و دوم به تمام عاشقان واقعي فاطمه و فاطميون تسليت عرض مي کنم
من چون در افغانستان زندگي مي کنم خيلي به اين شبهات بر مي خورم ممنون که اين مطالب رو با ذکر سند در دسترس همه گذاشتين. واقعا به اين جور مقالات نياز مبـــــــــــــــــــــــــــرم داريم. مخصوصا ما که در جامعه اي که هشتاد فيصد آن سني است زندگي ميکنيم.
64   نام و نام خانوادگي:  الهام     -   تاريخ:  23 ارديبهشت 89 - 00:00:00
بسم رب علي
ممنون از شما.براي تمام كساني كه چشماشون رو بستن و خودشونو به خواب زدن متاسفم .بالاخره اماممون مياد و رو سياهي به زغال ميمونه اونايي كه از اون بي پدر مادرا دفاع ميكنن پيغمبر رو قبول دارن؟همه حرفاي ايشون رو در روز غدير مطالعه كردن؟اگه ميدونستن اينطور با ولع جهنمو برا خودشون نمي خريدن...كاري نكنين كه نفرين بانوي دو عالم دنبالتون باشه
برتن من نكند آتش دوزخ اثري چون به هيزم كده مهرعلي سوخته ام
جهنمم رو بااسم چهارده نور مقدس بهشت ميكنم.هركسي بره سراغ اربابش ببنه به كجا ميرسه.....مولاي ما بمون بي ادبي ياد نداده ..........
65   نام و نام خانوادگي:  سعيد حسيني(شاه اسماعيل صفوي)     -   تاريخ:  23 ارديبهشت 89 - 00:00:00
صلي الله عليک ايتها الصديقة الشهيدة
يا فاطمة الزهرا

من در اين خانه دود مي بينم
رد پاي يهود مي بينم
جاي دست نامردي
روي ياس کبود مي بينم

شهادت حضرت ام الائمه انسيةالحورائ فاطمه زهرا (سلام الله عليها را خدمتتان تسليت عرض ميکنم
يا زهرا
66   نام و نام خانوادگي:  عبدالصمدريگي     -   تاريخ:  24 ارديبهشت 89 - 00:00:00
بااين حرفهاي که شمامي زنيدبافوت پيامبراصل اسلام فوت کردزماني که حضرت عمرخليفه مسلمانان بودنصف جهان رافتح کرد واسلام رابه جايگاه اصلي رسانداگرواقعاشيعه حق است يک برنامه تلويزيوني زنده ترتيب دهندعلماي سني وشيعه باهم مناظره وبحث کنندتابدانيم حق باکيست تااگرراه راه شماست تامابيايم طرف شما ضمنا قبلاعلماي شمابه بلوچستان امدن وسرخورده برگشتن حق وباطل راشمازماني مي فهميد که ديرشده 09376569700درضمن اسلام راحضرت عمر به جهانيان شناساند
67   نام و نام خانوادگي:  علي هاشمي     -   تاريخ:  25 ارديبهشت 89 - 00:00:00
شهادت فاطمه زهرا س راتسليت عرض مينمايم

باتشکر از شما
68   نام و نام خانوادگي:  بنده خدا     -   تاريخ:  25 ارديبهشت 89 - 00:00:00
بنام خدا
با سلام و عرض تسليت اين ايام سوگ و ماتم
سلام و درود خداوند و ملائک و تمامي مسلمين از جن و انس بر دل داغ ديده مولا علي عليه السلام.واي از آنچه در اين ايام بر مولا علي عليه السلام گذشت.عرض تسليت خدمت حضرت صاحب الامر،مهدي عج الله تعالي فرجه الشريف بمناسبت فرا رسيدن ايام شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها.
لعنت الله علي قاتليک يا فاطمه (سلام الله عليها)
69   نام و نام خانوادگي:  غلام     -   تاريخ:  25 ارديبهشت 89 - 00:00:00
سلام خدمت همه دوستان
نظر من راجع به نظر آقا يا خانوم كليد است
گفتن كه علي اگر نتواند از همسرش دفاع كند ...
بهتر بود ايشون لااقل كتب روايي خودشان را مطالعه ميكردن بعد نظر !!! ميدادن
براي اطلاع ايشون عرض كنم كه حضرت علي عليه السلام قدرت دفاع داشتن و غاصبان و مهاجمان هم ميدونستن . اما پيامبر صلي الله عليه و آله قبل از شهادتشون به علي عليه السلام يك بيك وقايع و اتفاقات را شمردند اما در پايان توصيه كردند كه اگر 40 نفر ياور داشتي قيام كن والا براي حفظ دين اسلام از شر خلفاي جور كه غاصبانه به اين مسند تكيه كردند سكوت اختيار كن و در اين مورد كه عمر درب خانه حضرت را آتش زده و فرزندش را سقط نموده و باقي مسائل هم سفارش به سكوت براي حفظ اصل دين نمودند اگر باور ندارد برود سراغ صحاح سته از علماي اهل تسنن و بعد كلاهشان را قاضي كنن
و بروند بييوگرافي خلفاي سه گانه را مطالعه كنن وببينن كه چه كسليي با چه سوابق و چه نياتي 25 سال به مسلمانان حكومت كردند
70   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:  25 ارديبهشت 89 - 00:00:00
با سلام
جناب اقاي عبدالصمد , اخوي مثل اينكه تازه از خواب بيدار شدي , برو يك اب بصورتت بزن بيا .
بعد اين لينكها را بخوان :
1 ) http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=khabar&id=446
2 ) http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=110
3) http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=131

البته اون عبد الشيطان ملحد زاده لندني ملعون خبيث خادم حرامين نجسين ( صهيونيست و وهابيت ) را ادم حساب نكردم .

جناب اقاي عبدالصمد اگر عالمي از طرف شما امادگي شرايط مناظره داشته باشد و مورد تائيد حوزه علميه زاهدان هم باشد معرفي فرمائيد , هم در اين سايت اعلام كنيد هم در سايت اهل سنت تابع مولوي عبدالحميد تا جاي انكار نباشد .
البته جلسه مناظره و نه مشاعره .


فاطمه خورشيدي که زود غروب کرد
===================

نام و القاب
======
ريحانه گرامي پيامبر، نام‏هاي جاودانه و پرمعنايي دارد که فرشتگان از بارگاه حضرت حق براي پيامبر آوردند. در روايات آمده که: براي ريحانه پيامبر، حضرت فاطمه عليهاالسلام دربارگاه خدا نُه نام مقدس و با عظمت است. اين نام‏هاي بلند عبارتند از: فاطمه، صديقه، مبارکه، طاهره، زکيّه، راضيه، مرضيه، محدثه و زهرا. گفتني است که هر يک از اين نام‏ها و القاب آن حضرت، مفهوم و محتوايي ويژه دارد و بيانگر بُعدي از ابعاد شخصيتِ پرشکوه و الهام بخش اوست.
کُنيه‏هاي آن حضرتْ ام الحسن، ام الحسين، ام الائمه و ام أبيها است.

نام مقدس «فاطمه»
===========
واژه مقدس و پرارج «فاطمه» نخستين نام بلندآوازه ريحانه پيامبر است. حضرت امام صادق عليه‏السلام در اين باره مي‏فرمايند: فاطمه در پيش‏گاه خدا نام‏هاي بلند و برگزيده‏اي دارد و از جمله آن‏ها فاطمه است. پرسيدند: فاطمه يعني چه؟ فرمود: منظور اين است که او از هر بدي، شرارت و تاريکي جدا و دور است، و ذرّه‏اي سياهي و ظلمت در قاموس زندگي او راه ندارد.

«زهرا» اختر فروزان
===========
واژه مقدس زهرا، از ديگر نام‏هاي حضرت فاطمه است. امام صادق عليه‏السلام در جواب از اين سؤال که چرا زهرا، زهرا ناميده شد؟ فرمودند: زيرا هنگامي که در محراب عبادتش مي‏ايستاد، نور وجودش آسمان‏ها را نوراني و روشن مي‏ساخت، چنان‏که ستارگانْ زمين را روشن مي‏سازند.


يا فاطمه الزهرا

71   نام و نام خانوادگي:  عبدالصمدريگي     -   تاريخ:  25 ارديبهشت 89 - 00:00:00
اگرواقعاجرات داريدحرفهاوحقايقي راکه من من مي فرستم درسايت خودانعکاس بدهيدان موقع انهاي که بايدهدايت شوندهدايت مي شونداي شعيه ها ازان دسته نباشيدکه خدوانددرقران مي گويدکه من به حال خودشان رهامي کنم لطفابه صحابه وخلفاوحضرت علي وحضرت فاطمه توهين نکنيددرجنگ احدکه مسلمانان شکست خوردن بپرسيدچه کساني ازپيامبرمحافظت کردندوزخم شمشيرخوردندايااين کاررابراي پست ومقام کردندهرکس به مادرمومنين توهين کندمشرک است من حاضرم 2ماه بيايم درحوزه علميه قم پيش شيخهاي شماباشم اگرتوانستن من راقانع کنندمن شيعه مي شوم وگرنه شمابيايد 15روزدر حوزه علميه ما اياشماقانع مي شويديانه
72   نام و نام خانوادگي:  عبدالصمدريگي     -   تاريخ:  25 ارديبهشت 89 - 00:00:00
خواهشااين چرنديات راحذف کنيدمردم ديگه اينقدراحمق نيستن شمادلتان براي حضرت علي وفاطمه نسوخته بااين ترفندهاداريدجيب هاي مردم راخالي مي کنيدشماچنان بي رحم هستيدکه براي رسيدن به مقاصدشوم خود همه مقدسات رازيرپامي گذاريد بترسيدازقهرخدا که ان موقع تروخشک نمي شناسد چرا مي خواهيدبه اسلام ضربه بزنيدبااينکار چه بهتون مي رسدچرااسم زنهاي پيامبررابه بدي مي بريديعني پيامبري که خداوندزمين رابه خاطراودرست کردوپيامبررحمت است درانتخاب افرادبرجسته خودانقدرضعيف بودکه به پيامبروناموس پيامبررحم نکردن حضرت عمري که اول يک عرب عادي بيش نبودتوانست باهمان نيروي ايمان که ازطريق همان پيامبروقران بدست اورده بودنصف جهان رافتح کرد شمابه اين شخصيت والاتوهين مي کنيدکه پدران اتش پرست خودمان رامسلمان کردتوهين مي کنيدواين جور جاهاچشم خودرا مي بنديدواقعامتاسفيم براي شماگمراهان
73   نام و نام خانوادگي:  momen abdullah     -   تاريخ:  25 ارديبهشت 89 - 00:00:00
جناب عبدالصمدريگي
سلام عليکم
اگر اجازه فرماييد نکاتي را از قرآن کريم براي شما بيان کنم. باشد که قرآن کريم بين ما و شما قضاوت کند:
بعد از مشتي فحاشي نوشتيد که: «دچرااسم زنهاي پيامبررابه بدي مي بريد»
ما اسي از قرآن کريم و تبعيت از فرمان الله متعال مي‌کنيم. طبق نص صريح قرآن کريم عايشه و حفضه دچار انحراف قلب شده بودند و با آنکه در خانه حق و حقيقت زندگي مي‌کردند به باطل گرويده‌بودند:
----> قرآن کريم خطاب به عايشه: «فقد صغت قلوبکما»
******
(تفسير الطبري:)
«عن ابن عباس يقول : زاغت قلوبكما , يقول : قد أثمت قلوبكما. عن مجاهد قال : كنا نرى أن قوله : { فقد صغت قلوبكما } شيء هين , حتى سمعت قراءة ابن مسعود " إن تتوبا إلى الله فقد زاغت قلوبكما "
عن قتادة { فقد صغت قلوبكما } : أي مالت قلوبكما. سمعت الضحاك يقول في قوله : { قد صغت قلوبكما } يقول : زاغت . عن سفيان { صغت قلوبكما } قال : زاغت قلوبكما.»
*******
(تفسير القرطبي:)
«أي زاغت ومالت عن الحق!!!!!!!!»
********************************
آري.به اعتراف بزرگان خودتان قلب عايشه دچار «ازاغه» شده بود. مي‌داني قلب چه کساني دچار ازاغه شده بود؟؟؟
(((1))))
«و إذ قال موسي لقومه يا قوم لم تؤذونني و قد تعلمون أَني رسول الله إليكم فلَما زاغوا أزاغ الله قلوبهم و الله لا يهدي القوم الفاسقين»(صف 5)
>>>>>>>>> يهود خبيث و لعين <<<<<<<<<<<<<
براستي که چه شباهتي است بين يهودي که دچار «ازاغه» قلب شده بوند و عايشه‌اي که دچار «صغو قلب» شده بود. و براستي از اين آيه نوراني (صف 5) چه آيه‌اي بهتر اول دليل آزار و اذيت پيامبر اکرم(صلي الله عليه و الله) را بيان مي‌کند؟؟
+++ ازاغة قلب يهود ===> ايذاء و آزار و اذيت رسول خدا حضرت موسي (عليه السلام)
+++ صغو قلب عايشه ==> ايذاء و آزار و اذيت رسول اکرم حضرت محمد مصطفي (صلي الله عليه و آله)
((((2)))) «ازاغة» قلب چنان چيز خطرناکي است که حتي «نزديک شدن» به آن توبه دارد!!!
«لقد تاب الله علي النبي و المهاجرين و الأنصار الذين اتبعوه في ساعة العسرة من بعد ما كاد يزيغ قلوب فريق منهم ثم تاب عليهِم إنه بهِم رؤوف رحيم»
آري. يکي از مواردي که منجر به «ازاغة قلب» مي‌شود شورش بر عليه فرماندهي رسول اکرم (صلي الله عليه و آله) است. بدبختي که جريان غزوة تبوک «نزديک» بود (کاد) گريبانگير «فرقه‌اي» از مجاهدين اسلام شود.
حال بايد پرسيد که عايشه چه شورشي کرده بود که بنا به اعتراف بزرگان اهل عمر دچار «ازاغه قلب» شده بود؟؟ و پايان اين شورش منجر به «ازاغه قلب» او چه بود؟؟
«قل أطيعوا الله و الرسول فإن تولوا فإن الله لا يحب الكافرين»
((((3))))
«و لتصغى إليه أَفئدة الذين لا يؤمنون بالاخرة و ليرضوه و ليقترِفوا ما هم مقترفون
*******
) ولي «صغو» و منحرف شدن قلوب از اعمال چه گروهي است؟
«و لتصغى إليه أَفئدة الذين لا يؤمنون بالاخرة و ليرضوه و ليقترِفوا ما هم مقترفون»
«صغو» قلوب از مشخصات کساني است که ايمان نمي‌اورند.
ولي اين گروه کفار به چه چيز «صغو» و «تمايل» مي‌يابند؟؟ به عبارت ديگر ضمير «ه» در «لتصغي اليه» به چه چيزي بازمي‌گردد؟ آيه قبلي آن را روشن مي‌کند:
3) «...زخرف القول غرورا ...»
عجب!!! اين زخرف القول را چه کساني مي‌گويند؟؟ شياطين جن و انسي که عدو پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله) هستند.
«و كذلك جعلنا لكل نبى عدوا شيطين الانس و الجن يوحى بعضهم إِلى بعض زخرف القول غرورا و لو شاء ربك ما فعلوه فذرهم و ما يفترون»
4) ولي اين «زخرف» دنيوي مخصوص چه کساني است؟؟
شايسته «لمن يكفر بالرحمن» است که خداوند براي او «نقيض له شيطنا فهو له قرِين» قرار داده است.
*************************************
پس جناب عبدالصمد ريگي
ديديد که اول کسي که از عايشه به بدي ياد کرده است خداوند علي و عظيم بوده است.
حال چرا شما با خداوند مخالفت مي‌کنيد و از عايشه به بدي ياد نمي‌کنيد؟؟
لطفا به فرمان خداوند گردن نهيد و از عايشه به بدي ياد کنيد.
****************
«يعني پيامبري که خداوندزمين رابه خاطراودرست کردوپيامبررحمت است درانتخاب افرادبرجسته خودانقدرضعيف بود»
خوب. بعد از 1000 سال يواش يواش متوجه شده ايد که به جاي لفظ «اصحاب» از «افراد برجسته» و «اصحاب تراز اول» و ... استفاده کنيد!!!! گويا ديگر بعد از جهان گير شدن جنايات بعضي از «اصحاب» ديگر صنم «صحابي» خريداري ندارد!!!!
اولا))) از ابوذر (رحمة الله عليه) چند نفر «برجسته» تر بودند؟؟؟ چرا عثمان او را با نهايت شقاوت و بي‌رحمي به بيابان سوزان تبعيد کرد؟؟؟ آيا عثمان نام الله را شنيده بود؟؟
دوما))) مگر همين «اصحاب» موسي (عليه السلام) نبودند که به يهود لعين تبديل شدند؟؟
«فلما تراءي الجمعان قال اصحاب موسي انا لمدركون»
آيا صحيح است بگوييم که موسي پيامبر (عليه السلام) در انتخاب افراد برجسته خود اينقدر ضعيف بود؟؟؟
سوما)) خداوند در قران کريم مي‌فرمايد:
«فبما رحمه من الله لنت لهم ولو كنت فظا غليظ القلب لانفضوا من حولك فاعف عنهم واستغفر لهم وشاورهم في الامر فاذا عزمت فتوكل علي الله ان الله يحب المتوكلين»
نص صريح دستور خداوند به پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله) آن است که ايشان با رحمت و شفقت با اطرافيان خود برخورد داشته باشند. نمونه‌اش اصحابي بودند که قصد جان ايشان را بعد از حادثه تبوک داشتند. آيا پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله) ايشان را اعدام کردند و از خود دور کردند؟؟؟؟
چهارما))) «وممن حولكم من الاعراب منافقون ومن اهل المدينه مردوا علي النفاق لا تعلمهم نحن نعلمهم سنعذبهم مرتين ثم يردون الي عذاب عظيم»
دقت فرماييد: «لا تعلمهم نحن نعلمهم» «تو آنان را نمى‏شناسى ما آنان را مى‏شناسيم»
*******************
«که به پيامبروناموس پيامبررحم نکردن»
نه خير رحم نکردند. مثل اينکه شما از اين آيه نوراني خداوند بي‌خبر هستيد:
«...قالوا كلمه الكفر وكفروا بعد اسلامهم وهموا بما لم ينالوا...»
اين ها که بودند که به پيامبر (صلي الله عليه و آله) «رحم نکردن»؟؟؟؟؟
آيا از لحاظ عقلي ممکن نيست که اينهايي که به ايشان «رحم نکردن» به «ناموس» ايشان نيز «رحم نکنند»؟؟؟؟
*************
«حضرت عمري که اول يک عرب عادي بيش نبودتوانست باهمان نيروي ايمان که ازطريق همان پيامبروقران بدست اورده بودنصف جهان رافتح کرد»
اولا))) اين سخن شما در تضاد کامل است با مفاهيم قرآني:
«انك لا تهدي من احببت ولكن الله يهدي من يشاء »
دوما))) عمر اگر خيلي عرضه مسلمان کردن کسي را داشت دو پسرش «عبيدالله» و «عبدالله» را از فسق و فجور و دوزخ نجات مي‌داد:
«عبيد الله» شرابخوار قاتلي که در صفين در رکاب معاويه به درک واصل شد
«عبد الله» خائني که با حضرت اميرالمومنين علي (عليه السلام) بيعت نکرد و با يزيد لواط کار بيعت کرد.
**************
«پدران اتش پرست خودمان»
خوب. جناب عبدالصمد ريگي. بايد به شما بگويم که شما متاسفانه يک قرباني سياست «نفي‌انسانيت» هستيد.
تمامي قدرتهاي اشغالگر براي آنکه اشغال و چپاول خود را ادامه دهند پس از مدتي شروع به گسترش عقايدي مي‌کنند که بر طبق آن افراد اشغال شده «پست» «بي‌هويت» «ذليل» «خوار» و ... هستند و اين اشغال گران هستند که به آنها «ارزش» «انسانيت» مي‌دهند.
نمونه اين سياست کثيف بارها و بارها توسط دول اوروپايي بر ضد ملل مظلوم آفريقا به کار گرفته شد.
يکي از جباران تاريخ، عمر بود که اين سياست خرد کردن و ذليل کردن ايرانيان را به طور رسمي و تحت عنوان «موالي گري» بنيان نهاد:
جناب عبدالصمد ريگي
به خودت بيا. بسم الله بگو و به خودت بيا. تو از عمر هيچ چيزت کمتر نيست!!! عمر هيچ برتري بر تو ندارد!!! خودت را درياب!!!!
عمر ديگر چي‌چي است براي خود لولو کردي؟؟؟
جناب عبدالصمد ريگي
سواد شما بيشتر است يا عمر؟؟
آگاهي شما از قرآن بيشتر است يا عمر؟؟
آيا عمر مي‌دانست اتم چيست؟؟ سلول چيست؟؟ ميکروب چيست؟؟ مريخ چيست؟؟ نه!!!
باور کن شما از او بالاتر و بهتر هستيد!!! شما از او آگاه تر و عالم تر هستيد!!! در اين قرن بيست و يکم باور به عمر چه کاري مي‌تواند براي شما بکند؟؟
بس کن. خجالت بکش!!!! ارزش و شرافت و مقام خود را درياب!!! تو عبد هيچ کس نيست جز خداوند عظيم و اعلي!! بس کن اين موالي بودن براي عمر را!!!!
فقط يک روز به عمر کافر شو!!! يک روز!!!‌ اگر بد ديدي هرچه دلت مي‌خواهد به من بگو!!!
يا علي
74   نام و نام خانوادگي:  مجيد م علي     -   تاريخ:  26 ارديبهشت 89 - 00:00:00
با سلام
جناب ريگي جناب ريگي كرد و خاك بلند كردي , چيه كه اينقدر شلوغش كردي .
اول از همه .مين نه بهتر بگي افلاك .
كما قال ذو العزة والجلال : لولاك لولاك لما خلقت الأفلاك . خداوند فرموده اند : اگر تو نبودي من افلاک را نمي آفريدم .

إعانة الطالبين ج 1 - ص 13

سوال كردي .... نکنيددرجنگ احدکه مسلمانان شکست خوردن بپرسيدچه کساني ازپيامبرمحافظت کردندوزخم شمشيرخوردند .....
جواب حضرت علي عليه صلوات و سلام .

گفتي .. مادرمومنين توهين کندمشرک است ...
يعني چي ابوهريره هم مشركه .
كه عائشه به أبو هريره گفت:

....يا أبا هريرة ما هذه الأحاديث التى تبلغنا أنّك تحدث بها عن النبي صلى الله عليه وآله، هل سمعت إلاّ ما سمعنا؟ وهل رأيت إلاّ ما رأينا؟ قال: يا أمّاه إنّه كان يشغلك عن رسول اللّه صلى الله عليه وآله المرآة والمكحلة والتصنع لرسول الله صلى الله عليه وآله وإنّي واللّه ماكان يشغلني عنه شئ

عايشه گفت اى ابو هريره، اين همه احاديث زياد كه از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله)نقل مى كنى از كجا آورده اى؟ مگر تو غير از آن چيزى كه از پيامبر شنيديم، شنيده اى؟ابو هريره پاسخ داد: اى مادر، تو را اشتغال به آرايش و عشوه گرى براى پيامبر(صلى الله عليه وآله) از فرا گرفتن احاديث باز مى داشت ، ولى من به چيزى اشتغال نداشتم و مشغول فراگيرى حديث بودم.

مستدرك الصحيحين، ج 3 ص 509.

2. جلوگير خلفاء از تدوين احاديث پيامبر(صلى

حالا من يك سوال از تو ميكنم .
در همين جنگ احد در فرار از صحنه جنگ چه كساني مقام اول و دوم و سوم را بدست اوردند .



يا علي
75   نام و نام خانوادگي:  منصور اسماعيل     -   تاريخ:  26 ارديبهشت 89 - 00:00:00
سلام. مي خواستم چند موضوع را عرض نمايم. 1- اگر شهادت است چرا از ابتدا نبوده و فقط بعد از تصويب مجلس شوراي اسلامي در سال 1372 از وفات به شهادت تغيير کرد. مگر تا آن موقع از اين موضوع خبر نداشتند. 2- حضرت علي (ع) مي فرمايد: کسي که غير ت ندارد هيچ خيري در او نيست. با اين سخن شما پس يعني نعوذ بالله حضرت علي(ع) غيرت نداشته که اجازه داده قاتل همسرش راست راست بگردد. اگر براي مصلحت اسلام چيزي نگفته پس چرا بعد ها دخترش را به زني به عمر داده است. 3- بنده در مراسم عزاداري در کشور پاکستان بارها ديده ام که روي بيرق ها سياه اي که مي گردانند و نام خانواده شهيد امام حسين(ع) را روي آنها نوشته اند . بنده خودم ديده ام که نام عمر بعنوان فرزند شهيد امام حسين در کربلا روي آنها نوشته شده است. اما در ايران نامي از آن نيست. در پايان بنده يک فرد عامي هستم و با عقل ناقص خودم هم مي فهم که اکثر اين موضوعات ساختگي است.
جواب نظر:

با سلام

دوست گرامي

1- آيا به نظر شما روز ملي طبيعت ، قبل از تصويب مجلس به عنوان تعطيل رسمي ، روز طبيعت شناخته شده توسط مردم نبود ؟! يا اينكه روز 13 فروردين ، (با وجود اينكه عملي خرافي است) سابقه‌اي بيش از چند قرن در بين مردم (و حتي قبل از اسلام) دارد ؟!

مجلس تنها روز شهادت حضرت زهرا را به عنوان يك مناسبت ملي تعيين كرد !

2- در مورد برخورد اميرمومنان با خلفا ، در آدرس ذيل به صورت مفصل سخن گفته شده است :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=6015

3- در مورد نامگذاري اولاد اميرمومنان نيز در آدرس ذيل به صورت مفصل پاسخ داده شده است :

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=question&id=437

موفق باشيد

گروه پاسخ به شبهات

76   نام و نام خانوادگي:  موصي جون     -   تاريخ:  26 ارديبهشت 89 - 00:00:00
آقاي عبدالصمد ريگي
خودتم خوب ميدوني كه نه تو بلكه همه علماي كوچيك و بزرگ اهل سنت هيچ وقت خواب نبودن و فقط خودتونو به خواب زديد. به خاطر همين هرچقدر علماي شيعه تلاش كنن شماها بيدار نميشيد. مگه توي تاريخ و رواياتي كه از خودتون نقل شده اسناد كمي راجع به حقانيت اميرالمومنين علي (عليه‌السلام) داريد كه حالا بايد علماي شيعه بيان و با امثال جنابعالي محاجه كنن. چند نمونه ميخواي برات بيارم ؟ مگه ابن ابي الحديد معتزلي (صاحب تفسير 20جلدي نهج البلاغه)كه از علماي خودتونه(هرچند كه فكر نميكنم قبولش داشته باشيد) از استادش ابوجعفر نقيب راجع به هبار بن اسود (قاتل فرزند زينب دختر پيغمبر كه در رحمش بود و در يكي از جنگهاي صدر اسلام با ترسوندن باعث سقطش شده بود) سوال نكرد؟ جواب استادش چي بود؟ ادامه بحثشون به كجا كشيد؟ اگه نميدوني بورو تاريختونو بخون. در ضمن گفته بودي پيغمبر در انتخاب افراد برجسته خودش ضعيف نبوده. مرحبا و سلٌمنا. پس چرا حرف همين پيغمبر در مورد جانشيني و وصايت علي رو قبول نداريد. حديث غدير كه از نظر شما قابل انكار نيست ؟ هست ؟ يا اين مسئله كه در صحيح بخاري خودتون اومده كه پيغمبر فرمود هركس فاطمه (سلام‌الله‌ عليها) رو ناراحت كنه منو ناراحت كرده و هركس منو ناراحت كنه خدارو. به نظر شما حضرت عمرتون باعث رنجش سيدةالنساءالعالمين من الأولين والآخرين شد يا نشد؟ هرچند ميدونم قبول نميكني ولي فقط جهت تنوير افكار ملاحظه كنندگان بطور اجمالي با اسناد خودتون ميگم . صحيح مسلم . سنن ترمزي. پيغمبر اكرم (صلوات الله عليه و آله) فرمودند: انما فاطمة بضعة مني يوذيني ما آذاها. و در جاي ديگر( اسدالغابه ابن اثير و همچنين الإصابه ابن حجر) پيغمبر اكرم (صلوات الله عليه و آله) در مورد حضرت زهرا (سلام الله عليها) فرمود: ان الله يغضب لغضبك و يرضي لرضاك. ابن قطيبه دينوري ميگه در ديداري كه شيخين براي عذر خواهي از حضرت صديقه طاهره (سلام‌الله عليها) به منزل حضرت علي (عليه السلام ) اومدن ، بي بي به اونها فرمود : شما دو نفر منو خشمگين و ناراحت كرديد. بعد به ابوبكر فرمودند: فوالله لعدعون عليك في كل صلاة اصليها. بنا به نص صريح قرآن (سوره احزاب ايه 57) كه ميفرمايد:إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَأَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُّهِينًا يعني :بى‏گمان كسانى كه خدا و پيامبر او را آزار مى‏رسانند خدا آنان را در دنيا و آخرت لعنت كرده و برايشان عذابى خفت‏آور آماده ساخته است . شما بگو ببينم كسانيكه بنا به اين اسناد غير قابل انكار خودتون حضرت زهرا(سلام الله عليها) و متعاقبا حضرت رسول اكرم (صلوات الله عليه و آله) و بنا به آيه مذكور خدارو ناراحت و خشمگين كردن چه كساني بودن؟ آيا غير از حضرات عمر و ابوبكر شماهان؟ يا اين نكته كه در لسان الميزان اومده كه ابوبكر در اواخر عمرش گفت ياليتني لم اكشف بيت فاطمه ولو اغلق علي بالحرب . اين يعني چي ؟ اينكه ابوبكر آرزو ميكرد كاش خانه فاطمه (سلام الله عليها) رو آتش نميزد يعني اينكه اين كار رو كرده ديگه. و هزاران هزار سند معتبر ديگه كه موجوده . ولي حيف و صد حيف كه مجال ادامه بيشتر ندارم. فقط برات يه دعا ميكنم. انشاءالله با همون حضرت عمرت محشور بشي.
77   نام و نام خانوادگي:  فاطمه     -   تاريخ:  26 ارديبهشت 89 - 00:00:00
سلام به عبد الصمد ريگي

شما عزيز بزرگوار خواهشا بيشتر مطالعه كنيد درسته من و شما هر دو در دو محيط متفاوت با مذاهب مختلف متولد شديم و تحت تاثير محيطمون در مورد دين و مذهبمون مطالبي آموختيم ولي بايد هر كدوم از ما تحقيق كنيم و از خدا بخوايم به ما راه درست نشون بده درسته ابوبكر و عمر از صحابه پيامبر بودن و در رشد و توسعه دين اسلام زحمت كشيدن وليكن شما توجه كنيد اينا هم مثل ما انسان بودن نه معصوم بنابراين از هر خطا و گناهي مبرا نبودن شما عوض توهين مطالعه و تحقيق كنيد خدا هم حتما راه درست به من و شما نشون ميده شما كتاب شبهاي پيشاور حتما بخونيد براي رفع شبه خوبه

دانلود کتاب با ارزش "شبهاي پيشاور" مناظره اي بين شيعيان و اهل سنت

http://cid-e6c5bcf363530289.skydrive.live.com/self.aspx/Public/shabhaye%7C_pishavar.zip


در ضمن كتاب اسرار آل محمد حتما مطالعه كنيد

دانلود كتاب

http://ia331408.us.archive.org/attachpdf.php?file=%2F1%2Fitems%2Fasrar_al_mohamad%2Fasrar_al_mohamad.pdf
78   نام و نام خانوادگي:  فاطمه     -   تاريخ:  26 ارديبهشت 89 - 00:00:00
سلام به عبد الصمد ريگي

شما عزيز بزرگوار خواهشا بيشتر مطالعه كنيد درسته من و شما هر دو در دو محيط متفاوت با مذاهب مختلف متولد شديم و تحت تاثير محيطمون در مورد دين و مذهبمون مطالبي آموختيم ولي بايد هر كدوم از ما تحقيق كنيم و از خدا بخوايم به ما راه درست نشون بده درسته ابوبكر و عمر از صحابه پيامبر بودن و در رشد و توسعه دين اسلام زحمت كشيدن وليكن شما توجه كنيد اينا هم مثل ما انسان بودن نه معصوم بنابراين از هر خطا و گناهي مبرا نبودن شما عوض توهين مطالعه و تحقيق كنيد خدا هم حتما راه درست به من و شما نشون ميده شما كتاب شبهاي پيشاور حتما بخونيد براي رفع شبه خوبه

دانلود کتاب با ارزش "شبهاي پيشاور" مناظره اي بين شيعيان و اهل سنت

http://cid-e6c5bcf363530289.skydrive.live.com/self.aspx/Public/shabhaye%7C_pishavar.zip


در ضمن كتاب اسرار آل محمد حتما مطالعه كنيد

دانلود كتاب

http://ia331408.us.archive.org/attachpdf.php?file=%2F1%2Fitems%2Fasrar_al_mohamad%2Fasrar_al_mohamad.pdf
79   نام و نام خانوادگي:  بنده خدا     -   تاريخ:  26 ارديبهشت 89 - 00:00:00
بنام خدا
سلام خدمت دوستان
جناب آقاي ريگي راست ميگي بايد از قهر خدا ترسيد و با هر دم و باز دم لعنت فرستاد بر آنکه در آخرين لحظات عمر پر خير و برکت پيامبر اسلام حضرت محمد صلي الله و عليه و آله با وجود اينکه قرآن بارها تاکيد کرده که: سخن رسول الله سخن خدا است،به پيامبر تهمت هذيان زد و بين پيامبر و راه دين جدايي انداخت و دين رو طوري منحرف کرد که امروز اکثريت مسلمانان در گمراهي کامل بسر ميبرند.حق داري براي ما متاسف باشي چون ما هرگز به راه تو گمراه نميشيم ولي ما براي تو و امثال تو متاسف نيستيم چون خلايق هر چه لايق. انشاء الله ما با علي (ع) و اولاد علي(ع) محشور بشيم و تو با عمر بن خطاب بن نفيل!!!!
به اميد ظهور هر چه زودتر منتقم خون فاطمه (سلام الله عليها)،حضرت صاحب الامر و الزمان،مهدي موعود عليه السلام.
80   نام و نام خانوادگي:  فاطمه     -   تاريخ:  26 ارديبهشت 89 - 00:00:00
بچه ها اين اس ام اس براي تمام دوستانتون بفرستيد


السلام عليک يا فاطمه الزهرا (س)

اين قدر پي قبر من مظلومه نگرديد

هر جا دلتان مي شکند قبر من آنجاست

هر جا که عزا بر من مظلومه گرفتند

ساکت ننشينيد حسين و حسن آنجاست

يه نيت کن و 14 صلوات نثار ( حضرت زهرا س ) کن و اين پيام رو به اندازه معرفتي که به اهل بيت داري براي شيعيان بفرست تا ميليونها صلوات نثار حضرت زهرا (س) بشه

لطفا آخرين حلقه اين زنجير نباشيد !!!!!!!




  صفحه بعد [1] [2] [3] [4] [5] [6] [7] [8] [9] [10] [11] [12]   صفحه قبل

آموزش رجال | مناظرات | فتنه وهابيت | آرشيو اخبار | آرشيو يادداشت | پايگاه هاي برتر | گالري تصاوير | خارج فقه مقارن | درباره ما | شبکه سلام |  ارتباط با ما